مرد جوان که در جنایتی جنونآمیز، خواهرش را با چاقوی آشپزخانه کشته بود صبح دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.
رسیدگی به این پرونده از ۱۴ آذر سال ۹۴ همزمان با کشف جسد زن ۵۵ سالهای در خانهاش در محله ستارخان تهران در دستور کار تیم جنایی قرار گرفت.پس از حضور بازپرس کشیک قتل و کارآگاهان جنایی در آپارتمان طبقه سوم و کشف جسد خونین زنی بهنام «مریم» کارآگاهان به تحقیق از دختر مقتول پرداختند که خبر قتل را اعلام کرده بود.
«چند سال قبل و به دنبال جدایی پدر و مادرم، من به همراه دو خواهر دیگرم در این خانه زندگی میکردیم. تا اینکه دو خواهرم ازدواج کردند و رفتند. دیروز دایی «حسن» که در شهرستان زندگی میکند تماس گرفت و گفت که به تهران آمده است.
بعد هم به خانهمان آمد و با هم شام خوردیم. پس از شام من به خانه دوستم رفتم و صبح وقتی به خانه برگشتم با جسد مادرم روبهرو شدم اما هیچ اثری از داییام نبود.»
درپی اظهارات دختر مقتول، تحقیقات پلیسی برای شناسایی حسن آغاز شد تا اینکه ساعتی بعد تیم جنایی باخبر شدند مأموران گشت کلانتری نواب مردی را با لباس خونین بازداشت کردهاند که مدعی است خواهرش را به قتل رسانده است.
متهم پس از انتقال به دادسرای امور جنایی تهران، در بازجوییها ضمن اعتراف به قتل خواهرش گفت: «ما اهل شهرستان رودسر هستیم ۱۵ سال است که به تریاک اعتیاد دارم به همین خاطر همسرم پس از طلاق به همراه فرزندانم مرا ترک کردند و تنها شدم. چند ماه قبل اعتیادم را ترک کردم اما همیشه احساس میکردم برادر و خواهرم در غذایم مواد میریختند تا معتاد شوم. به همین خاطر دیروز به تهران آمدم و خواهرم را کشتم!»
پس از این اعترافهای هولناک، عامل جنایت صبح دیروز از زندان به شعبه دوم دادگاه کیفری تهران به ریاست قاضی زالی و با حضور قاضی دکتر اسلامی – مستشار – انتقال یافت تا محاکمه شود. در ابتدای جلسه نماینده دادستان کیفرخواست متهم را بیان کرد و خواستار اشد مجازات عامل قتل به اتهام قتل عمد خواهرش شد.سپس فرزندان مقتول خواستار قصاص دایی جنایتکار شدند.
در ادامه جلسه، متهم پای میز محاکمه ایستاد تا از خود دفاع کند. او گفت: «آن روز تازه به تهران آمده بودم و به گرمخانه رفتم. وقتی پولهایم تمام شد با «مریم» تماس گرفتم که او مرا به خانهاش دعوت کرد. هنگام خوردن شام دوباره بدنم داغ شد که فکر کردم خواهرم در غذایم مواد ریخته است. به همین خاطر نیمههای شب وقتی خوابم نبرد احساس کردم کسی بر سرم میکوبد و به من دستور میدهد که خواهرم را قبل از روشن شدن هوا بکشم.
درحالی که اصلاً نمیدانستم چکار میکنم به آشپزخانه رفتم و چاقو برداشتم و خواهرم را در خواب کشتم و از خانهاش فرار کردم.من پشیمان هستم و اگر دختران خواهرم با اعدام من دلشان خنک میشود بنابراین ترجیح میدهم زودتر اعدام شوم، چرا که مستحق مرگ هستم.»