مساله از جایی شروع می شود که من خودم را زیبا نمی بینم یا زیبایی های خودم را نمی بینم و خودم را قبول ندارم، چه می شود؟ من کسانی که به نظرم زیباتر هستند را به عنوان الگو انتخاب می کنم. کسان دیگری!
روز عروسی، رویایی ترین روز همه ی ماست، دست کم آرزو می کنیم که یک روز رویایی و بی نظیر باشد و ما در آن روز همچون ملکه ی زیبایی بدرخشیم، اما آیا واقعا چنین است؟

برای من، آن روز رویایی، کابوسی تمام ناشدنی بود که هنوز بعد از گذر چندین ماه چشمان مرا مرطوب می کند. آه آن روز!

هدفم اما ابدا یادآوری آن روز نیست. من زشت و پیر به نظر می آمدم … همین.

همان شب لابلای لبخندهای زورکی و پچ پچهای آزاردهنده ی مهمانان به فکر مطالعه و تحقیقی افتادم که برای عروسهای دیگر مفید باشد و از تکرار آن کابوس جلوگیری کند.

کارم این شده بود که با عروس ها و میکاپ آرتیست ها مصاحبه کنم و بفهمم که چرا برای من یا هر کس دیگری ممکن است چنین تجربه ای پیش آید.

پرده ی دوم: در یکی از سفرهای کاری ام به پاریس، صبح یک روز سرد ماه نوامبر به یکی از بزرگترین آکادمی های آموزش میکاپ رفتم و از آنها خواستم در صورت امکان در این کار تحقیقی به من کمک کنند، همانجا بود که با یکی از میکاپ آرتیست های ایرانی که از قضا برای دوره ی آموزشی خود به آنجا آمده بود آشنا شدم. وقتی برای گفت و گو گرفتم و با ده ها سوال رفتم.

پرده ی سوم: ملاقات ما در کافه ی ولره در خیابان سنت اونوره تعیین شده بود، کمی زودتر آنجا بودم. الهام رحمانی با رویی گشاده رسید و در فرصت کمی که داشت سعی کردم همه ی سوالاتی را که از قبل نوشته بودم با او درمیان بگذارم.

واقعیت این است که گمان نمی کردم نتیجه تا این اندازه خوب باشد، برای همین، در بازگشت به ایران، وقت دیگری نیز از او گرفتم تا برخی سوالات را دقیق تر بررسی کنیم. حاصل آن دو گفت و گو تقدیم به شما با آرزوی اینکه آنقدر مفید باشد که کابوس مرا هیچ عروس زیبایی تجربه نکند.

سوال اولم از شما این است که شما به عنوان یک میکاپ آرتیست با دیدن عکس های عروسی من، عیب کار را در کجا می بینید؟

بگذار اساسی تر این مساله را بررسی کنیم. تو حتما بر اساس معیارهایی دست به این انتخاب زدی، بیا همان ها را با هم بررسی کنیم و ببینیم مشکل از کجا شروع شده است.

من ترجیح می دهم که در این باره صحبت نکنیم.

بسیار خب، درباره اش حرف نمی زنیم اما به نظرم برای خودت بسیار مفید خواهد بود اگر خودت اول به این فکر کنی که چه معیارهایی داشته ای و باز برای فهم بهتر اتفاقی که افتاده به این فکر کنی که آیا معیارهایی که داشته ای درست بوده است و یا اینکه انتخابی که کرده ای چقدر با معیارهایی که داشته ای مساوی و هماهنگ بوده است؟

اما جدا از این مساله اولین نکته ای که با دیدن عکست به نظرم می رسد این است که احتمال زیاد، شب قبل از مراسمت خوب نخوابیده ای؟ استرس و کم خوابی باعث می شود که هورمون کورتیزول در بدن افزایش پیدا کند، خلاصه اینکه پوست را خسته و خشک می کند و تیره یا رنگ پریده و رنجور به نظر می آید و باعث ایجاد جوش بر روی پوست می شود یا اینکه چین و چروک های پوست را نمایان تر می کند.

خب نتیجه معلوم است، عروسی که شب قبل یا شبهای قبل از عروسی به علت کارهای متراکم مراسم درست نخوابیده است، باید بداند که اولین اتفاقی که می افتد این است که با پوستی خسته، خشک و تیره و احیانا با جوش های متعددی برای میکاپش حاضر می شود. متاسفانه عروسها معمولا متوجه این مساله بسیار مهم نیستند و روز عروسی، با چنین پوستی برای میکاپ حاضر می شوند.

یعنی شما این مساله را در این حد مهم می دانید که می تواند حاصل کار میکاپ را تا این اندازه تحت تاثیر قرار دهد؟

بی شک چنین است، شما دقت کنید که در یک روز عادی وقتی درست نمی خوابید، قیافه شما چقدر خسته و پیر به نظر می آید، این تازه در یک روز عادی و معمولی است که شما استرس مراسم را هم ندارید، بر همین اساس، خودتان می توانید حدس بزنید که این مساله چقدر برای روز عروسی مهم است.

مساله فقط همین هم نیست، کارهای متراکمی که برای تدارک مراسم عروسی بر روی دوش عروس و داماد است، غالبا استرس زاست، علاوه بر اینکه عروس در جستجوهای بسیار برای خریدها و انتخاب ها خسته می شود، به این مساله این را هم اضافه کنید که عروس معمولا در آن روزها به تغذیه ی خود دقت کافی نمی کند و به مقدار لازم آب نمی نوشد، چه اتفاقی می افتد؟ اینها را به کم خوابی روزهای قبل از مراسم اضافه کنید. تازه، مساله دیگری هم هست، عروسی که مراقبت های روزانه ای از پوست خود می کند، خیلی وقت ها لابلای حجم کارهای مراسم، آنها را هم فراموش می کند انجام دهد.

همه ی اینها بر روی پوست و حتی مو اثر می گذارد، مو نیز دیگر شادابی و سلامت کافی نخواهد داشت. حالا عروس خسته با پوستی خسته برای میکاپ آمده است، طبیعی است که اتفاق خیلی خوبی لزوما نمی افتد.

واقعیتش این است که خود من دقیقا همین مساله را داشتم که به علت تراکم کارها صبح مراسم با خستگی زیادی تازه مجبور هم بودم ساعت ۵ صبح به سالن بروم. اما با اینکه موافقم، سوالم این است که به نظر شما وقتی میکاپی خراب می شود، همه تقصیر به گردن عروس می افتد؟

به نظرم شما به عنوان یک میکاپ آرتیست سعی می کنید همه ی تقصیر را به گردن عروس پیچاره بیندازید و مسوولیت خود را نپذیرید.

(با خنده) تو که عروس من نبوده ای که من مسوولیت بپذیرم. اگر عروس من بودی من حتما مسوولیت خودم را می پذیرفتم. از این که بگذریم، من نمی خواهم بگویم این همه ی مساله است، اما چون دلم می خواهد مساله را ریشه ای بررسی کنیم که چرا برای بعضی عروس ها این اتفاق می افتد، یکی یکی همه ی مسائل را باید با هم ببینیم. تا اینجا فقط درباره ی تا قبل از رسیدن عروس به سالن حرف زدیم. حتما در سالن هم مسائلی هست که با هم بررسی می کنیم. تاکید می کنم که من نگفتم این همه ی مساله است، اما مساله ی بسیار مهمی است که عروس ها معمولا یا نمی دانند و یا اینکه به آن، به اندازه ی کافی توجه نمی کنند.

قبول دارم که همه ی فشارها و استرس ها و کم خوابی ها می تواند یک عامل باشد، اما خود میکاپ آرتیست ها نیز به این مساله دامن نمی زنند؟ ببینید خود من، قرار بوده که ساعت ۱۱ صبح حاضر باشم، مجبور شده ام که ساعت ۵ صبح به سالن بروم چرا که ۳ عروس دیگر هم همزمان باید در همان روز و ساعت حاضر می شدند. این زمان طولانی چه توجیهی دارد؟ خود بیدار شدن نیمه شب و رسیدن به موقع برای من بسیار استرس آور بود. ۶ ساعت طولانی از ۵ صبح تا ۱۱ صبح هم که واقعا کلافه کننده و خسته کننده بود.

ببینید، میکاپ آرتیست هایی که به این شکل کار می کنند حتما دلایلی دارند که بهتر است از خود آنها سوال کنید، من اعتقاد دارم که در روز عروسی باید با عروس مثل یک ملکه رفتار شود، باید عروس از اول احساس کند که عروس است، من شخصا برای همین، در روز، فقط یک عروس قبول می کنم که نه عروس مجبور باشد صبح خیلی زود به سالن بیاید و نه من.

بسیار خب، یکی دیگر از چیزهایی که برای من و احتمالا خیلی از عروس های دیگر هم استرس زاست این است که آیا آرایشگری که انتخاب کرده ام می تواند به شکلی مرا آرایش کند که زیباتر به نظر بیایم و در شب عروسی بدرخشم؟ به نظر شما این استرس چگونه ایجاد می شود و چه راه حلی می توان برای آن یافت؟

اکثر دخترها از کودکی رویای عروس شدن را در سر می پرورانند که با بزرگ شدنشان شاخ و برگ بیشتری پیدا می کند. وقتی که مراسم عروسی نزدیک می شود بهترین کاری که می شود کرد این است که آن رویا را دقیق تر و واضح تر بررسی کرد و از عکسها، برای بیان آن تصویر رویایی استفاده کرد. وقتی این تصویر برای عروس روشن باشد که چه چیزی می خواهد، آن وقت می شود سراغ میکاپ آرتیست هایی رفت که نمونه کارهای ایشان نزدیک به چیزی است که او می خواهد. اگر با اینکه نمونه ها را نزدیک به رویای خود یافته اید اما هنوز تردیدها پابرجاست می توانید از میکاپ کار خود بخواهید که نیمی از صورت شما را میکاپ کند که به آن اصطلاحا دمو می گویند. این کار معمولا به شما کمک زیادی می کند که بفهمید که آیا میکاپ کاری که انتخاب کرده اید، می تواند رویای شما را محقق کند یا خیر و یا اینکه دنبال میکاپ آرتیست دیگری بگردید، وقتی از دمو راضی بودید می توانید تا حد زیادی به میکاپ آرتیستی که انتخاب کرده اید اعتماد کنید و استرس اضافه ای نداشته باشید.

مساله درست همین جاست، ببینید من معیارهایی دارم، نمونه کار میکاپ آرتیست ها را می بینم و یکی از آنها را که نزدیک به معیارهای من است انتخاب می کنم، دمو هم فرض کنیم انجام می شود، ولی مساله نگران کننده همین جاست، اینکه آیا معیارهایی که من دارم و بر اساس آنها میکاپ آرتیستم را انتخاب کرده ام نهایتا باعث می شود که من زیباتر به نظر بیایم؟ آیا این معیارها درست است. در واقع اینطور که شما می گویید، این معیارها مسیر راه است، از کجا بدانیم که این مسیر درست است و نهایتا ما را به مقصد می رساند؟

معیارهای زیبایی کاملا شخصی هستند، درست است که ما استانداردها و اصولی داریم که البته با گذر زمان دستخوش تغییر هم می شوند، اما نهایتا این خود فرد است که احساس می کند چه چیزی به نظرش زیباست و زیباتر به نظر می آید، در واقع خیلی وابسته به سلیقه افراد است، البته در اینکه این سلیقه ها را هزاران چیز تعیین می کند شکی نیست اما بالاخره این من هستم که چیزی را زیبا و یا چیزی را زشت می دانم که شاید برای فرد دیگری درست برعکس باشد.

اینجا دلم می خواهد به یک مساله خیلی مهم اشاره کنم. وقتی که من خودم را می پذیرم و سعی می کنم زیبایی خودم را پیدا کنم و به آن شکلی که من زیباتر به نظر می رسم، برسم، واقعا تا حد زیادی می توانم مطمئن باشم که معیارهایی که انتخاب می کنم می تواند نهایتا انتخابهایی برای من به وجود بیاورد که انجامشان من را زیباتر می کند.

مساله از جایی شروع می شود که من خودم را زیبا نمی بینم یا زیبایی های خودم را نمی بینم و خودم را قبول ندارم، چه می شود؟ من کسانی که به نظرم زیباتر هستند را به عنوان الگو انتخاب می کنم. کسان دیگری!

این اول مشکلات است، هم برای من و هم برای میکاپ آرتیست من.

با این حال، بعضی وقت ها این تفاوت های من با الگوی زیبایی که انتخاب کرده ام قابل حل است و میکاپ آرتیست می تواند بر اساس تخصص و مهارت خود این تفاوت ها را جبران کند و مرا زیباتر آرایش کند، اما مشکل وقتی به اوج می رسد که این تفاوت ها قابل جبران نیست، حالا چه اتفاقی می افتد؟ من تصویری در ذهنم دارم که امکان ندارد به آن برسم، هر چه که میکاپ آرتیست هم بکوشد، نمی تواند تصویر رویایی من از خودم را بسازد، اینجاست که من خودم را زیبا نمی بینم، در واقع از اول هم زیبا نمی دیدم و فکر می کردم میکاپ آرتیست من می تواند کاری کند که من زیبا به نظر برسم، فکری که اساسا شدنی نبوده است.

ایده ی من به عنوان یک میکاپ آرتیست این است که هر کس زیبایی منحصر به فردی دارد که هنر میکاپ و مهارت من می تواند آن را کشف کند، آن را برجسته تر کند و نهایتا خود آن فرد، زیباتر به نظر بیاید.

بنابر این توصیه می کنم که اول از همه عروس ها سعی کنند خودشان را بپذیرند و زیبایی خود را با کمک میکاپ آرتیست خود پیدا کنند و همان ها را دیدنی تر و شاخص تر کنند، یا اینکه اگر مدل خاصی را زیباتر می دانند و کس دیگری را به عنوان الگوی زیبایی انتخاب می کنند، این انتخاب نزدیک به طبیعت چهره و موی خود آنها باشد تا مشکلاتی که اشاره کردم پیش نیاید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *