علی دایی معروف ترین چهره فوتبال ایران در گفت و گوی تازه خود با یک ماهنامه به زوایای مختلف زندگی شخصی و حرفه ای و مخصوصا اقتصادی خود پرداخته است که با پاسخهای صریح او مصاحبه خواندنی از آب درآمده است. مرورش خالی از لطف نیست.
اگر برگردیم به عقب، بین فوتبال و بیزینس کدام را انتخاب میکردید و رمز موفقیت شما در عرصه تجاری چیست؟
من از ابتدای فوتبالیست شدنم وارد بیزینس شدم. اولین پولی که گرفتم مربوط به سال ۹۳ مقدماتی جامجهانی آمریکا میشود. آن موقع بهترین بازیکن و آقای گل شدم. با پولهایی که جمع کرده بودم با شراکت دوستم، مغازهای در منیریه خریداری کردیم. از سال ۹۳ تا الان این شراکت ادامه دارد. من دنبال ماشین عوضکردن نبودم و با توجه به اینکه پدرم کار فرش میکرد و قبل از آن در اردبیل برای خودش تجارتی داشت با بیزینس غریبه نبودم و به آن علاقه داشتم. سالی که در هیروشیما مصدوم شدم پرسپولیس تمام حق و حقوقم را قطع کرد. اگر بیزینسی برای خودم نداشتم چه میکردم؟ من از همان روزها به اینجا رسیدم.
گفته میشود که اینها محصول ایدهپردازی و شم اقتصادی علی دایی نیست بلکه دایی مشاوران خیلی خوبی دارد که کارهای اقتصادی او را انجام میدهند، همینطور است؟
من مشاور آنچنانی ندارم بلکه دوستان خوبی دارم. برعکس آن چیزی که فکر میکنید من از دوستانم ایدههایشان را میگیرم. اگر جایی کارم ایراد دارد درست میکنم و پیشنهاد خوبی بدهند قطعا بررسی میکنم.
سالهاست که در برندهای ورزشی، برخی نمایندگیها متعلق به شماست و برخی نیز ادعا میکنند به علی دایی مرتبط هستند. بهطور شفاف بگویید نمایندگی کدام برندها متعلق به شماست؟
در زمینه ورزشی نمایندگی آدیداس و نایک را دارم. تولیدات خودمان (برند دایی) نیز کمافیالسابق فعال هستند. در مجتمع اداری الماس نیز فعال هستیم. در زمینه صنایع غذایی نیز با مشارکت یکی از دوستانم که از فرانسه آمده است، همکاری میکنیم. همسرم نیز کار جواهرات انجام میدهد و بعضا از من درآمدش بیشتر است. اخیرا با دو نفر از دوستانم شروع به فعالیتهایی در حوزه تبلیغات کردهایم.
با توجه به اینکه در میان مردم بهعنوان یک سرمایهدار شناخته شدهاید با حجم انبوهی از درخواست های مالی مواجه هستید. واکنش شما به خواستههای مردم چیست؟
اینکه مردم من را بهعنوان یک سرمایهدار نگاه میکنند، ذهنیتی غلط است، چراکه در این حد نیستم. هر چه دارم همین است که میبینید و باور کنید در بین دوستانم از نظر مالی نفر سوم و چهارم هستم. موضوعی نیست که مردم باخبر نباشند. اینکه من را سرمایهدار میدانند برایم خندهدار است. بعد از این همه سال حدود سه سال و نیم پیش خانه خریدم. چطور میتوانم یک سرمایهدار باشم؟ بابت مطالبی که در فضای مجازی مینویسند، خندهام میگیرد. من نه در پنتهاوس زندگی میکنم و نه… من هر چه دارم همین است که میبینید و افتخار میکنم که نان بازوی خودم را خوردهام و میخورم. در زندگی به کسی محتاج نیستم و اگر بتوانم دستگیری هم میکنم. شاید باور نکنید اما یکبار نامههای ارسالی یک هفته مردم را بررسی کردم که اگر تمام زندگیام را هم میفروختم بازهم توانایی تأمین خواستههای مردم را نداشتم.