۱- سر آغاز هر نامه نام خداست که بی نام او نامه یکسر خطاست
۱۱-به نام خداوند خورشید وماه که دل را به نامش خرد داد راه
۱۲-به نام آن که درجان وروان است توانایی ده هرناتوان است
۱۳-به نام آن که جان رافکرت آموخت چراغ دل به نورجان برافروخت
۱۴-به نام آن خدای پاک سبحان که ازخاک آفرید اینگونه انسان
۱۵-سرآغاز گفتارنام خداست که رحمتگر ومهربان، خلق راست
۱۶-بنیاد سخن به نام حق، نه کزهرچه به است نام حق به
۱۷-به نام آنکه درماگفتن آموخت به انسان، درمعنی سفتن آموخت
۱۸-ای همه هستی زتوپیداشده خاک ضعیف ازتوتواناشده
۱۹-به نام آنکه هستی،نام ازاویافت فلک جنبش ،زمین آرام ازاویافت
۲۰-اگرنه مدبسم الله بودی تاج عنوان ها نگشتی تاقیامت نو،خط شیرازه دیوان ها
۲۱-خدایاجهان پادشاهی توراست زماخدمت آید،خدایی توراست
۲۲-ستایش کنم ایزد پاک را که گویاو بینا کندخاک را
۲۳-جهان رابه پستی بلندی تویی ندانم که ای، هرچه هستی تویی
۲۴-خداوندمایی ومابنده ایم به نیروی تو یک به یک زنده ایم
۲۵-ای خدای بی نهایت جزتوکیست چون تویی بی حدوغایت جزتوکیست
۲۶-به نام آنکه مارازندگی داد وزان پس مژده پایندگی داد
۲۷-به نام خداوندباران نقل وتگرگ نفس های باد وتپش های برگ
۲۸-به نام خداوند رنگین کمان خداوند بخشنده مهربان
۲۹-بده مفتاحی ازسطر کلامم وزان بگشای قفل ازگنج کامم
به ذکرخودبلندآوازه ام کن رفیق لطف بی اندازه ام کن
۳۰-شکر وسپاس ومنت وعزت خدای را پروردگارخلق وخداوند کبریا
دادارغیب دان ونگهدارآسمان رزاق بنده پرور و خلاق رهنما
۳۱-ستایش خداوندبخشنده را که موجودکرد،ازعدم ،بنده را
۳۲-به نام آ ن که گل راخنده آموخت وبرجان شقایق آتش افروخت
۳۳-ثناوحمدبی پایان ،خدارا که صنعش دروجود آورد مارا
۳۴-خردهرکجاگنجی آردپدید زنام خداسازد آن را کلید
۳۵-به نام خداوندلوح وقلم حقیقت نگاروجود وعدم
خدایی که داننده رازهاست نخستین سرآغاز آغازهاست
۳۶-به نام خداوند شمشیر وتیغ که باران آتش درآرد زمیغ
۳۷-به نام خداوند نیکوسرشت که او درجهان بذرنیکی بکشت
۳۸-بزرگی هست دردنیا ،خدانام که بایادی کند، دلها،چه آرام
۳۹-به نام مناسب ترین واژه ها به رسم محبت به نام خدا
۴۰-آغازهرکلامی ،نام خدای یکتا همواره می برم من، نام مقدسش را
۴۱-به نام گشاینده کار ها زنامش شود سهل،دشوار ها
۴۲-تا که سخن از دل و از دلبر است نام خدا ،زینت هر دفتر است
۴۳-به نام خداوندی که کار ساز است زما و طاعت ما بی نیاز است
۴۴-ای که با نامت جهان آغاز شد دفتر ما هم ،به نامت باز شد
۴۵-به نام خدا ،هر چه داریم از او خداوند احمد خدای سبو
خدای قلم های حیدر ستا خداوند سیف و خدای شتا
۴۶-به نام خداوند بود و نبود خداوند یاسی به رنگ کبود
خداوند حسن وخدای حسن خداوند ابرو به وقت شکن
خداوند بدر و خدای حنین همان خالق کربلای حسین
خداوند سجاد زین العباد که ساجد چو او در دو عالم مباد
خدای شکافنده بحر علم خداوند باقر خداوند حلم
خداوند صادق خدای ودود خداوند غیب و خدای شهود
خداوند کاظم خدای ادب خداوند روز و خداوند شب
خداوند مهر و خدای وفا به نام خدایی که دارد رضا
خداوند عدل و خداوند داد خداوند بخشش خدای جواد
خداوند هادی خداوند راه خداوند روزی ده رهنما
خدای حسن نرگس وآفتاب خدای پذیرای کار صواب
خداوند زیبای رنگین کمان خداوند مهدی صاحب زمان
۴۷- به نام خداوند شعر و سخن نخستین سخن در همه انجمن
۴۸- به نام خدای سمیع و بصیر خطا پوش بخشنده بی نظیر
۴۹-به نام خدای علیم و حکیم رحیم و بسیط و شریف و نعیم
۵۰- به نام خدای بزرگ و احد تعالی و شافی ، قدیر و صمد
۵۱-به نام خدای رئوف و غفور حمید و لطیف و مجید و صبور
۵۲-به نام خداوند وجد و سرور پدید آور عشق و احساس و شور
۵۳-به نام آن که او نامی ندارد به هر نامی که خوانی،سر برارد
۵۴-بس مبارک بود چون فر همای اول کار ها به نام خدای
۵۵-به نام آنکه خنده آفریده به بد خلقی خط بطلان کشیده
۵۶-حمد پاک از جان پاک آن پاک را کاو،به وجد آورد، مشتی خاک را
۵۷-بزرگی هست در دنیا خدا نام که با یادی کند دلها چه آرام
۵۸-آغاز سخن یاد خدا باید کرد خود را به امید او رها باید کرد
ای با تو شروع کارها زیبا تر آغاز سخن تو را صدا باید کرد
۵۹-گفتار مرا تو باید آغاز کنی آغاز سخن مرا سر افراز کنی
۶۰- به نام خالق ارض و سماوات به نام داور روز مجازات
۶۱-به نام خداوند جغرافیا به نام همان قاره آسیا
۶۲-به نام خداوند رنگین کمان فروزنده روز و شب آسمان
۶۳-به نام خداوند زیبا سخن خداوند آلاله ها در چمن
۶۴-به نام خداوند آلاله ها خداوند پروانه و پونه ها
۶۵-درود بر خدای هنرآفرین نگارنده هر گل آتشین
۶۶-به نام خداوند نون و قلم خداوند آزادی و عشق و غم
۶۷-به نام خالق سبز بهاران خداوند طراوت , جویباران
۶۸-به نام خداوند خوب بهار خداوند گل , لاله و لاله زار
۶۹-به نام خدای بلندآسمان خداوند خاک و خدای جهان
۷۰- به نام خداوند پاک و دلیر خداوند دریا ،خدای امیر
۷۱- به نام خداوند سبز و سپید خداوند سال و خداوند عید
۷۲-به نام خداوند سنگ و خداوند گنج خداوند شادی خداوند رنج
۷۳-به نام خداوند کوه و خداوند دشت خداوند دره خداوند گشت
۷۴-به نام خداوند ریحان و گل خداوند هادی هدایت سبل
۷۵-به نام خدای شفیع و صبور خداوند دانش خداوند نور
۷۶- به نام خداوند تاج و خداوند گنج خداوند روزی , سرای سپنج
۷۷-به نام قادر پاک توانا به نام آنکه جان بخشید مارا
۷۸-به نام بی نیاز عالم آرا خدای فاطمه آرام دل ها
۷۹-به نام چاره ساز و حی سر مد خدای فاطمه دخت محمد
۸۰-به نام خداوند حی رحیم خدای بهشت و خدای جحیم
۸۱-به نام خداوند شعر و غزل به نام خداوند عزوجل
۸۲-به نام خداوند شعر و غزل کلامش نشیند به دل تا ازل
۸۳-به نام خداوند نان و خداوند جان دهد روزی اش را به پیر و جوان
۸۴-به نام خداوند احساس پاک خداوند شمس و مه تابناک
۸۵-به نام خداوند نیلوفرین ستایش ز بهر تو ای بهترین
۸۶-به نام خداوند دریای نور خدایی که دارد به هر جا حضور
۸۷-به نام خداوند شعرو غزل خداوند روزی ده بی مثل
۸۸-به نام خداوند روشن ضمیر خداوند روشنگر بی نظیر
۸۹- به نام خداوند دریاچه ها که داده ظرافت به پروانه ها
۹۰-به نام خداوند احساس پاک همان که آفریده ما را ز خاک
۹۱-به نام اون که آرامش میاره چه زیبا آفریده اون ستاره
۹۲-ز بسم الله چیزی نیست بهتر نهادم تاج بسم الله بر سر
عجب تاجی است این تاج الهی ببند بر سر برو هر جا که خواهی
۹۵-بسم الله الرحمن الرحیم ذکرکن ای دوست که باشی تسلیم
۹۶-بسم الله الرحمن الرحیم باغ دل آدمیان رانسیم
۹۷-بسم الله الرحمن الرحیم مصرع برجسته نثرقدیم
۹۸-بسم الله الرحمن الرحیم غنچه سربسته رازحکیم
۹۹-بسم الله الرحمن الرحیم اعظم اسمای علیم حکیم
۱۰۰-بسم الله الرحمن الرحیم هست نمک برسر خوان کریم
۱۰۱-بسم الله الرحمن الرحیم آیت الطاف خدای کریم
۱۰۲-بسم الله الرحمن الرحیم نص صحیح است وکلام حکیم
۱۰۳-بسم الله الرحمن الرحیم طایرفرخنده ی وحی قدیم
۱۰۴-بسم الله الرحمن الرحیم کعبه ی جان ودل اهل نعیم
۱۰۵-بسم الله الرحمن الرحیم حرف نخست است زنظم حکیم
۱۰۶-بسم الله الرحمن الرحیم گوهریک دانه درج قدیم
۱۰۷-بسم الله الرحمن الرحیم نغمه مرغان ریاض قدیم
۱۰۸-هست زگلزارالهی شمیم مخزن الاسرارخدای کریم
۱۰۹-به نام آن که گنج جسم وجان ساخت طلسم گنج جان هردو جهان ساخت
۱۱۰-به نام کردگار فرد بی چون که ما را،از عدم آورد بیرون
۱۱۱-به نام آن که جان را،نوردین داد خرد رادر خدادانی ،یقین داد
۱۱۲-به نام آن که تن رانور جان داد خرد را سوی دانایی عنان داد
۱۱۳-به نام آن که جان را زندگی داد طبیعت را به جان پایندگی داد
۱۱۴-به نام آن که جان از او نشان یافت زبان آموخت حرف ونطق جان یافت
۱۱۵-به نام پادشاه عالم عشق که نامش هست نقش خاتم عشق
۱۱۶-بیا ساقی اسباب می ساز کن سر خم به نام خدا باز کن
۱۱۷-آرم آغاز در این نامه زنو نام خدارا آن که آشفته زگیسوی بتان خاطر مارا
۱۱۸- به نام دوست گشاییم دفتر دل را به فر عشق فروزان کنیم محفل را
۱۱۹-رشته اسرارهرکاری است ،بسم الله الرحمن الرحیم
بهر ما بهتر ز هر یاری است، بسم الله الرحمن الرحیم
ابتدای خلقت کون ومکان
خالق سبحان بگفتا نام بسم الله الرحمن الرحیم
پای برآتش نهادش آن خلیل
گفت یارم تو نگهدارم به بسم الله الرحمن الرحیم
چون که خوابانید اسماعیل را از بهر ذبح
گفت یا رب کن قبول از من توبا بسم الله الرحمن الرحیم
چون عصایش اژدهاگردید ترسید آن کلیم
خالقش گفتابگیر این را تو با بسم الله الرحمن الرحیم
چون یموتی خواست عیسی حی کند
ابتدای نسخه اش بنوشت بسم الله الرحمن الرحیم
کورمادرزاد رابینا نمود
داروی این کار بودش هم به بسم الله الرحمن الرحیم
چون که جبرییل امین می خواست پیغام آورد
تافرودآمد زمین،گفتا که بسم الله الرحمن الرحیم
چون بگفت احمد، ن والقلم در پیش رب
پیش ازین گفتا که بسم الله الرحمن الرحیم
موقعی احمد قدم بنهاد، برکوی حرا
گفت یارب کن مدد برمن، تو بسم الله الرحمن الرحیم
مصطفی چون خواست بالاتر رود از جبرییل
کی توانی رفت؟ بدون ذکر بسم الله الرحمن الرحیم
فاطمه چون با علی خواستندتا همسر شوند
یک صدا گفتند یاران ،نام بسم الله الرحمن الرحیم
در شبی حیدر به جای مصطفی چون آرمید
سرنهاد برخاک ،گفتا اوکه بسم الله الرحمن الرحیم
چون حسین ،شمشیر را برمی کشیدش از نیام
در چنین وقتی بگفت از بای بسم الله الرحمن الرحیم
ظهر عاشورا که شد، تکبیر از دل برکشید
بعد تکبیرش بگفتا نام بسم الله الرحمن الرحیم
چون ابو الفضل ،مشک دردست آمده، شط فرات
خواست پرآبش کند گفتا که بسم الله الرحمن الرحیم
ای آدمی ،درمیان قبر نمی آید کسی بهر کمک
دم به دم با خود بگو جانم تو بسم الله الرحمن الرحیم
۱۲۰- بـــه نــام خــدایـی کـه جـان آفــریـد
زمـیـن و زمــان و مــکان آفـــریــد
خــداونــد دانــا ، خــداونــد هــوش
خـــداونـد روزی ده عـــیــب پـوش
خـدایـی کـه داراسـت ،عــلم غـیـوب
تــوانـای مـطـلـق بــپـوشـد عـیـوب
خـدایـی کـه در خـلـقـت ایـن جـهان
نــبـودسـت مــحـتـاج ، بــرایــن و آن
خـدایـی کـه بـخـشـیـد هـستی بـه ما
دلــــیــل وجــودش زهـــسـتـیّ مــا
خــداونـد رحـمـان ، خـدای رحـیـم
کـه هـم قـهروهم عفو او شد عـظیم
امــیـد هـمـه بـنـدگان ،عــفـو اوسـت
نـشاید کـه نـومـید گـشتـن ز دوست
ومن هم امیدم ، به بخشایش است
که از لطف یزدان در آسایش است
…………………………………………………………………………………………………..
۱۲۵-عشق سوزان است بسم الله الرحمن الرحیم
هرکه خواهان است بسم الله الرحمن الرحیم
دل اگر تاریک اگر خاموش بسم الله النور
گر چراغان است بسم الله الرحمن الرحیم
نامه ای را هُد هُد آورده ست آغازش تویی
از سلیمان است بسم الله الرحمن الرحیم
سوره ی والیل من برخیز و والفجری بخوان
دل شبستان است بسم الله الرحمن الرحیم
قل هو الله احد قل عشق الله الصمد
راز پنهان است بسم الله الرحمن الرحیم
گیسویت را بازکن انا فتحنایی بگو
دل پریشان است بسم الله الرحمن الرحیم
ای لبانت محیی الاموات لبخندی بزن
مردن آسان است بسم الله الرحمن الرحیم
میزبان عشق است و وای از عشق ! غوغا می کند
هر که مهمان است بسم الله الرحمن الرحیم
۱۲۶- نام تو را خواندم و شعری سپید در غزلستان خیالم دمید
در پی نام تو غزل مستِ مست آمد و در خلوت شعرم نشست
۱۲۷- نام تو را خواندم و گویی بهار با دل من داشته صدها قرار
۱۲۸- نام تو آغاز شکوفایی است حرف تو لبریز ز گویایی است
پیش قدوم تو اُفق خم شده سنگ پر از صحبت زمزم شده
بید اگر خم شده مجنون توست لاله اگر سوخته دلخون توست
سرو اگر قامتی افراشته رایت سبز تو نگه داشته
گل چو به توصیف تو پرداخته گونهاش از شوق گل انداخته
آب ز حرف تو زلال آمده چشمه از این زمزمه حال آمده
غنچه به عطر نفست باز شد فصل شکفتن ز تو آغاز شد
***
۱۲۹- شعر اگر عاطفه آموخته چشم به لعل غزلت دوخته
آینه و آب زلال تو اند در همه جا غرق خیال توأند
آب گرفته است ز رویت وضو آب به لطف تو پر از آبرو
هر چه بهار است ز لبخند توست هر چه شکفته است ز پیوند توست
بی تو سخنها همه بیبال بود سیب سبدهای غزل کال بود
حنجرهات تا غزل آغاز کرد بستهترین پنجره را باز کرد
دل به سخنهای تو عاشقتر است روی شهید تو شقایقتر است
با تو من و عشق صمیمی شدیم یکشبه یاران قدیمی شدیم
تازه شدم تا به تو دل باختم هر چه شدم تازه غزل ساختم
هر چه من و شعر قدم میزنیم حرف تو را باز رقم میزنیم
***
۱۳۰- همیشه پارهای از حرفهای من با توست همیشه دست نیازم خدای من با توست
من از دریچهی شبهای قدر لبریزم ولی گشودن زنجیر پای من با توست
نه من توأم، نه تو من، هم تو در منی، هم من که ابتدای من و انتهای من با توست
مرا ببر به تماشای باغهای بزرگ به قصرهای رفیعی که جای من با توست
همین که از تو بگویم برای من کافی است همین که پارهای از حرفهای من با توست
تحمیدیه ای از خواجه عبدالله انصاری ملقب به پیر هرات::
۱۳۱- ” به نام آن خدایی که نام او راحت روح است و پیغام او مفتاح فتوح است. و سلام او در وقت صباح مؤمنان را صبوح است و ذکر او مرهم دل مجروح است.”
تحمیدیه “گل و نوروز” از خواجوی کرمانی:
۱۳۲- “به نام نقش بنـــد صفحه ی خــاک عــــذار افــــروز مــــه رویـان افـــــلاک
عبیـــر آمیــــز انفــــاس بهــــــــاری زبــــــور آمـــــوز کبـــــــــک کوهساری
گـــهر بخشنــده ی ابـــر تتـق بنـتد زر افشــاننــده ی صبـــح شـکر خنــد
خداوندی که در ذاتش علل نیست جهان داری که در ملکش خلل نیست
۱۳۳- مطلع آیات قرآن کریم هست بسما… الرحمن الرحیم
۱۳۴- به نام آنکه در هجران و غربت به دلها میدهد درس محبت
۱۳۵- به نامی که اوست چشمه هست ونیست
جز او رفیق و مددکار خلقش کیست؟
۱۳۶- به نام خدای خالق انس وجن
خدای ریگ وماسه وخاک وشن
۱۳۷- به قصد قرب برلب قلم می آورم تو را خدای من
خدا خود آفریده در سرم تو را خدای من
۱۳۸- به نام خداوند آیینه ها فروزنده عشق در سینه ها
۱۳۹- بود آغاز هر گفتار و هر کار به نام مهربان بخشنده دادار
سپاس او را که نیک ومهربان است یگانه خالق هردوجهان است
بود از بخشش و از مهر سرشار برای بندگانش بهترین یار
۱۴۰-ستایش بود ویژه کردگار که بر عالمین است پروردگار
که بخشنده و مهربان است نیز بود صاحب عرصه ی رستخیز
همیشه بخوان این کتاب مبین خدایست خود اکرم الاکرمین
خدائی که چون آفرید از عدم ترا دانش آموخت خود با قلم
گروهی را ذلیل و باربر کرد در این قسمت شتر را مثل خر کرد
ز حکمت خاک بر فرق گدا ریخت به جیب اغنیا پول طلا ریخت
دبنگی بی هنر را کرد مالک به راهش برزگر را ساخت هالک
به ملک او یکی از پرخوری مرد به راهش برزگر را ساخت هال
۱۴۳ – به نام نگارنده ی ماه و مهر گذارنده ی نه رواق سپهر
نوازنده ی زهره ی رودگر گدازنده ی شمع نجم سحر
فروزنده ی چشم سیارگان نماینده ی راه آوارگان
نشاننده ی روح بر تخت تن کشاننده ی دل به ملک سخن
گشاینده ی قفل های سخن سراینده ی نامه های کهن
۱۴۴–به نام خدای بهار آفرین بهار آفرین را هزار آفرین
به جمشید و آیین پاکش درود که نوروز از او مانده در یادبود
۱۴۵- به نام خداوند خوب بهار به نام شقایق گل بی قرار
به نام توانا ترین واژه ها به رسم محبت به نام خدا
۱۴۶- به نام خدای چاره اندیش آرامش مردمان درویش
عالیهاستفادهکردم
عالی بود ممنون
عالی بود ممنون استفاده کردم
عالی بود ممنون شعر های خوبی بود
عاللییییییییییییییییییییییییییییییییی