خانواده از مهمترین عوامل موثر در روابط و محیطی امن برای دستیابی به اهداف عالی انسانی است خانواده کانونی است شکل گرفته بر پایه پیمان مقدس ازدواج که با حضور فرزندان روابط اعضای خانواده گسترده تر و تاثیرگذاری مثبت یا منفی آنها بیشتر می شود.
روابطی که بر اساس همدلی نباشد، مخرب است. طرفین رابطه ، آمادگی پذیرش نظرهای یکدیگر را ندارند و همین نپذیرفتن سخنان یکدیگر، به از میان رفتن درک و تفهم می انجامد و سرانجام، ناسازگاری رادر پی خواهد داشت. گاهی این تعارض ها موجب درگیریهای لفظی شدیدی می شود و همین پر خاشگری ها، اختلال های شدید روانی ایجاد می کند. این رابطه نامناسب میان والدین، به دیگر اعضای خانواده، یعنی فرزندان نیز منتقل می شود و تاثیر نامطلوبی در شبکه ارتباطی و رفتاری آنان بر جای می گذارد.
تعارض زناشویی در زندگی مشترک باعث اختلافات زیادی در بسیاری از زمینه ها می شود که ناباوری و بی اعتمادی همسران نسبت به یکدیگر زندگی را به جهنمی سوزان و دردناک تبدیل می کند وبه کلیه اعضای خانواده آسیب می رساند. با توجه به این که در کشوری هنوز آموزش مدون علمی در مورد ازدواج و زندگی مشترک وجود نداردو طبعا در مورد بی وفای و خیانت نیز آموزش نداریم که همسران چه کنند تا به این امر مبتلا نشوند و چنانچه چنین امری اتفاق افتد چگونه با آن برخورد نمایند تا آسیب های ناشی از آن به حداقل برسد. از آنجا که خانواده کارآمد و موفق از سرمایه های اصلی هر اجتماعی به شمار می آید و انسان های لایق و توانمند معمولا در چنین خانواده هایی پرورش می یابند
نظریه های مختلفی در زمینه علل و اساس خیانت به همسر وجود دارد که بدین قرار است:
نظریه ی بی هنجاری: ایده اصلی دورکیم آن است که زندگی بدون وجود الزام های اخلاقی یا ضرورت های اجتماعی، تحمل ناپذیر می شود، و در نهایت به شکل گیری پدیده ی آنومی، یعنی نوعی احساس بی هنجاری می انجامد که اغلب مقدمه ای برای دست یازیدن افراد به خودکشی و کجروی است.
نظريه كنترل اجتماعي هیرشی: نظريه كنترل اجتماعي هيرشي بحث مي كندكه فقدان تعهد اجتماعي عمده ترين عامل جرم و بزهكاري است او چهار منبع را براي تعهدات اجتماعي بيان مي كند: 1- تعلقات نسبت به خانواده ودوستان2- تعلقات نسبت به نهادهاي آموزشي مانند مدرسه3- باوربه انواع ارزشها واصول4- تعهدات نسبت به اهداف دردسترس
نظریه کنترل گلاسر: طبق این نظریه، سرد شدن عشق رمانتیک و صمیمیت اولیه و ملال آور شدن زندگی عامل انگیزشی مهمی در خیانت است
نظریه وابستگی متقابل : بنا براین نظریه، این را که افراد در مواجهه با موقعیت، خیانت کنند یا اینکه حفظ زندگی خود را در اولویت قرار دهند، دو چیز مشخص می کند:1) مقایسه زندگی زناشویی فعلی با انتظارات و تصورات قبلی فرد از ازدواج2 )مقایسه کردن رابطه زناشویی با رابطه با فرد دیگر و برداشت فرد از این مقایسه
نظریه رسانه و نظریه کاشت: طبق این دیدگاه، رسانه گرایش دارد که از واقعیات اجتماعی، روایت هایی یکسان و مورد وفاق همگانی ایجاد کند و در نهایت، می تواند مخاطبان خود را سازگار با این روایت ها، فرهنگ پذیر کند. کاشت موجب پذیرش و درونی سازی نگرشرسانه ای در بیننده می شود ـ اشاره به سریال هایی که در آنها، یک عنصر ثابت وجود دارد به نام بی وفایی…
نشانه های خیانت و بی وفایی
1 پنهان کاری2) کاهش دفعات رابطه جنسی با همسر3 )بهانه جویی، انتقاد، و پرخاشگری نسبت به همسر4) خودداری از تماس تلفنی و گفتگوی کوتاه با همسر)5 غیبت های غیرموجه و بدون سابقه6) کاهش تحمل نسبت به مواردی که قبلاً موجب مشکل و اختلاف نظر نمی شد.7)…
واکنش های فرد خیانت دیده به خیانت
1)کوبیدن بر طبل طلاق در مرحله کشف و خشم گرم2) سوختن و ساختن به خاطر فرزندان3 )تلاش برای سازگاری به دلیل تابوهای اجتماعی یا مشکلات شخصی( مالی، خانوادگی،…)4) تلاش برای کشف علل خیانت
عوارض و پیامدهای خیانت
ـ رنج شدیدـ احساس خشم و عصبانیت و در مواردی تنفرـ غم، اندوه، و افسردگی ـ ناامیدی ـ کاهش شدید عزت نفس ـ احساس بی ارزشی ـ کاهش شدید اعتماد به نفسـ کابوسهای شبانه ـ اختلال در خواب و…
راهکارهای پیشگیرانه:
در یک جمع بندی کلی می توان این گونه نتیجه گیری کرد که در درمان وجود خیانت، ابتدا شناخت خود و نیازهای خود به عنوان یک انسان مستقل، سپس شناخت نیازهای طرف مقابل و ارضاء آنان، توجه به کل ارتباط نه صرفاً ارتباط جنسی یا فیزیولوژیکی است و در صورت عدم توجه به نیازهای یکدیگر، امکان خیانت مجدد و شکل گیری رابطه دیگری امکانپذیر می باشد. در راستای یافته های می توان پیشنهاد حل مسأله و تعارض را به زوجین داد و اینکه با مشاهده انفکاک و جدایی تدریجی در پی درمان و آشکار نمودن مسأله باشند تا اینکه با پدیده خیانت مواجه نشوند، زیرا مکرراً ثابت شده است که بسیاری از افراد به طور طولانی مدت نمی توانند در خلأ و تنهایی باشند، بلکه ترجیحاً به دنبال راهکار می گردند. برخی از راهکارهای پیشنهادی بدین قرار است:
ـ برگزاری کارگاههای آموزشی در راستای ارتقای مهارت های همسرداری، مسایل جنسی، شیوه های برقراری ارتباط مفید و سازنده با جنس مخالف و افزایش آگاهی درباره نیازهای یکدیگر و چگونگی پاسخ دهی به آنها؛
ـ الزام زوج ها به مشاوره قبل از ازدواج و دادن آگاهی های لازم به خانواده ها در خصوص پیامدهای ازواج های اجباری ؛
ـ آموزش افراد از سنین نوجوانی و آشنایی آنها با نیازهای جنس مخالف و همچنین شیوه های برقراری تعاملات سالم و ایجاد آمادگی در جوانان برای همسرگزینی مناسب و ازدواج سالم از طریق برگزاری کارگاههای آموزشی و رسانه های ارتباط جمعی به ویژه صدا و سیما؛
ـ افزایش آگاهی زوج ها درباره ی پیامدها و عواقب بی وفایی زناشویی بر اعضای خانواده و سلامت و امنیت جامعه از طریق رسانه ها ی گروهی و وسایل ارتباط جمعی؛
ـ آموزش مهارتهای زندگی
ـ یادگیری مهارتهای خوشبختی (انتقام نگیرید، عشق قبلي را كپي نكنيد، از خانواده فرار نکنید)
ـ اشاعه فرهنگ استفاده از مشاوره و مددکاری و استفاده از خطوط تلفنی در راستای کاهش تعارض ها، اختلافات زناشویی، خشونت های خانگی و ارتقای کیفیت زندگی و بهداشت روانی زوج ها؛
ـ ترغیب و تمرین به سمت زندگی سالم( علاقه داشتن ، پذیرش و احترام، گفتمان راجع به نیازهای اولیه، تناسب تعامل مثبت، حلِ مسائل، اصلاح آسیب های وارده، همسرتان را همان طور که هست بپذیرید، فضای کافی برای رشد همسرتان فراهم کنید، اتفاق های ناگوار ارتباطی را با خود حمل نکنید، از نقد مثبت شرمنده نشوید، رابطه تان را تازه نگه دارید)
معاونت اجتماعی فرماندهی انتظامی استان مازندران – اداره برآورد و افکارسنجی