رویترز در گفتگو با همسر سابق عابدینی، به موضوع ملاقات قریبالوقوع این زوج پرداخته است؛ مواجههای که شریعتپناهی به هیچعنوان دوست ندارد اتفاق بیفتد. او بازسازی زندگی از دسترفته را سخت میداند؛ یک زندگی مملو از آزار و اذیت جنسی، روحی، روانی با مردی که به تصاویر مستهجن و غیراخلاقی اعتیاد داشته است.
وی میگوید: «این جریان منحصر به اسلام نیست، در یهودیت نیز همین داستان افراطگرایی را با عنوان صهیونیسم میبینیم. حتی در میان کسانی که به خداوند معتقد نیستند، این وضع دیده میشود؛ مثل شیطان پرستان. همچنین در مسیحیت، جریان تند امروزی به وجود آمده که به عنوان مسیحیت تبشیری (مسیحیان صهیونیسم) شناخته میشود. این جریان، دارای شبکههای ماهوارهای است، تبلیغ میکند و کلیساهای خانگی دارد. همچنین، وبسایتهای اینترنتی به راه انداخته و از مسیحیت که قابل احترام است، راهی جدا دارد».
نمونهای از یک کلیسای خانگی
مسیحیت تبشیری چند سالی است که در ایران فعالیتهای خود را شدت داده است. نظام جمهوری اسلامی ایران در چهار دهه گذشته همواره آماج حملات سازمانهای امنیتی جبهه استکبار بوده است که در قالب گروههای سیاسی _ مذهبی معاند سازماندهی شدند. وجه مشترک این قیل سازمانها حرکت در جهت منافع بلندمدت ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی بوده است.
سعید عابدینی شبان (کشیش) 35 ساله که با ارتداد از اسلام، به مسیحیت تبشیری روی آورده و دارای تابعیت آمریکایی است در تابستان 1391 بازداشت شد. اتهام عابدینی، تبلیغ علیه نظام و دین مبین اسلام، جاسوسی و ارتباط با دول متخاصم بود و تنها به تحمل هشت سال زندان محکوم شد. عابدینی به یکی از مهمترین بهانههای تبلیغات حقوق بشری علیه ایران تبدیل شد و همسر وی در آمریکا با راهاندازی کمپینی برای آزادی همسرش و تشدید فشارهای دیپلماتیک، به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، کار را برای سعید عابدینی سختتر کرد اما به ناگاه همسر عابدینی اعلام کرد بدلیل بدرفتاریهای همسرش در گذشته و اعتیاد وی به تصاویر مستهجن و … از ادامه تلاش برای آزادی او خودداری میکند؛ خبری که صدای آمریکا آن را اعلام و سپس حذف کرد. اما به هر ترتیب تبلیغات نغمه شریعتپناهی که تا مجلس نمایندگان آمریکا هم برای سخنرانی رفته بود، متوقف شد. گزارش کامل مشرق در مورد شخصیت و فعالیت سعید عابدینی را میتوانید از اینجا بخوانید.
ظاهرا دوره «بازپروری روح» در ایران برای سعید عابدینی خالی از لطف نبوده و طبق ادعای رویترز، عابدینی که در دوران زندگی مشترک با رفتارهای زننده و شنیع خود موجب آزار و اذیت همسر و فرزندان خود شده بود، به «رابرت پیتنبرگ» -نماینده کارولینای شمالی در کنگره- که از نزدیکان و دوستان وی است گفته که از این پس سعی دارد که مرد زندگی باشد و دیگر آن رفتارات شنیع از وی سر نزد!
همسر عابدینی در گفتگو با رویترز گفت: «در سال 2002، طی یک مأموریت دیوانهوار به ایران آمدم تا در مورد مسیحیکردن تنی چند از خویشاوندان مسلمانم اقدام کنم! در آنجا با سعید آشنا شدم. یک کلیسای خانگی داشت. از شور و هیجان مسیحیشدنش به وجد آمدم. یک سال بعد، ازدواج کردیم.»
وی درباره گذشته خود میگوید: «پس از شروع جنگ بین ایران و عراق پدرم ترجیح داد که از مهلکه ایران درگیر جنگ بگریزد و ما را به آمریکا بیاورد. 9 سال داشتیم که از اسلام به مسیحیت گرویدیم.»
والدین نغمه شریعتپناهی که توسط دختر خود به مسیحیت گرویده بودند، از انجام گفتگو با رویترز حذر کردند.
شریعتپناهی افزود: «در سال 83 بود که جمهوری اسلامی نسبت به فعالیتهای سعید که در سال 78 مسیحی شده بود مشکوک شد و وی را مورد سؤال قرار داد. ما، از هراس بازداشت وی بلافاصله از ایران فرار کردیم. در سال 87 برای دیدن خانواده سعید به ایران آمدیم که همانجا دستگیر شد و چند روز تحت بازجویی خانگی قرار داشت. در سال 89 خواستیم که دوباره به ایران سفر کنیم اما من از ترس بازداشت قبول نکردم و سعید در سال 90 به تنهایی به ایران رفت که همان جا دستگیر شد و دیگر او را ندیدم.»
سعید عابدینی به نام کشیش بسیاری از دختران جوان را به کام هوسرانی خود کشید. م-الف که در گفتگو با وبسایت دیدهبان خواسته نام کاملش فاش نشود، در مورد قضیه گرفتار شدن به دام سعید اینچنین میگوید: «من در دورانی که سعید عابدینی وارد کلیسا شد، با او آشنا شدم. سعید بارها به من میگفت که مسیح را لمس کرده او را از نزدیک دیده است، اما من هیچ وقت باور نکردم. اگرچه تغییر دین من بر اثر فریب بود و الان پای اشتباهم هستم و هیچ نگرانی ندارم اما از سعید و امثال او متنفرم. سعید در سن 20 سالگی یک بار خودکشی کرد و به گفته خودش قبل و بعد از آن ارتباطات نامشروع فراوانی را داشته است که البته من شاهد بخشی از این رفتارهای کثیف او بودهام. سعید، هیچگاه به خاطر مسیح به مسیح ایمان نیاورده بلکه به خاطر هوسهایش و آزادی از قید و بندهای اخلاقی به سمت کلیسا قدم برداشته است. نشانه آن هم عضویت بیش از اندازه دختران در گروه وی است. 60 تا 70 درصد از شاگردان سعید را خانمها تشکیل میدادند که از این میان، او با دختری به نام «نسیم» ارتباط ویژهای داشت.»
م-الف ادامه داد: «ابتدا از طریق دوستم (نسیم) که بعدا فهمیدم رابطه بسیاری با سعید دارد، با این جلسات آشنا شدم. من و نسیم در این جلسات زیاد شرکت میکردیم. سعید، با من طرح دوستی ریخت و با ظاهرسازی من را به خود جلب کرد. روابط ما، عمیقتر شد تا جایی که من بعضی از شبها به منزل پدری سعید میرفتم و شب را به اتفاق سعید آن جا سپری میکردم. سعید، در یک خانواده آشفته با مشکلات فراوان روحی و روانی بزرگ شده است. بعضی از شبهایی که من آنجا بودم و خانواده سعید هم حضور داشتند، میدیدم که تمام خانواده سعید برای آن که یک خواب راحت داشته باشند، کلی داروهای جورواجور مصرف میکردند. خود سعید هم از این موضوع مسثنی نبود. او هم علاوه بر این که در سال های اولیه وضع مالی خوبی نداشت، از نظر روحی و روانی هم مشکل داشت؛ تا جایی که من خبر دارم، یک بار هم خودکشی کرده است. زندگی سعید تقریبا مثل زندگی خودم بود. فکر کردم میتوانیم با هم از این زندگی مشکلدار رهایی پیدا کنیم. به همین خاطر بود که با سعید دوستیام را بیشتر کردم. ضمنا، وی وانمود میکرد که تغییر کرده و می تواند این تغییر و تحول را به دیگران هم منتقل کند؛ در حالی که بعدا متوجه شدم وضعیتش بدتر هم شده؛ به قول معروف زده به سیم آخر و از هیچ انحرافی ابایی ندارد. اصلا تبدیل شده بود به یک کلّاش که فقط به دنبال هوسبازی و پول بود.»
نغمه شریعتپناهی، ضمن اعتراف به رفت و آمدهای سعید عابدینی بین سالهای 87 تا 90 (2009 تا 2012) میگوید: «نزدیک به 10 بار به ایران رفت و سپس به آمریکا برگشت.»
وی، چند ماه قبل از دستگیری سعید عابدینی، حدود سه ماه و نیم در ایران ساکن میشود و سپس دوباره به آمریکا باز میگردد. همسر عابدینی، تلاش میکند تا پرونده سعید را با دیگر زندانیان سیاسی گره بزند و در لابلای فعالیت هایی به نام «حمایت از همسر»، به راهاندازی «کمپین حمایتی برای زندانیان سیاسی» اقدام میکند.
جدیدترین تصویر عابدینی پس از آزادی
نغمه شریعتپناهی، حتی از فعالیتهای سعید عابدینی در زندان در قالب تبلیغ مسیحیت در میان زندانیان سیاسی نیز پرده برمیدارد. وی، در نامه سرگشاده خطاب به رییسجمهور ایران یادآور میشود که سعید در زندان هم دست از اعمال مجرمانه خود دست برنداشته و به اغوای همبندیهای خود مشغول است و بخشی از اوقات خود را به ترویج مسیحیت تبشیری در زندان اختصاص داده است و به نقل از همبندیهای آزاد شدهاش می گوید که سعید همچنان خوشخدمتی خود به اردوگاه صلیبی را ادامه میدهد.
سوال اینجاست که چگونه نغمه شریعتپناهی مرتب از محدویتهای اعمالشده بر سعید عابدینی میگوید اما مدعی تبلیغات آزادانه مسیحیت صهیونیستی بین زندانیان میشود؟ این تناقض بزرگ میتواند نشاندهنده این باشد که شریعتپناهی دل خوشی از سعید که پیوسته اخلاق او را آزاردهنده میدانسته ندارد و حالا پس از مواجهه با خبر بد آزادی وی، تردید و نگرانی خود را در گفتههایش به رویترز میتوان دید.
منابع: