«دنياي مجازي حالا دقيقا وضعيتي مثل آزمايش‌هاي مشهور پل ميلگرام را پيدا کرده که در آن آدم‌ها بدون فکر، تقليد مي‌کنند و بي‌‌اطلاع، هم‌رنگ جماعت مي‌شوند تا از قافله روزگار عقب نمانند.»

 هفته‌نامه چلچراغ نوشت: «همه چيز از انتشار يک ويديوي ساده توسط دانش‌‌آموزي در فلوريداي آمريکا شروع شد. ويديو چند دانش‌آموز را در حالي نشان مي‌داد که هر کدام در حين انجام عملي در جاي خود ميخکوب شده بودند؛ انگار زمان براي آنها از حرکت ايستاده باشد. اين خلاقيت ساده آن‌ قدر به مذاق کاربران دنياي مجازي خوش آمد که ظرف کمتر از چند روز همه به فکر توليد ويديوهايي از جمع‌هاي فريزشده خود افتادند و تب اين چالش عجيب و بي‌هدف مثل يک بيماري همه‌گير به جان کاربران دنياي مجازي افتاد؛ چالشي که از کاربران تصويري مشابه مانکن‌هاي موجود در ويترين فروشگاه‌ها را ترسيم مي‌کرد؛ البته نه لزوما به همان بي‌نقصي و خوش‌اندامي. از آمريکا گرفته تا اروپا و آسيا، پير و جوان به فکر افتادند که خلاقيت و جذابيتشان را تحت عنوان «چالش مانکن» به رخ دوستان مجازي‌شان بکشانند. دنياي مجازي به سرعت برق و باد آغوش خود را به روي اين چالش باز کرد؛ همان‌ طور که از هر چالش سرگرم‌ کننده ديگري به‌ گرمي استقبال مي‌کند.

چالش مانکن حالا بسياري از سلبريتي‌هاي دنيا را درگير کرده است. اين حرکت جمعي آن‌قدر در نظر کاربران مجازي جالب و مهيج آمده که بسياري از سياستمداران هم تصميم گرفته‌اند براي جلب نظر مخاطبانشان با اين چالش همراهي کنند و خودشان را شوخ‌طبع و با حال نشان دهند. مشهورترين آنها ويديويي بود که در مراسم اهداي مدال آزادي به ۲۱ چهره مشهور در کاخ سفيد ضبط شد و از اوباما گرفته تا بيل گيتس و تام هنکس و رابرت دنيرو را ميخکوب‌ شده، در حال همراهي با اين چالش نشان مي‌داد. سايت‌هاي خبري بلافاصله شروع کردند به رتبه‌بندي بهترين ويديوهاي ضبط‌ شده تحت عنوان چالش مانکن، تا با تمام قوا به اين رقابت ديوانه‌وار دامن بزنند. حالا همه چيز براي جهاني شدن يک سرگرمي مهيج در دنياي مجازي مهيا بود؛ چه چيز بهتر از چالشي که دورهمي‌هاي خسته‌ کننده دوستانه و خانوادگي و حتي کاري را به محلي براي خودنمايي‌هاي خنده‌آور در شبکه‌هاي اجتماعي تبديل مي‌کند و صدها لايک و فرند و فالوئر را براي عاشقان اينستاگرام و فيس‌بوک و توييتر به ارمغان مي‌آورد؟

چالشي برآمده از دل ماتريکس

رسانه‌هاي بين‌المللي ويديوهاي منتشر شده تحت عنوان چالش مانکن را با صحنه‌هاي شليک گلوله در فيلم‌هاي علمي‌ – تخيلي مقايسه کرده‌اند. چالش مانکن در خوش‌ساخت‌ترين و خلاقانه‌ترين شکلش به نماهاي مشهور فيلم‌هايي مثل «ماتريکس»، «مردان ايکس» و «گم‌شده در فضا» شبيه مي‌شود که در آن قهرمانان و ضدقهرمانان فيلم مثل ربات در جاي خود ميخکوب مي‌شوند. عده‌اي ديگر هم اين چالش را الهام‌ گرفته از سريال پرطرفدار اين روزها «وست ورلد» مي‌دانند که شاهکار جديد شبکه HBO و ساخته ذهن جاناتان نولان مشهور است و در آن شخصيت‌هاي رباتيک مي‌توانند ناگهان در جاي خود متوقف شوند. گذشته از اين موارد، ويديوهاي مشابه ديگري هم در سال‌هاي اخير در فضاي مجازي منتشر شده که البته هيچکدام سر و شکل چالش به خود نگرفته و در ميان کاربران، ويروسي نشده است. چالش مانکن در فرم بين‌المللي خود با آهنگ «بلک بيتلز» در پس‌زمينه همراه مي‌شود اما در شکل وطني معمولا محدوديتي براي انتخاب موسيقي نيست؛ هر چه شادتر و فانتزي‌تر، بهتر.

سرگرمي و ديگر هيچ

چالش مانکن با حضور سلبريتي‌هايي مثل کريستيانو رونالدو، ادل، پل مک‌کارتني، بريتني اسپيرز و الن ديجنرس پوشش رسانه‌اي گسترده‌اي پيدا کرده و همين مسئله به ويروسي شدن هر چه بيشتر آن دامن زده است. پرطرفدارترين اين ويديوها مربوط به تيم‌هاي ورزشي بزرگ دنياست که در رختکن، سالن بدن‌سازي و حتي در زمين بازي تصاوير جالبي را از چهره‌هاي فريز شده خود ثبت و منتشر کرده‌اند. اين استقبال گسترده باعث شده که نشريه تلگراف در سايت خود يک نظرسنجي درباره چالش‌هاي مجازي برگزار کند. در اين نظرسنجي از کاربران پرسيده شده که آيا در چالش‌هاي مجازي شرکت مي‌کنند يا خير. سه گزينه مقابل کاربران قرار دارد: «بله»، «خير» و «فقط اگر بنا به دلايل خيرخواهانه باشد.» در کمال تعجب از بين حدود ۱۵ هزار رأي‌ دهنده، ۵۲ درصد کاربران گزينه بله را انتخاب کرده‌اند و فقط ۱۷ درصد، دلايل راه‌اندازي يک چالش را براي شرکت در آن قابل اهميت دانسته‌اند. ۳۱ درصد از کاربران هم به اين پرسش جواب منفي داده‌اند. اين نظرسنجي تا حدي مي‌تواند نشان‌گر آن باشد که شرکت در چالش‌هاي مجازي براي اغلب کاربران فقط حکم سرگرمي را دارد و هدف مهم‌تري را دنبال نمي‌کند.

بدعت‌ها و بدايع مانکن‌ها!

يکي از نکات جالب چالش مانکن قابليت ويژه آن در ترغيب به مشارکت جمعي است. يکي از پرطرفدارترين ويديوهاي مرتبط با اين چالش که در يوتيوب ميليون‌ها بازديد داشته، گروهي از مسافران مترو لندن را نشان مي‌دهد که در يک لحظه با هم هماهنگ شده‌اند و در واگن‌هاي پرازدحام مترو، صحنه‌اي جالب را به نمايش گذاشته‌اند که فقط در فيلم‌هاي علمي – تخيلي مي‌توان مشابهش را پيدا کرد. مورد پرطرفدار بعدي مربوط به يکي از کلاب‌هاي پرطرفدار لاس‌وگاس است که معلوم نيست چه کسي، با چه تمهيدي توانسته جماعت از خود بي‌خودِ حاضر در اين کلاب را راضي به همکاري کند و صحنه‌اي عجيب را در يک فضاي عجيب‌تر به تصوير بکشد. براي تک‌تک آدم‌هاي حاضر در کلاب هم سناريويي خاص تعريف شده؛ مثلا مردي را در حال خواستگاري از خانمي مي‌بينيم، در حالي‌ که زانو زده و حلقه‌اي را مقابل همسر آينده‌اش گرفته است.

با تمام اين اوصاف، چالش مانکن فقط اسباب خنده و سرگرمي نبوده و گاهي هم براي شرکت‌کننده‌هاي خود دردسرساز شده است. بارزترين نمونه اين دردسرها اتفاقي است که براي دو نفر از اعضاي سازمان دفاع مدني سوريه يا همان کلاه‌سفيدها افتاد. آنها ويديويي از خود منتشر کردند در حالي‌ که در حالتي فريز شده مشغول کمک‌رساني به يکي از قربانيان انفجارهاي سوريه بودند. قرباني در اين ويديو خاک‌آلود است و اين‌طور به نظر مي‌رسد که بسيار درد مي‌کشد. اين دو امدادرسان موقع ضبط ويديو هرگز گمان نمي‌کردند که همين تصاوير ساده که براي سرگرمي ضبط شده، قرار است به چه تفاسير و برداشت‌هاي سياسي عجيب و غريبي منتهي شود. تعدادي از رسانه‌هاي خبري ادعا کرده‌اند که اين ويديو با مقاصدي خاص منتشر شده و قصد داشته درد و رنج مردم سوريه را بيشتر از حد طبيعي نشان دهد. گروه ديگري از رسانه‌ها هم از همين ويديوي نمايشي براي بالا بردن آگاهي جوامع بين‌المللي از رنج مردم سوريه استفاده يا شايد سوءاستفاده کرده‌اند. سرنوشت اين دو کلاه‌سفيد مي‌تواند درس عبرتي براي ساير شرکت‌کننده‌هاي اين چالش باشد و به آنها يادآوري کند که آن‌ چه ثبت مي‌کنند، ممکن است روزي عليه خودشان استفاده شود!

ميل مبهم هوس

نشريه نيويورک پست در تحليلي چالش مانکن را «هوس جديد ذهن مشوش فضاي مجازي» ناميده است. نويسنده اين مقاله، اين چالش پرطرفدار را ساخته ذهن يک بچه‌دبيرستاني دانسته که احتمالا خودش هم نمي‌دانسته چه کار مي‌کند و فقط مي‌خواسته کمي با دوستانش خوش باشد. جاسمين کاوينز ۱۶ساله مبدع چالش مانکن در اين‌باره به نيويورک پست گفته: «يک روز يکي از هم‌کلاسي‌ها وارد کلاس شد و همان‌طور بي‌حرکت جلو کلاس ايستاد. بعد من و دوستانم تصميم گرفتيم به او ملحق شويم و ژست‌هاي احمقانه بگيريم. اين شد که چالش مانکن شکل گرفت.» جاسمين بعد اين ويديو را در اکانت توييترش منتشر مي‌کند. اول ساير کلاس‌هاي مدرسه از او الگو مي‌گيرند، بعد مدارس ديگر و بعد کم‌کم کل دنيا! جاسمين در اين‌باره مي‌گويد: «ما فکر مي‌کرديم اين يک چالش محلي است. وقتي فهميديم قرار است جهاني شود که بيانسه، خواننده مشهور در آن شرکت کرد.» حتي هيلاري کلينتون و اعضاي کمپينش هم در اين چالش شرکت کردند، به اين اميد که دل جوان‌ترها را به دست بياورند و رأي جمع کنند. اما ظاهرا ويديوي هيلاري و دوستانش از جذابيت کافي براي جلب توجه جوان‌ها برخوردار نبوده است.

کوين الوکا، سرپرست بخش فرهنگ و ترند يوتيوب، در اين‌ باره گفته: «شرکت در چالش‌هاي مجازي براي جوان‌هاي امروزي به يک ضرورت تبديل شده؛ کنجکاوند و دوست دارند هر چيز جديدي را امتحان کنند. اين وسوسه کم‌کم به مسن‌ترها هم سرايت مي‌کند و وادارشان مي‌کند براي به‌ روز بودن و جوان به نظر رسيدن با چالش‌هاي روز همراه شوند. صرف نظر از چالش‌هايي مثل چالش سطل آب يخ که با تحريک عواطف انساني ابعادي جهاني پيدا کردند، چالش‌هايي در فضاي مجازي ويروسي مي‌شود که قابليت بازتوليد داشته باشد و به کاربران امکان بروز خلاقيت بدهد. چالش‌هاي پرطرفدار در مکان‌هاي مختلف قابليت اجرا دارند؛ از استاديوم‌هاي ورزشي تا رستوران‌ها و خانه‌ها. اين چالش‌ها ايده جذابي دارند و توجه سلبريتي‌ها را جلب مي‌کنند؛ چرا که اغلب سلبريتي‌ها به دنبال سوژه‌هاي سرگرم‌کننده هستند تا تعداد مخاطبانشان را به‌ ويژه در شبکه‌هاي اجتماعي بالاتر ببرند. ماجرا تا جايي ادامه پيدا مي‌کند که کاربران از چالش خسته شوند و احساس کنند همه گزينه‌هاي خلاقانه موجود را درباره آن امتحان کرده‌اند. اين‌جاست که عمر چالش براي هميشه به پايان مي‌رسد و به همان سرعتي که آمده، از خاطره‌ها محو مي‌شود.»

بالاتر از سياهي

کاربران دنياي مجازي حالا هر روز به يک چالش تازه دعوت مي‌شوند؛ هر چه مضحک‌تر و خنده‌دارتر، پرطرفدارتر. بعضي‌ها مثل چالش آخرين کتابي که خوانديم، يا بهترين فيلمي که ديديم، چندان توجه کاربران عام را به خود جلب نمي‌کند اما مواردي مثل چالش عکس سياه و سفيد يا چالش عکس بدون آرايش به سرعت برق و باد ويروسي مي‌شود و تا مدت‌ها کل دنياي مجازي را با خود درگير مي‌کند. همين چند وقت پيش بود که چالش عکس سياه و سفيد براي ما با هشتگ سياه و سفيد و براي انگليسي‌زبان‌ها با هشتگ بلک اند وايت در دنياي مجازي به راه افتاد و اغلب کاربران بدون آن‌که از فلسفه آن چيزي بدانند، با آن همراه شدند. حتي چالش‌هاي هدفمند و فراگيري مثل چالش سطل آب يخ که قرار بود عوايدي را براي کمک به بيماران اي‌ال‌اس به همراه داشته باشد هم ظرف چند روز از طرف تعداد قابل توجهي از کاربران به ابزاري براي خودنمايي و شوخي و خنده و سرگرمي تبديل شد؛ موضوعي که به نظر مي‌رسد هدف اصلي آدم‌ها از حضور در اين دنياي بي‌دروپيکر باشد. دنياي مجازي حالا دقيقا وضعيتي مثل آزمايش‌هاي مشهور پل ميلگرام را پيدا کرده که در آن آدم‌ها بدون فکر، تقليد مي‌کنند و بي‌‌اطلاع، هم‌رنگ جماعت مي‌شوند تا از قافله روزگار عقب نمانند.»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *