سمیرا زمانی| هر قدر که به انتخابات شورای شهر نزدیک می‌شویم، شاخصه‌ها برای رأی‌دادن در ذهن مردم شکل درست‌تری به خودشان می‎گیرند و بر همین اساس است که مردم رأی می‌دهند و فرد مورد نظر خودشان برای تکیه‌زدن بر صندلی شورای شهر را انتخاب می‌کنند. یکی از شاخصه‌هایی که در سال‌های اخیر به‌خصوص در شهرهای کوچکتر توجه زیادی به آن می‌شود، بومی یا غیربومی‌بودن کاندیداهای شورای شهر است. معمولا به این شاخصه در رده‌های دیگر مدیریتی توجه کمتری می‌شود، به‌عنوان مثال برای انتخاب رئیس یک سازمان دولتی بومی یا غیربومی‌بودن جزو موارد اصلی و مهم محسوب نمی‎شود، اما از آن‌جا که نمایندگان شورای شهر تا حد زیادی با مشکلات و معضلات موجود در شهر سروکار دارند، قطعا به بومی‌بودن می‌توان به‌عنوان یکی از ویژگی‌های مهم نگاه کرد. در این بین، افرادی انتخاب نماینده بومی را یک ضرورت برای موفقیت شورای شهر می‌دانند و برخی دیگر این امر را جزو گزینه‌های بی‌اهمیت در مقابل مواردی مانند داشتن تعهد و تخصص می‌دانند.
چه کسی را می‌توان بومی نامید؟
قبل از هر چیز باید به این امر پرداخت که چه کسانی را می‌توان بومی نامید؟ مطابق تعریف موجود در هر مکانی عده‌ای از مردم زودتر از بقیه در آن‌جا حضور داشته‌اند و به‌عنوان ساکنان اولیه آن مکان نامیده می‌شوند. البته آنچه مسلم است این عده هم در اکثر موارد زمانی بوده است که در این مکان ساکن نبوده و از جای دیگری به این مکان مهاجرت کرده‌اند.
این‌که کدام‌یک از این گروه‌ها بومی یک منطقه بوده و کدام‌یک بومی منطقه نیستند و ملاک این بومی‌بودن چیست را باید در عرف و تاریخ جست‌وجو کرد، چراکه هر کدام از این قومیت‌ها زمانی بوده است که در این منطقه ساکن نبوده و بعدها به مناسبت خاصی مانند کمبود چراگاه،‌ جنگ، سیل،‌ بیماری،‌ خشکسالی یا موارد دیگر به سرزمین دیگری مهاجرت کرده‌اند. عرف اداری، سکونت بیش از ۵‌سال را ملاک بومی‌شدن قلمداد می‌کند و عرف اجتماعی نیز تولد در یک مکان را طبق عرف عامه ملاک بومی‌بودن می‌داند.
منافعی که یک نماینده یا مدیر بومی برای مردم دارد
این‌که چرا باید یک مدیر یا نماینده بومی باشد و به عبارت بهتر چرا مردم مدیر بومی را به غیربومی ترجیح می‌دهند، سوالی است که پاسخ به آن ساده نیست. دلایل زیادی برای این امر مطرح می‌شوند. مدیران غیربومی هرچند هم که کارا باشند، اما در هرصورت با مردمی که سال‌هاست در آن فضا زندگی‌ می‌کنند، تفاوت دارند. کسی که همسر و فرزندان و همه بستگان و دلبستگی‌هایش در شهر دیگری است به‌سختی می‌تواند از مشکلات مردم آن شهر آگاه شود. زندگی و زیستن و همراهی با تمام خوشی‌ها و ناخوشی‌ها و مشکلات مردم است که می‌تواند نقش مهمی در رفتار یک نماینده داشته باشد. در عین حال افرادی که در دو شهر یا فرهنگی مختلف زندگی می‌کنند، اختلاف فرهنگی‌ای خواهند داشت که قطعا در رفتار و تصمیم‌گیری‌ها تاثیرگذار خواهد بود.
نکته دیگری که می‌توان به آن اشاره کرد این است که مردم عادی جهت رفع مشکلات روزمره خود به مدیر بومی بیشتر اعتماد می‌کنند، چراکه دسترسی به این فرد و همچنین آشنایی قبلی یا ایجاد کانال ارتباطی با مسئول می‌تواند خواسته‌های آنها را زودتر برآورده کند. متاسفانه به‌خصوص در سال‌های اخیر دسترسی به برخی از مدیران به قدری دشوار شده است که همشهری‌بودن در استان یا هم‌محلی‌بودن در شهر با یک مدیر، تبدیل به یک فاکتور ارزشمند شده است، بنابراین مردم ترجیح می‌دهند همواره یک مدیربومی در استان بر سر کار بیاید.
اعتماد به غیربومی‌ها
در شهرهای بزرگ دنیا
اما این توجه به بومی یا غیربومی‌بودن نمایندگان ضرورت دارد یا این‌که نباید به‌عنوان یکی از موارد اصلی در انتخاب نمایندگان شورای شهر به آن دقت کرد؟ کافی است به انتخاب مدیران و نمایندگان غیربومی جوامع پیشرفته اروپایی و آمریکایی دقت کرد و متوجه شد که در این کشورها نه‌تنها افراد، بومی شهر نیستند، بلکه حتی در بسیاری موارد از اتباع کشورهای دیگر هستند. اگر بخواهیم مثال ملموسی در این زمینه بزنیم می‌توانیم به یک ایرانی موفق در حوزه‌های مختلف تجاری و مدیریت شهری در کشورهای دیگر دنیا اشاره کنیم. به‌عنوان مثال می‌توان به شهردار ایرانی‌الاصل شهر بورلی هیلز آمریکا یا شهردار معروف پاکستانی‌تبار شهر لندن اشاره کرد و صدها حوزه مختلف مدیریتی دیگر. زمانی که به گذشته این افراد دقت می‌کنیم یا در این شهرها به دنیا آمده‌اند یا از سنین کودکی به این شهرها مهاجرت کرده‌اند. قطعا مهارت و برخورداری از برچسبی به نام مهاجربودن باعث شده تلاش این افراد برای دستیابی به موفقیت بسیار بیشتر از افراد دیگر باشد، اما قطعا اعتماد جامعه و مدیران نقش اصلی را در انتخاب و اعتماد به آنها ایفا می‌کند.
انتخاب بومی
در کلان‌شهرها یا شهرهای کوچک؟
نکته‌ای که بیشتر کارشناسان در مورد انتخاب افراد بومی برای نشستن روی صندلی شورای شهر مطرح می‌کنند این است که این انتخاب ارتباط مستقیمی با شهر دارد. این‌که شهری که بناست در آن برای شورای شهر نماینده انتخاب شود یک کلان‌شهر است یا یک شهر کوچک، بر انتخاب با تاکید بر این خصلت تاثیر زیادی دارد. بسیاری از کلان‌شهرها میزبان جمعیتی هستند که از تمام کشور به آن‌جا مهاجرت کرده‌اند و پیداکردن افراد بومی در آنها کار ساده‌ای نیست، چه برسد به این‌که تمامی مدیران متخصص و نمایندگان در این شهرها بومی باشند. در این شهرها کسانی هستند که تمامی عوامل لازم برای نشستن بر صندلی شورای شهر را دارند یا این‌که سال‌هاست به این شهر مهاجرت کرده‌اند یا با وجود این‌که بومی این شهر نیستند بر بسیاری از موارد لازم در آن اشراف دارند. این‌جاست که تاکید بر بومی‌بودن نمایندگان آن‌قدرها هم مهم به نظر نمی‌رسد، اما  در شهرهای کوچک این داستان متفاوت است. شهرهای کوچک مسائلی دارند که  قطعا افراد بومی با این مسائل و مشکلات خیلی بیشتر آشنایی دارند و حتی راه‌حل‌هایی که ممکن است برای مشکلات داشته باشند، براساس همین بومی‌بودن کارآمدتر خواهند بود.  در شهرهای کوچک فرد غیربومی آسیب‌های فرهنگی و اجتماعی شهر را به خوبی نمی‌شناسد و در عین‌حال عرق کمتری نسبت به شهر دارد، در عین‌حال جایی که شناخت نباشد، برنامه‌ای برای پیشگیری و درمان هم وجود ندارد. فرد غیربومی قادر نخواهد بود از نفود کلام و قدرتش در جهت منافع مردم آن شهر استفاده کند. در هرحال، انتخاب افراد با شاخصه بومی‌بودن درکنار تخصص و تعهد برای یک پست نظارتی در شهر قطعا بر تمامی افراد دیگر ارجحیت خواهد داشت و ایده‌آل است، اما عضو غیربومی اگر ساکن محل خدمتش و به لحاظ  شایستگی از بومیان کارآمد‌تر باشد و دانش و تجربه خود را تمام و کمال در اختیار مردم و منطقه قرار دهد و همواره دور از تعصب و باندبازی خدمت کند، قطعا انتخاب اشتباهی نخواهد بود.
