6 دی سال 92 ساکنان خیابان شریعتی تهران با مشاهده جسدزن جوانی بلافاصله پلیس را خبر کردند.

آیا کسی مرد زن‌نما را که جسدش در خیابان شریعتی کشف شده، می‌شناسد؟

در پی اعلام این گزارش تیم جنایی راهی محل حادثه شدند. شواهد نشان می‌داد زن جوان ناشناس به دست فرد یا افراد ناشناس به قتل رسیده وجسدش درجوی آب رها شده است.

اما در ادامه تحقیقات واقعیت‌های عجیب دیگری فاش شد.چرا که جسد کشف شده متعلق به مردی دو جنسی بود که با لباس و آرایش زنانه درشهرپرسه می‌زد.ازطرف دیگر در بازرسی از جیب‌های مقتول هیچ مدرکی به دست نیامد اما فقط شماره تلفنی کف دستش نوشته شده بود که بخشی از اعداد آن هم پاک شده بود.

از سوی دیگر متخصصان پزشکی قانونی علت اولیه مرگ وی را خفگی اعلام کردند و آثار کبودی روی گردنش نیز تأییدی بر این واقعیت بود.درادامه وپس ازافشای هویت قربانی و تطبیق آثار انگشت موجود در بانک اطلاعات اداره آگاهی مشخص شد وی 7 سابقه کیفری از جمله سرقت، اخلال در نظم عمومی و بدحجابی دارد.ضمن اینکه او در رابطه باپرونده یک قتل نیز تحت تعقیب بود.

در ادامه تحقیقات، هویت حقیقی مقتول به دست نیامد اما بررسی‌ها نشان می‌داد که این جوان خودش را با هویت‌هایی به نام عسل کوهنورد، عسل احمدی، شروین احمدی و مهری احمدی معرفی می‌کرد.

سرقت‌های سریالی مرد زن نما

کارآگاهان جنایی همچنین پی بردند او به عنوان زن جوان با مردان ارتباط برقرار می‌کرد و در فرصتی مناسب به آنها دستبرد می زد. پس احتمال داده شد به همین دلیل افرادی که با او در ارتباط بودند کینه‌اش را به دل گرفته واورا کشته‌اند.

در ادامه نیز روشن شد قربانی جنایت، آخرین بار با پسر جوانی به نام اردشیر در ارتباط بوده است. بنابراین مردجوان به دستور بازپرس آرش سیفی از شبعه چهار بازپرسی دادسرای جنایی تهران بازداشت شد.

افشای یک راز

این مرد در بازجویی‌ها به بازپرس جنایی گفت: راننده آژانس هستم. مدتی قبل مرد جوان زن نما به عنوان مسافر سوار خودروام شد. در همان برخورد اول هم او با من طرح دوستی ریخت.

من هم با این تصور که یک دختر است با او دوست شدم. چند باری او را دیدم که هر بار از من می‌خواست او را به محل قرارش برسانم. درحقیقت من شده بودم راننده آژانس او و هر کجا دلش می‌خواست باید او را می‌بردم.

تصور می‌کنم سر سومین قرارمان بود که سوارماشین شد و در حال عبور از خیابان حرفی را به زبان آورد که متوجه شدم سخت اشتباه کرده‌ام و او یک مرد است نه یک زن. چرا که با دیدن دختری در کنار خیابان او را حسابی تحسین کرد. من هم از اینکه یک زن، دختری را از نظر ظاهری تحسین می‌کند تعجب کرده و به شوخی گفتم مگه تو مردی که این حرف‌ها را می‌زنی. اوهم در جوابم خیلی جدی گفت بله، چطورتا الان متوجه نشدی!

من که از شنیدن حرف‌هایش شوکه شده بودم و از اینکه در این مدت مرا به بازی گرفته بود عصبانی بودم خودرو را در کنار خیابان نگه داشتم و از او خواستم که پیاده شود. بعد از آن هم دیگر او را ندیدم و نمی‌دانم که چه اتفاقی برایش رخ داده است.

راننده آژانس پس از بازجویی با قرار قانونی روانه بازداشتگاه شد تا تحقیقات در رابطه با اظهارات او انجام شود. درحالی که تحقیقات تخصصی برای شناسایی عامل جنایت همچنان ادامه دارد، بازپرس جنایی از افرادی که از هویت واقعی مقتول با خبر هستند و خانواده‌اش را می‌شناسند خواست تا موضوع را به اداره دهم آگاهی تهران یا دادسرای جنایی اطلاع دهند.

منبع: ایران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *