جمعیت پشت بارفیکس، تا انتهای سالن کش آمدهاند؛ مشتریها پشت دستگاههای بدنسازی مثل صف نانوایی ایستاده و برای نوبتشان انتظار میکشند. هر نفر ٥دقیقه میتواند با دستگاهها کار کند. وقت تنگ است و خیلیها وقت و پولشان بهجای چربی میسوزد در این ملغمه.
سارا ٢٦سال دارد؛ درحال هارتل زدن نفسهایش به شمارش افتاده و یکی در میان دم و بازدمش را میکوبد به هوا. پشتسرش تعداد زیادی آدم ایستادهاند و به ساعت باشگاه نگاه میکنند. او یک ماه است که در این سالن بدنسازی ثبتنام کرده. سارا وزنش زیاد نیست ولی ورزش را برای سلامتیاش شروع کرده. ورزش، حرفهای که شاید هر روز دغدغه زندگی خیلیها باشد اما هر کدام از ما به دلیلی از آن باز میمانیم. سارا همانطور که با استرس هارتل را بالا و پایین میبرد، نگران صف انتظار پشتسرش است و بالاخره با تذکر تهصفیها، هارتل را رها میکند.
صدای موزیک آن طرف سالن بلند شده و تعدادی از زنان از رختکن بیرون میآیند؛ هر ١٠نفرشان در ٣صف، تنگ به هم چسبیدهاند. دستانشان را باز کردهاند تا حرکات مربی را انجام دهند اما در این فضای کم یا به هم گره میخورند یا حرکت ورزشی را بهخاطر کمبود فضا درست انجام نمیدهند. همزمان با حرکت عقربه ساعت به سمت ٦عصر، تعداد مشتریها هم بیشتر میشود. مربیها بین دستگاهها میچرخند و شاگردانشان را همراهی میکنند. سارا همینطور که روی تردمیل میدود، در آینه قدی روبهرویش از شلوغی مینالد «میخوام ورزش کنم ولی واقعا کجا؟ تو خیابون برم پیادهروی که یا هوا گرم و آلوده است یا مزاحم میفته دنبالم یا باید همش حواسم به دور و برم باشه که یک وقت کیف و موبایلمرو نقاپن؛ این هم که از سالن ورزش! شبیه شهربازی شده». مشتریهایی که حرفش را میشنوند میزنند زیر خنده و سرشان را میچرخانند به عقب، تصویر صف زنان پشت دستگاهها درست شبیه صفهای طولانی شهربازی است.
این تصویر را خیلی از ما که در باشگاههای لاکچری شهر ثبتنام نکردهایم، دیدهایم. تصویری که برخی ساعتها و فصلهای سال بیشتر به چشم میخورد و اجازه نمیدهد از پول و وقتی که برای ورزش میگذاریم، تمام و کمال لذت ببریم. اتفاقی که در آن نه مشتری مقصر است و نه صاحب باشگاه. اتفاقی درست مثل ماندن در ترافیکهای خیابان که ساعتها ما را پشت خودش جا میگذارد.
باشگاهها به دلیل روال کارشان پر و خالی میشوند از مشتری؛ مشتریهایی که گاهی خارج از ظرفیت سالن به باشگاه سرازیر میشوند. لیلی باقری، کارشناس تربیت بدنی که بهعنوان مربی بدنسازی سالها در باشگاههای مختلف مشغول به کار بوده معتقد است قیمت مناسب و زمان، تأثیر مستقیمی با شلوغی باشگاه دارند و در اینباره به «شهروند» میگوید: «باشگاههای بدنسازی و سالنهای ورزشی یا خیلی لاکچری و گران هستند یا معمولی و ارزان. با این حال بیشتر دستگاههایی که برای ورزش موردنیاز باشد در هر ٢ شکل این باشگاهها پیدا میشود. پر واضح است که شلوغی و جمعیت در سالنهای لاکچری کمتر به چشم میخورد، چون به دلیل قیمت زیاد تعداد مشتریانشان کمتر است و اغلب این سالنهای لوکس در فضاهای بزرگ ساخته میشوند. من براساس تجربه کاریام میدانم که این سالنها بعد از غروب شلوغتر میشوند، درحالی که ممکن است صبح باشگاه خالی باشد. اما نکته مهم این است که ورزش در سالنها و باشگاههای ورزشی معمولا ساعت خاصی ندارد و هر کس بعداز ثبتنام میتواند هر زمان که فرصت داشت به کلاس مراجعه کند. برای همین از بعدازظهر تا شب معمولا خارج از ظرفیت باشگاه مشتری مراجعه میکند. من معتقدم وقتی برای ورزشکردن فرهنگسازی و تبلیغات صورت میگیرد، اصولا زیرساختها هم باید آماده باشند. مثلا برای تأسیس باشگاههای ورزشی دولت باید با موسسان همکاری کند و زمینها و ساختمانهای بزرگ را به این کار اختصاص دهند. از طرف دیگر دستگاههای سالنهای بدنسازی بسیار گرانقیمت هستند و اگر برای خرید آنها وام تعلق گیرد، قطعا هم تعداد و هم کیفیت سالنهای ورزشی در شهرها بهتر خواهد شد.»
دوره تحول در ورزش همگانی
چندسال پیش ٩درصد بودیم و حالا ٢١درصد. ما آنقدر در این آمارها بالا و پایین میشویم که دست آخر سرگیجه میگیریم که واقعا کدام جامعه آماری این درصدها را تعیین میکند؟
«ورزش همگانی در بین مردم از ٩درصد به ٢١درصد افزایش پیدا کرده است». ١٢مردادماه دکتر حسن روحانی، رئیسجمهوری در گفتوگوی تلویزیونی، به توسعه ١١درصدی ورزش همگانی در بین مردم اشاره کرد. موضوعی که چند روز بعد و با آغاز المپیک ریو ابعاد متفاوتتری را از این آمار و ارقام نشان داد. یک روی سکه، با نتایج ضعیف کاروان ورزشی ایران، مهر تاییدی به نبود امکانات و بودجه برای ورزشکاران زد و روی دیگر سکه از ابهام در ورزش همگانی خبر داد. اینکه ما با وجود صرف هزینههای گزاف و اعزام کاروان ورزشی متشکل از مسئولان چطور در ورزش قهرمانیمان اینگونه باز ماندهایم یک طرف و اینکه وقتی قهرمانان مملکت از نبود امکانات و هزینههای گزاف تمرینات ورزشی حرف میزنند، چگونه میتوان به آینده ورزش همگانی کشور امیدوار بود.
هزینههای گران و نبود امکانات مناسب برای ورزش در چشم همه ما فرو رفته و درواقع در یک جمله باید گفت «قهرمانی از بازی در زمینهای خاکی و با توپ پلاستیکی به سر آمده است.» دورهای که تختی و دایی الگوی ورزش قهرمانی بودند دیگر تکرار نخواهد شد و حالا با به سر آمدن این دوره بهنظر میرسد برای ورزش، «پول» یک فاکتور اصلی است.
شهروند / بهناز مقدسی|