– سال 2012، به یک دانشجوی هندی هنگامی که سوار بر اتوبوس بود تجاوز شد. این اتفاق در دهلی رخ داد و آن دختر به دلیل جراحات داخلی جان خود را از دست داد. این حادثه برخورد جامعه هند با زنان را نشان داد و از سوی دیگر به جرقه‌ای برای مدعیان تغییر در هند تبدیل شد.

متجاوز جنسی دهلی: قربانی نباید دفاع می‌کرد!
به گزارش فرارو به نقل از بی‌بی‌سی، لِسلی اودوین دو سال وقت گذاشته تا فیلمی در ارتباط با  این پرونده بسازد. در همین راستا، او با یکی از آن متجاوزان گفتگو کرد. جزئیات رقت‌بار این حادثه مرا مجاب کرد تا به متجاوزان به چشم هیولاهای گستاخ نگاه کنم. یک مشت روانی. حقیقت اما فراتر از این‌ها است. این مردان از انسان‌های عادی بودند؛ مردانی با ظاهر عادی و البته غیر جذاب!

در روز 16 سپتامبر سال 2012، یک دختر 23 ساله با پسری که دوستش بود برای تماشای فیلم «زندگی پای» به سینما رفت. ساعت 8:30 عصر، آن‌ها سوار اتوبوس شدند. شش مرد که پنج نفرشان بزرگسال و یک نفر نیز جوان‌تر بود هم سوار آن اتوبوس بودند. این مردان دوستِ دختر جوان را کتک زده و هر کدام به نوبت به آن دختر تجاوز کردند. سپس با یک ابزار آهنی به او حمله کردند.

موکِش سینگ راننده آن اتوبوس بود که جزئیات کامل آن اتفاق را از ابتدا تا انتها توضیح داد. حکایت حاکی از این بوده که هر کس به نوبت رانندگی می‌کرده تا همه در تجاوز شرکت داشته باشند. اما راننده می‌گوید او تا آخر این اتفاق مشغول رانندگی بوده و در تجاوز شرکت نداشته است.

سینگ همراه با سه متجاوز دیگر اکنون درخواست تجدیدنظر نسبت به حکم اعدام خود را مطرح کرده است. در طول 16 ساعت مصاحبه‌ای که با او انجام شد هیچ نشانی از افسوس و پشیمانی در چهره او دیده نمی‌شد. او فقط از هجمه سنگینی که علیه این تجاوز صورت گرفته بود حیرت‌زده شده بود. چرا که به باور او، همه دست داشتند.

او می‌گوید: «یک دختر خوب ساعت 9 شب نباید بیرون باشد. احتمال تجاوز به دختر نسبت به پسر به مراتب بیشتر است. کارهای خانه مختص به دختر است، نه دیسکو رفتن و تفریحات از این دست. دختر باید لباس مناسب بپوشد. تقریبا 20 درصدِ دخترها خوب هستند.»

متجاوز جنسی دهلی: قربانی نباید دفاع می‌کرد!
او ادامه می‌دهد: «مردم باید به این دخترها درس عبرت بدهند. زنان باید بفهمند. او نباید از خود دفاع می‌کرد. او باید ساکت می‌مانند و اجازه می داد به او تجاوز کنیم. بعد از تجاوز، آن‌ها دختر را از اتوبوس به بیرون می‌فرستادند و فقط آن پسر را به باد کتک می‌گرفتند.»

او با آرامش خاصی به صحبت‌هایش ادامه می‌دهد: «مجازات اعدام تنها اوضاع را برای دختران خطرناک‌تر می‌کند. الان اگر تجاوزی صورت بگیرد، کاری که ما کردیم را دیگر انجام نمی‌دهند. دیگر دختر را به همان حالت رها نمی‌کنند. قبلا می‌گفتند “ولش کنید، به کسی نمیگه.” اما اگر حالا تجاوزی شود، مخصوصا نوع مجرمانه آن، دختر را می‌کشند. یعنی قتل.»

من فهرستی طولانی از آسیب‌های وارد شده به آن دختر را برای راننده خواندم تا در او نشانه‌های تاسف و پشیمانی رو ببینم. اما حتی یک مورد افسوس هم ندیدم.

اگر مرتکبین این عمل شنیع واقعا هیولا بودند، راحت‌تر می‌شد به راه‌حل رسید. مانند سیب‌های گندیده داخل یک سبد که ذاتشان مشکل دارد. در آن صورت، کسانی که فکر می‌کردند مجازات اعدام این مشکل را حل خواهد کرد، با دیدن هر بار اعدام یک نفس راحت می‌کشیدند.

برای من حقیقت در همین حد است. اعدام سرپوشی ساده‌لوحانه برای مشکل واقعی است. بهتر است بگویم که این مردان بیمار نیستند، بلکه علائم یک بیماری هستند.

ملاقات من با سینگ و چهار متجاوز دیگر روح مرا سخت آزرده کرد. انگار هیچ پاسخی در جهان برای آن وجود نداشت.

یکی از مردانی که با او مصاحبه کردم «گائوراو» نام داشت. او به یک دختر پنج‌ساله تجاوز کرده بود. مصاحبه من با او سه ساعت طول کشید. او جزئیات تجاوز را تعریف می‌کرد. حتی می‌گفت که چگونه با دست‌های بزرگش جلوی جیغ‌های او را گرفته است.

در طول این مصاحبه او فقط نشسته بود و نیمچه لبخندی هم بر روی لب داشت. احتمالا از تاثیرات حضور دوربین بود! از او پرسیدم که قد آن دختر چقدر بود. او بلند شد و ایستاد. با همان لبخندش، دستانش را تا حدود زانوهایش بالا آورد.

از او جزئیات رنگ چشم، صدا و موارد دیگر را پرسیدم. او نیز جواب می‌داد. سپس از او پرسیدم که چگونه به این تصور، رنگ واقعیت بخشیدی؟ او نگاهی به من انداخت. انگار که خیلی سوال احمقانه‌ای پرسیده باشم. سپس گفت: «آن دختر فقط یک گدا بود. زندگی‌اش هیچ ارزشی نداشت.»

متجاوز جنسی دهلی: قربانی نباید دفاع می‌کرد!
این لغزش‌ها بر علیه زنان و دختران بخشی از داستان هستند. اما بحث اصلی این است که به دخترها به اندازه پسرها بها داده نمی‌شود. از همان بدو تولد به همین شکل است. زمانی که یک پسر به دنیا می‌آید همه شیرینی پخش می‌کنند، اما زمانی که دختری به دنیا می‌آید به این شکل نیست. یک پسربچه می‌تواند غذای بیشتری بخورد؛ حرکات و آزادی‌های یک دختر محدود است؛ هنگام ازدواج، یک دختر مانند یک برده به خانه شوهر می‌رود… بنابراین اگر برای دختر ارزشی قائل نمی‌شوند، اگر ارزش یک دختر از ارزش یک پسر کمتر است، پس منطقی به نظر می‌رسد که برخی از مردان هرگونه که می‌خواهند با یک دختر رفتار کنند.

من با دو وکیل که در دادگاه از آن دختر 23 ساله دفاع کردند صحبت کردم. حرف‌های آن دو وکیل بسیار تکان‌دهنده بود.

آقای شارما، یکی از آن دو وکیل، گفت: «در جامعه هند، ما اجازه نمی‌دهیم که یک دختر بعد از ساعت 6:30، 7:30 یا 8:30 با شخصی که نمی‌شناسیم بیرون برود. شما درباره زنان و مردان به عنوان دوست صحبت می‌کنید. اما باید بگویم متاسفم. این شکل از روابط در کشور ما هیچ جایی ندارد. ما بهترین فرهنگ را داریم. در فرهنگ ما، زنان هیچ جایگاهی ندارند.»

وکیل دیگر پیش‌تر در یک مصاحبه تلویزیونی گفته بود: «اگر دختر یا خواهر خودم پیش از ازدواج روابطی داشته باشد و با آن کار آبروی خودش و خانواده‌اش را ببرد، من بر روی چنین خواهر یا دختری، جلوی همه خانواده، بنزین می‌ریزیم و یک کبریت به او می‌زنم.»

من جمله خودش را بار دیگر به او گفتم. او جواب داد: «این دیدگاه من است. هنوز هم بر سر حرف خودم ایستاده‌ام.»

نابرابری جنسیتی مشکلی ریشه‌ای است. تجاوز، قاچاق، ازدواج کودکان، سقط کردن دختران، قتل‌های ناموسی و غیره مشکلاتی هستند که از نابرابری جنسیتی نشات گرفته‌اند. در هند، مشکل قانون نیست. هند کشوری دموکراتیک و متمدن است که به سرعت در حال پیشرفت است. مشکل اجرای قوانین است.

ماده 14 قانون اساسی هند حقوق برابر را برای زنان در نظر می‌گیرد. دادن جهیزیه از نظر قانونی تایید شده نیست، اما خانواده‌ها این سنت را حفظ کرده‌اند. مادامی که این طرز فکر درست نشود، این غده سرطانی بزرگ و بزرگتر خواهد شد.

از یک روز پس از آن تجاوز، مردان و زنان معمولی برای اعتراض به خیابان‌ها آمدند. اعتراضاتی که یک ماه به طول انجامید و حضور مردم مثال‌زدنی بود. مردم در روزهای سرد شجاعانه به بیرون آمدند. اما نیروهای دولتی هند با ماشین آب‌پاش، باتون برقی و گاز اشک‌آور جمعیت را پراکنده می‌کردند. شجاعت و انگیزه مردم بی‌نظیر بود.

متجاوز جنسی دهلی: قربانی نباید دفاع می‌کرد!
در حضور و پشتکار مردم، صدایی قدرتمند را می‌شد شنید. چیزی شبیه جمعیتی که در میدان التحریر قاهره جمع شده بودند. همچنین، یادآور گردهماییِ جوامع مدنی برای تحقق اهدافشان نیز بودند.

از نظر من، میزان خشونت علیه زنان و تجاوزهای بی‌رحمانه در هند به حدی بالا است که در جهان نمونه شده است. من نمی‌توانم هند را از این نظر با هیچ کشور دیگری مقایسه کنم. وظیفه ما رسانه‌ها این است که تمام توان خود را به کار گیریم تا صدای مدافعان حقوق زنان در هند را به گوش همه برسانیم.

شاید بتوان گفت که دشوارترین بخش کار، ابعاد روان‌شناختی و احساسی این تغییر باشد. اغلب در اصلاح رفتارهای چالش‌انگیز، بیشتر از هر چیزی باید به این بُعد پرداخته شود.

زمانی که شما به اتفاقات دردناک این چنینی برخورد می‌کنید، افسرده و مایوس می‌شوید. یک روز صبح از خواب پریدم. سر تا پا خیس عرق شده بودم. ترس مرا فراگرفته بود. قلبم به شدت تند می‌زد. وحشت‌زده بودم. بلافاصله با خانه تماس گرفتم و امیدوار بودم که همسر جواب تلفن را بدهد. اما دختر 13 ساله‌ام گوشی را برداشت.

مایا به سرعت متوجه ترس من شد. در حالی که گریه می‌کردم به او گفتم که قصد دارم به خانه برگردم. این لقمه برای من خیلی بزرگ است. اما مایا گفت: «نه مامان. تو نباید الان به خانه برگردی. چون که من و نسل من به افرادی مانند تو امید داریم.»

به غیر از حرف‌های مایا، یک چیز دیگر هم من را به ادامه دادن در این مسیر امیدوار می‌کرد. متفکران جدیدی که خصوصا بین جوانان هندی به وجود آمده و خواستار تغییر هستند. من خیلی خوش‌بین هستم، چرا که تغییر در آستانه انجام است.

نام مستند خانم لِسلی اودوین «دختر هندی» است که قرار است در هند نیز پخش شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *