در این گزارش به علت اصلی شک در روابط زناشویی می پردازیم.

چرا همسران به یکدیگر مشکوک می شوند؟!برخی از افراد به دلایل مختلف اینکار را انجام می دهند؛ هر کدام از آنها با اهداف خاص خود چیزهایی را می‌گویند که در واقع حقیقت ندارد. این افراد دروغگو هستند و دلایل متفاوتی را برای دروغ گفتن خود بر می‌شمارند و چاشنی دروغ بیشتر آنها غلو و بزرگنمایی است.
* آیا دروغ گفتن لازم است؟
گاهی افراد برای دست یابی به اهداف خود به دلایل گوناگون دروغ را امری می‌دانند که کار آنها را آسان می‌کند. فرقی نمی‌کند که این کار ناشایست برای به دست آوردن جایگاهی باشد یا ارتباط مناسب با دیگران؛آنها دروغ گفتن را توجیه می‌کنند برخی مواقع نیز چون می‌ترسند از طرف دیگران مورد بی‌مهری قرار بگیرند  و یا برای داشتن ارتباط با دیگران دروغ بخشی از ارتباطات اجتماعی آنها می‌شود. برای مثال برخی از ما که در احترام به شخصی که اصلا مایل به ارتباط با او نیستیم اما برای حفظ ظاهر اجتماعی خود یا به خاطر مقام و منصب او، مجبور به اظهار احترامات دروغین در برابر او هستیم.
اما در این میان دروغ بعضی افراد جالب است:
 کامران، 55 ساله و صاحب نمایشگاه اتومبیل دروغ گفتن خود را اینطور توجیه می‌کند: من در تمام اتومبیل‌هایی که قصد فروش آنها را دارم یک تکه نان قرار می‌دهم و به مشتری‌ها می‌گویم این ماشین برای شما نان دارد و آنها هم با ضمانت و تعریف و تمجیدهای من اتومبیل را می‌خرند!
دکتر افسر افشارزاده، جامعه شناس، از داشتن دو چهره متفاوت دروغ‌گو می‌گوید و معتقد است افراد دروغ‌گو به صورت هدفمند و طبق منافع خود  دروغ می‌گویند و آن چیزی را که هستند نشان نمی‌دهند و به اصطلاح نقابی بر چهره دارند.
*دودی که به چشم خود دروغ‌گو می‌رود
همیشه دروغ گفتن به نتیجه ظاهرا مثبت نخواهد رسید و برخی لاپوشانی‌های افراد ممکن است به ضرر خودشان تمام شود، ضرری که آسیب‌های جبران ناپذیری را برجای می‌گذارد.
دروغگوها تنها برای خوشی‌هایی که عمر کوتاهی دارند دروغ می‌گویند و زمانی که به اصطلاح دست آنها رو می‌شود یا خشمگین می‌شوند و یا انکار می‌کنند و برای خاتمه آن ریسک هر کاری را می‌پذیرند حتی اگر به ضرر آنها باشد.
محسن، 28 ساله، به دلیل پنهان کردن بیماری صرع خود از همسرش، چند وقتی است که از او جدا شده است اما خودش دلیل جدایی‌اش را دروغ نمی‌داند و می‌گوید همسرم و خانواده‌اش به من بهتان دروغ زدند و من خودم را مقصر نمی‌دانم آنها باید تحقیقات لازم را انجام می‌دادند.
* دروغ با چاشنی مصلحت
در این مواقع افراد با این طرز تفکر که نباید همه چیز را به شکلی علنی مطرح کرد و یا راست‌گویی آنهاموقعیت کسی را به خطر می‌اندازد و گفتن حقیقت نه تنها چیزی را حل نمی‌کند بلکه مساله ایجاد می‌کند به اشتباه، دروغی با عنوان دروغ مصلحتی می‌گویند.
سمیه، 30 ساله، می‌گوید: گاهی اوقات برای اینکه دعوا و ناراحتی در محیط خانواده پیش نیاید ترجیح می‌دهم دروغ بگویم و به نظر من دروغ مصلحتی لازم است!
*عواقب دروغ‌گویی چیست؟!
یکی از پیامدهای اصلی دروغ‌گویی، از دست دادن اعتماد دیگران نسبت به فرد دروغ‌گو است به گونه‌ای که سخن او را باور نخواهند کرد و سعی می‌کنند ارتباطات اجتماعی‌شان را با او محدود کنند. مخدوش شدن چهره دروغ‌گو یکی دیگر از نتایج دروغ است به این معنا که چهره جدید را جایگزین تصورات سابقمان  در مورد شخص دروغ‌گو می‌کنیم و به نوعی اعتبار او نزد ما بی‌ارزش می‌شود.
افشار معتقد است: طبق تحقیقات جهانی گروهی از افراد در یک روز نزدیک به 800 بار دروغ  می‌گویند و دلیل اصلی آن نیز ویژگی دنباله‌دار بودن این کار است که متاسفانه اگر سعی در اصلاح این مساله نشود تبدیل به فرهنگ هر جامعه می‌شود  و دروغ جای صداقت را می‌گیرد.
* آرامش در سایه صداقت میسر می‌شود
دروغ گفتن و نداشتن صداقت در کلام و رفتار، هیچ گاه پنهان باقی نمی‌ماند و عمر کوتاه دروغ به ما گوشزد می‌کند که گفتن حقیقت هر چند به نفع‌مان نباشد حداقل آرامشی را در وجود ما و دیگران به ارمغان می‌آورد که به اضطراب و دل نگرانی‌های ناشی از دروغ نمی‌ارزد.
گزارش از مریم برومند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *