تهدیدات نفتی و حرف راستی که باید از زبان غریبه شنید، خاتمی اشتباه می‌کند، بدبینی وجود ندارد و بن‌بست و آخرین امید مردم؛ از روایت یک جریان خاص تا روایت رهبر انقلاب، از جمله مطالب امروز بسته گزارش تحلیلی فارس است.

***

 

تهدیدات نفتی و حرف راستی که باید از زبان غریبه شنید!

آقای «فیاض زاهد» از چهره‌های تحلیلگر اصلاح‌طلب در بخشی از گفت‌وگوی خود با گروه پژوهش های خبری ایرنا اظهار کرده است: مساله‌ی اصلی ما در زمان حاضر حل موضوع دشمنی ایران و آمریکاست… امروز نه از نظر منطقه‌ای و نه از نظر جغرافیای راهبردی (ژئواستراتژیک) تداوم این دشمنی معنا ندارد.

وی در ادامه به نقش و قدرت آمریکا در رفع تحریم‌ها و استرداد دارایی‌های بلوکه شده‌ی کشورمان اشاره کرده و می‌گوید: سرنوشت بخش مهمی از پول کشور ما را وزارت خزانه داری و دفاع آمریکا مشخص می کند که چطور به دست ما برسد و چگونه هزینه شود!

او می‌افزاید: «آن‌ها تعیین می کنند که به چه میزان ما نفت صادر کنیم و پول نفت از چه راهی انتقال یابد و در اختیار ما قرار بگیرد»

 

*در میان برخی از استادان دانشگاه و مسئولان اجرایی کشور تفکری وجود دارد مبنی بر اینکه حل‌المسائل جمیع مشاکل اقتصادی کشور ما در گرو رابطه و تعامل با آمریکاست.

این دیدگاه دارای دو خصلت خوشبینی به آمریکا! و همچنین دست کم گرفتن استعداد داخلی کشور و یا لااقل کافی ندانستن آن برای حل مشکلات است.

در حال حاضر نیز مسئله تهدیدات نفتی آمریکا به یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌های طیف مذکور تبدیل شده است.

این در حالی است که اگرچه تهدید دشمن و عداوت‌های او می‌تواند مضارّی برای کشور داشته باشد اما ناگفته پیداست که جمع شدن انرژی متراکم استعدادها برای مقابله با این تهدیدات و آسیب‌ها و سوگیری فضای عمومی کشور به سمت استفاده از ظرفیت‌های دیگر، دغدغه ناشی از تهدیدات اقتصادی دشمن را کمرنگ‌تر خواهد کرد.

چندی قبل نیز آقای نوبخت، سخنگوی دولت در یک مراسم سخنرانی در شهر قم به تهدیدات نفتی کشور اشاره کرده و اینطور گفته بود که در حال حاضر طرحی در مجلس آمریکا در جریان است تا به تدریج ‏درآمد نفتی جمهوری اسلامی به صفر برسد!

دیدگاه‌های فوق پیرامون هشدار درباره فشارهای نفتی آمریکا به جمهوری اسلامی ایران در حالی مطرح می‌شوند که مقام معظم رهبری، خواسته «جداسازی اقتصاد کشور از نفت» و «بسته شدن در چاه‌های نفتی ایران» را از سال‌ها قبل مطرح کرده‌اند.

خواسته‌ای که البته یکی از اعضای شهیر حزب کارگزاران در مصاحبه‌ای رسمی و 20 سال پس از بیان رهبر انقلاب، آنرا نشدنی توصیف کرد!

در اینجا بد نیست به نوشته‌ای کوتاه از آقای «مانوئل گالیا» محقق و فعال اسپانیایی اشاره کنیم که در مقدمه کتاب خود با عنوان «لابی صهیونیستی در اسپانیا» که در سال 2013 و در مادرید نوشته شده است، به بیان برخی ظرفیت‌های کشور ایران بویژه در زمینه نفت می‌پردازد.

وی می‌نویسد:

«این پیشرفت‌های گسترده (در کشور ایران) نشان می‌دهد که ایران در مسیر خودکفایی حرکت می‌کند و در صورتی که مجبور باشد از صادرات نفتی خود چشم‌پوشی کند، می‌تواند به حیات خود ادامه دهد.

شخصاً این موضوع را بسیار مثبت ارزیابی می‌کنم چرا که می‌دانیم ذخایر نفتی هر روز رو به کاهش می‌گذارد».

 

***

یک جامعه شناس اصلاح‌طلب: روحانیون امکان تأمل و جستجوگری را از مخاطبان می‌ستانند!

آقای تقی آزاد ارمکی، جامعه شناس اصلاح‌طلب اخیراً در گفت‌وگو با خبرگزاری ایبنا، در پاسخ به این سؤال که چرا مدرن‌تر شدن جامعه و توسعه فیلم‌ها و رسانه‌ها در ایران موجب تنزّل آمار کتابخوانی شده اما در غرب چنین وضعی ایجاد نشده؟! گفته است:

«برای این‌که در آن کشورها، فردگرایی قوی‌تر و سامان‌یافته‌تری وجود دارد. جایی که فردگرایی پررنگ‌تر است، افراد احتمالاً قدرت خاموش کردن تلویزیون را هم دارند. اما در ایران، فرد آن قدر قوی نیست که بتواند تلویزیون را خاموش کند و یا ماهواره را نگاه نکند… فرد غربی بیشتر کتاب و روزنامه می‌خواند و اوقات فراغتش را هم با سینما رفتن پر می‌کند».