اهمیت شوراها در شهر و روستا
مهم‌ترین وظیفه شوراها انتخاب شهردار و برنامه‌ریزی شهر و روستاست. انتخابات شهر و روستا به انتخابات محلی هم شهرت دارد و شوراها در مناطق قومی کشور به اهرمی برای برآورده‌شدن بخشی از درخواست‌های مردمی و محلی تبدیل شده‌اند. قانون، تعداد اعضای اصلی و علی‌البدل شوراها را برحسب تعداد جمعیت تعیین کرده است. براساس قانون، در شهرهایی که تا ۵۰هزار نفر جمعیت دارند، شوراها ۵عضو اصلی و ٣عضو علی‌البدل خواهند داشت. در شهرهای با جمعیت بیش از ۲‌میلیون نفر، ۱۵نفر عضو اصلی و ۱۰نفر عضوعلی‌البدل شوراها خواهند بود. بر این منوال، شورای شهر تهران ۲۱عضو اصلی و ۱۱ عضو علی‌البدل دارد.
امروز در مناطق قومی کشور مدیران ارشد ادارات اکثرا از افراد غیربومی انتخاب می‌شوند و نظر اهالی کمتر در این انتخاب لحاظ می‌شود، به همین دلیل شوراها عملا به اهرمی برای اعمال خواست‌های قومی تبدیل شده‌اند. انتخاب شهرداران بومی در این مناطق را می‌توان پیامی به دولت دانست تا مدیران بومی را برای اجرای پروژه‌ها بیشتر به کار گیرد.

 

بومی‌بودن کاندیداهای شورای شهر در قانون شورای نگهبان

بومی‌بودن کاندیداهای شورای شهر در قانون هم مطرح شده، در ماده ٢۶ قانون شورای نگهبان آمده است که انتخاب‌شوندگان هنگام ثبت‌نام باید دارای شرایط زیر باشند:
الف- تابعیت کشور جمهوری اسلامی ایران
ب- حداقل سن ٢۵‌سال تمام
ج- این بند به موجب قانون اصلاحی ۶/٧/١٣٨٢ حذف شده است
د- اعتقاد و التزام عملی به اسلام و ولایت مطلقه فقیه
ﻫ-  ابراز وفاداری به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
و (اصلاحی ۶/٧/١٣٨٢)- دارابودن سواد خواندن و نوشتن برای شورای روستا و داشتن حداقل مدرک دیپلم یا معادل آن برای شورای شهرهای دارای تا یک میلیون نفر جمعیت و مدرک فوق‌دیپلم یا معادل آن برای شورای شهرهای دارای بیش از یک‌میلیون نفر جمعیت.
تبصره ١- اقلیت‌های دینی شناخته‌شده در قانون اساسی به جای اسلام باید به اصول دین خود اعتقاد و التزام عملی داشته باشند.
تبصره ٢- اعضای شوراها باید در محدوده حوزه انتخابیه خود سکونت اختیار نمایند. تغییر محل سکونت هر یک از اعضای شورا از محدوده حوزه انتخابیه به خارج از آن موجب سلب عضویت خواهد شد.
در قانون بومی‌بودن حتی در مورد کسانی که رأی می‌دهند هم به شکل خاص خودش مطرح است.
مطابق ماده ۲۵ انتخاب‌کنندگان باید دارای شرایط زیر باشند:
۱- تابعیت کشور جمهوری اسلامی ایران
۲- حداقل سن ۱۵‌سال تمام در روز اخذ رأی
۳- سکونت حداقل یک‌سال در محل اخذ رأی به استثنای شهرهای بالای یک‌صد‌هزار نفر جمعیت
تبصره- کسانی که محل کار آنان خارج از محدوده حوزه انتخابیه باشد، ولی افراد تحت تکفل آنان مانند همسر و فرزندان حداقل یک‌سال قبل از انتخابات در حوزه انتخابیه سکونت داشته باشند می‌توانند در همان حوزه رأی دهند.
ماده ۲۶- انتخاب‌شوندگان هنگام ثبت‌نام باید دارای شرایط زیر باشند:
الف- تابعیت کشور جمهوری اسلامی ایران
ب- حداقل سن ۲۵‌سال تمام
ج- سکونت حداقل یک‌سال متصل به زمان اخذ رأی در محل
د- اعتقاد و التزام عملی به اسلام و ولایت مطلقه فقیه
ه- ابراز وفاداری به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
و- دارابودن سواد خواندن و نوشتن به اندازه کافی
تبصره ۱- اقلیت‌های دینی شناخته شده در قانون اساسی به جای اسلام باید به اصول دین خود اعتقاد و التزام عملی داشته باشند.
تبصره ۲- اعضای شوراها باید در محدوده حوزه انتخابیه خود سکونت اختیار نمایند.
تغییر محل سکونت هر یک از اعضای شورا از محدوده حوزه انتخابیه به خارج از آن موجب سلب عضویت خواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *