مشرق، پس از رسوایی اخلاقی “عبد الرزاق طلاس” ستوان فراری ارتش سوریه و فیلم غیراخلاقی که از به همراه یکی از زنان بدنام منتشر شد و ماهیت واقعی او را برملا کرد، امروز نوبت “ریاض الاسعد” بود که چهره واقعی خود را برملا و اثبات کند چه کسانی تلاش دارند، قدرت را در کشور سوریه به دست گیرند و برای رسیدن به آن با خون مردم مبادله میکنند.
در این ارتباط پایگاه خبری “الخبر پرس” از رسوایی اخلاقی سخن میگوید که یک دختر سوری به نام (س.ع)، خواهر یکی از عناصر نزدیک به “ریاض الاسعد” و تحت امر او از آن پرده برداشت.
این دختر سوری که دانشآموخته رشته اقتصاد از یکی از دانشگاههای سوریه است، میگوید که بنا به درخواست برادرش و برای خدمت به “انقلابیون” در قبال دریافت ماهیانه هزار دلار نزد الاسعد مشغول به خدمت و وظیفهاش چاپ اطلاعیهها و بیانیهها و غیره بود.
وی ادامه میدهد: پس از اینکه برادرم از من خواست با آنها همکاری کنم، چون بیکار و به تحت تاثیر ارتش آزاد سوریه قرار گرفته بودم، این کار را پذیرفتم و در ابتدا حتی از گرفتن حقوق هم امتناع میکردم، اما ریاض الاسعد در این ارتباط پافشاری کرد و من نیز پذیرفتم.
وی میگوید: در ابتدا اوضاع بر وفق مراد پیش می رفت و من به صورت مستقیم در دفتر الاسعد کار میکردم، ابتدا به ترکیه رفتیم و در دفتر او در آنجا دختران بیشماری کار میکردند که هریک یک بخشی از کارها را برعهده گرفته بودند، در حالیکه افراد مسلح به صورت مستمر و مرتب به آنجا رفت و آمد داشتند و نشستهای بسیار خوب و سطح بالایی بین فرماندهان ارتش آزاد با ترکها برگزار میشد و برادرم به عنوان معاون الاسعد نزد وی کار میکرد.
این دختر سوری در ادامه اظهاراتش میگوید: الاسعد در ابتدا با من به عنوان خواهر دینی خود برخورد میکرد، اما به مروز زمان ماهیت واقعی او بر من آشکار میشد، به خصوص وقتی تحت عنوان مرخصی در دفتر و برسر کارهایش حاضر نمیشد.
وی ادامه داد: در ابتدا وارد اتاق کار من میشد و سپس شروع به آزاد و اذیت من کرد در حالیکه من همیشه تلاش میکردم، او را از خود دور کنم. یکبار مرا به سرعت و فوری خواست و گفت که بیانیه فوری دارم و من به مقتضای وظیفهام وارد اتاق او شدم تا بیانیه را از او بگیرم که یکباره درب اتاق کارش را به روی من قفل کرد و سر و صدا و فریاد نکن کسی صدای تو را نمیشنود، مقاومت کردم، اما سلاح را به سمت من گرفت و مرا تهدید کرد تا پس از آن به من تعدی کند و بعد مرا تهدید کرد که اگر بخواهیم در این ارتباط با کسی سخنی بگویم مرا خواهد کشت.
رياض الاسعد در جمع دوستانش
این دختر سوری تأکید میکند که وی به یکبار تعدی کفایت نکرد، بلکه همواره این تعدیهای وی ادامه داشت اما به این موضوع هم اکتفا نکرد و به زیردستانش دستور قتل برادرم را صادر کرد. در آن زمان تصمیم گرفتم یا او را بکشم یا فرار کنم، چون توان کشتن او را نداشتم تصمیم گرفتم فرار کنم که در حین فرار و برخورد با برخی افراد متوجه شدم.
وي افزود: او مشابه چنین اقداماتی را نه تنها با دختران دیگر انجام داده، بلکه پس از ارتکاب این اقدام شنیع، قربانی خود را به دوستانش تقدیم میکرد.