پایان دوره آرامش زمین در ایران؟
پاسخهای مهدی زارع و علی بیتاللهی، دو زلزلهشناس برجسته ایرانی نشان میدهد اگرچه هیچکدام از زمینلرزههای رخداده در بامداد روز پنجشنبه(زمینلرزه دماوند) و صبح روز جمعه(زلزله کرمان)، نشان از قطعیت وقوع زلزله بزرگ با کانون شهر تهران ندارد اما از سوی دیگر میتوان گفت هماکنون کل نقاط لرزهخیز کشور بعد از یک دوره آرامش نسبی و پس از جمع شدن تنشها که برای ایران بهعنوان کشوری لرزهخیز امری دائمی محسوب میشود، شروع به رهایی انرژی حاصل از تنشهای تکتونیکی کرده است؛ تنشهای تکتونیکی به تنشهایی گفته میشود که منجر به تغییر شکل پوسته زمین در مناطق مختلف میشود.
به گزارش «دنیای اقتصاد»، طی روزهای اخیر شایعهای مبنی بر وقوع زمینلرزه ۹ تا ۱۰ ریشتری در کشور در برخی کانالهای تلگرامی منتشر شد که موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران با رد این شایعه اعلام کرد: این شایعه هیچ پایه و اساس علمی ندارد، چرا که اساسا پیشبینی زمینلرزه تاکنون در هیچ کجای دنیا امکانپذیر نشده است.یک روز بعد از پاسخ موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران به این شایعه، ساعت ۳ و۴۹ دقیقه بامداد پنجشنبه، زمینلرزهای با بزرگای ۸/ ۳ ریشتر دماوند در استان تهران را به لرزه درآورد؛ کانون این زمین لرزه در عمق ۷ کیلومتری زمین واقع در ۶ کیلومتری شهر دماوند و ۶۶ کیلومتری شهر تهران در نتیجه جنبش گسل مشاء برآورد شده و از نظر تقسیمات زلزلهشناسی جزو زمینلرزههای کوچک(light) محسوب میشود؛ همچنین بامداد جمعه، زمینلرزه بزرگتری با مقیاس ۱/ ۶ ریشتر، در عمق ۱۰ کیلومتری زمین، حوالی هجدک واقع در استان کرمان(فاصله ۵۸ کیلومتری شهر کرمان) را به لرزه درآورد و تنها تا ساعت ۱۱ صبح همان روز بیش از ۵۰ پسلرزه این منطقه را لرزاند.این زمینلرزه به لحاظ طبقهبندی زلزلهشناسان جزو زمینلرزههای شدید(STRONG) محسوب میشود.
این دو رویداد لرزهای آخر هفته، دو پرسش کلیدی مبنی بر احتمال ارتباط این زمینلرزهها با زمینلرزه مهیب ۲۱ آبان کرمانشاه و همچنین احتمال وقوع زمینلرزه بزرگ در شهر تهران در پی جنبش گسل مشاء(از گسلهای اصلی و فعال اطراف شهر تهران که توان لرزهزایی با بزرگای بیش از ۷ ریشتر را دارد) ایجاد کرد؛ اینکه آیا زمینلرزه اخیر دماوند میتواند نشانهای از نزدیک بودن زمان وقوع زلزله بزرگ در تهران باشد؟همچنین زمینلرزه ۱/ ۶ ریشتری کرمان پس از وقوع زمینلرزه ۳/ ۷ ریشتری ۲۱ آبان کرمانشاه به معنای مقدمه شروع زمینلرزههای زنجیرهای هم در شهر تهران، هم در کرمان و هم در سایر نقاط لرزهخیز کشور محسوب میشود؟
مطالعات زلزلهشناسان نشانمیدهد در تاریخ ۱۴۰ ساله استان کرمان (فاصله سالهای ۱۸۷۷ میلادی تاکنون) دست کم ۱۰ زمینلرزه شدید در مناطق مختلف این استان اتفاق افتاده است که از بزرگترین این زمینلرزهها میتوان از زلزله ۸/ ۶ ریشتری ۵ دی ماه ۸۲ در بم، زمینلرزه ۱/ ۷ ریشتری سال ۶۰ در سیرچ و همچنین زلزله ۵/ ۶ ریشتری اسفند ۸۳ در داهوئیه زرند یاد کرد. همچنین بامداد روز ۲۷ مرداد ۹۳ زمینلرزه ۳/ ۴ ریشتری، با منشأ گسل «لار» دماوند را به لرزه درآورد؛ مهدی زارع، زلزلهشناس ایرانی در همان زمان به «دنیای اقتصاد» اعلام کرد: گسل لار از گسلهای فعال اطراف تهران است و تنها درصورتی میتوان آن را نشانه احتمالی وقوع زلزله بزرگ پایتخت دانست که رخداد زلزله در ساعتها و روزهای بعد بهصورت مستمر تکرار شود؛ این تکرار عملا اتفاق نیفتاد.
زارع دیروز در توضیح جزئیات دو رویداد لرزهای آخر هفته و در پاسخ به دو سوال مطرح شده به «دنیای اقتصاد» گفت: هیچکدام از دو زمینلرزه اخیر نشان از زلزلهای ندارند که کانونش در شهر تهران واقع شود. البته اگر زلزلهای که در دماوند (با منشأ گسل مشا) در بامداد پنجشنبه اتفاق افتاد، زمینلرزهای با بزرگای مثلا ۷ ریشتر بود، (که گسل مشا توان لرزهزایی در این حد را داراست) با در نظر گرفتن فاصله حدود ۶۰ کیلومتری کانون تا تهران، میتوانست خرابیهایی در تهران ایجاد کند، به ویژه برای ساختمانهای بلند که به قدر کافی تابآور نباشند. البته از یاد نبریم که در همین فاصله ۶۰ کیلومتری از گسل مشا تا تهران نیز جمعیتی حدود ۳۰۰ هزار نفر در محدوده دماوند تا جاجرود زندگی میکنند که در چنین رخدادی نزدیکتر از ۶۰ کیلومتر به کانون زلزلهای مفروض با بزرگای ۷، طبیعتا در معرض آسیب بیشتر قرار میگیرند. وی ادامه داد: این زلزلهها میتوانند روی گسلهای اطراف خود موثر باشند. اما روی گسلهای دور نمیتوانند اثر مستقیمی بگذارند. به هر حال همه این اتفاقات اخیر در شرایطی رخ دادهاند که یا کانون خیلی از پهنههای جمعیتی دور بوده یا اینکه مانند زلزله مشا دماوند با بزرگای کمی رخ داده و بنابراین انتظار کلی این است که ما اساسا به هیچ عنوان خسارت (به ویژه جانی) در هیچکدام از این رخدادها نباید داشته باشیم (حتی در زلزله ازگله، سرپل ذهاب) ولی متاسفانه در زلزله ۲۱ آبان ماه کرمانشاه، ۵۰۵ نفرکشته شدند. این در حالی است که در ۲۲ آذر ۱۳۳۶ (۶۰ سال قبل) در فارسینج کرمانشاه زلزلهای با بزرگای ۲/ ۷ اتفاق افتاد و ۱۱۱۹ نفر کشته، ۹۰۰ نفر زخمی و ۱۵ هزار نفر بیخانمان شدند. واقعا باعث تاسف نیست که بعد از ۶۰ سال(به رغم توسعه و رشد علم و پرورش متخصص و…) همچنان باید زلزلههایی این چنین چندصد کشته برجای بگذارد؟
به گفته وی طی ۱۵ سال اخیر بناهای بسیاری با استحکام و مقاومت ضعیف ساخته و به مردم کم درآمد یا مهاجر فروخته شده است که اگر در تهران زلزله روی بدهد این بناهای جدید درصد بالایی از تلفات را خواهند داد. مطالعات نشان میدهد بسیاری از این بناها روی خاک نرم و در جاهایی که سطح آب زیر زمینی هم بالاست (مثلا در پیرامون شهر ری) ساخته شده و خیلی از آنها بین ۶ تا ۱۲ طبقه ارتفاع دارند. بهعنوان مثال، در یک شهر جدید بسیاری از این آپارتمانها در پستی و بلندیها ساخته شدهاند که در هر زمینلرزه شدیدی، تشدید امواج موجب تکانهای شدیدتر در آنها و در نتیجه تخریب بیشتر احتمالیشان خواهد شد.
علی بیتاللهی، زلزلهشناس ایرانی نیز به «دنیای اقتصاد» اعلام کرد: وقوع زمینلرزهها از یک طرف باعث تخلیه تنش ذخیره شده در یک ناحیه شده و از طرف دیگر معرف آن است که این انرژی لرزهای ذخیره شده ممکن است در سایر نقاط کشور نیز بهطور پتانسیلی قابل آزاد شدن باشد. اما در مورد نقش تحریککنندگی یک زلزله روی «گسل دیگر» در «یک ناحیه دیگر» اطلاعات ما کمتر و سیستمهای اندازهگیری ما فاقد پراکندگی مناسب است که بتوان اظهار نظر دقیقتری کرد.