خبرنگار ایبنا همچنین از وی می‌پرسد:‌«نقش فرهنگ شفاهی ما در عدم اقبال مردم ایران به کتابخوانی را تا چه حد مهم می‌دانید؟ مثلاً روحانیان و روشنفکران دینی ما بیشتر از طریق منبر و سخنرانی با مردم حرف می‌زنند» و او هم در پاسخ می‌گوید:

«فرهنگ شفاهی ما در ایجاد و تداوم این وضع نقش عمیقی دارد. روحانیان و روشنفکران ما به ساده‌سازی امور روی می‌آورند. این ساده‌سازی، امکان تأمل و جستجوگری را از مخاطبان می‌ستاند. حرف‌های کلی و ساده و ایدئولوژیک، مانع از پیگیری مسائل توسط مخاطبان می‌شود»

 

*صحبت‌های آقای ارمکی درباره فردگرایی سازمان‌یافته انسان‌ها در غرب و نبود آن در ایران! صرفاً مقولاتی استمزاجی به نظر می‌رسند زیرا آمار رسمی که در این زمینه وجود دارد (مثلاً میزان روزانه 6 ساعت تماشای تلویزیون توسط مردم آمریکا) بیشتر اثبات کننده نقیض سخنان آقای ارمکی است تا صحّت آنها.

در باب نقش روحانیون در ساده سازی امور! و اینکه این نقش از نظر آقای ارمکی سبب عدم اقبال مردم به کتابخوانی شده است نیز باید گفت که حرف آقای ارمکی از ضعف دلیل و همچنین ضعف بینش برخوردار است.

چه اینکه اساساً یک وجه از کار روحانیان و روشنفکران متعهد، شفاف سازی براهین و قابل فهم شدن آنها برای تأمل بهتر است نه برای اینکه مخاطب از تفکر و تأمل بازداشته شود!

باید دانست که توصیه اسلام ناب و قرآن کریم فی‌الجمله بر تفکّر و تعقّل است و از قِبَل آنست که تعبّد رنگ می‌گیرد. و لذا روحانیت معزز شیعه همواره بعنوان پرچمدار تعقّل و بیان استدلال در طول تاریخ مطرح بوده است نه بعنوان جریان انسداد دهنده افکار!

همچنین بیان این سخن که حرف‌های ساده و ایدئولوژیک مانع از پیگیری مسائل می‌شود نیز پایه درستی ندارد.

زیرا اولاً بشر در هر موقعیتی و در هر فضایی از قدرت تفکر و تأمل برخوردار است و مگر در حالتی که خود تعمداً دست از تفکّر و خواستن بیشتر بردارد؛ در هیچ حالتی و حتی در لحظه مرگ نیز نمی‌توان مانع فکر کردن او شد.

ثانیاً حرف‌های ساده و ایدئولوژیک نیز در کنار حرف‌های ثقیل و ملحدانه؛ مجموعه‌ای از اجزای وارد شده به فرایند تعقل انسان در دوره‌های مختلف رشد هستند.

بدیهیست که این امر نه تنها به معنای محدود شدن فکر نمی‌تواند، باشد بلکه مخالفت با آن نقض آزادفکری و تحدید کردن فضای تعقّل است.

آقای ارمکی به عنوان جامعه شناس، چندی قبل در گفت‌وگو با نشریه اصلاح‌طلب صدا، مردم ایران و در ادامه کالبد مدیریتی کشور را «پرخاشگر» و «کینه‌توز» معرفی کرده و گفته بود:

«ریشه پرخاشگری و کینه توزی مردم ایران به فرهنگ و دین و اخلاق و نظام اجتماعیشان برنمی گردد، بلکه به نحوه ظهور همه این امور در کالبد مدیریتی و اجرایی برمی گردد!»

قبل از اشاره آقای ارمکی به نقش روحانیون در ستادن قدرت تأمل و جستجوگری از مردم، آقای نجفقلی حبیبی، از دیگر استادان اصلاح‌طلب نیز در یک برنامه تلویزیونی گفته بود: «سالانه در ایام عاشورا چه پول‌ها که در مملکت خرج می‌شود، اما بازده اینها چقدر است، هیچی، چهار نفر گریه می‌کنند و تمام می‌شود»!

 

***

بن‌بست و آخرین امید مردم؛ از روایت یک جریان خاص تا روایت رهبر انقلاب

آقای احمد نقیب‌زاده، از چهره‌های اصلاح‌طلب اخیراً به روزنامه آرمان گفته است:‌«حسن روحانی تنها شانس مردم است … برای اینکه مردم در زمان احمدی‌نژاد با توجه به مشکلاتی که دولت‌های نهم و دهم برای آنها به وجود آورده بود دچار نوعی ناامیدی شده بودند. مردم در آخرین لحظات روحانی را انتخاب کردند. اگر با روحانی هم احساس یأس و ناامیدی کنند به این نتیجه می‌رسند که وضعیت اصلاح‌پذیر نیست و دچار بی‌تفاوتی نسبت به انگاره‌های سیاسی و اجتماعی جامعه می‌شوند»

 

*آقای نقیب‌زاده از چهره‌های اصلاح‌طلب منتقد اصلاحات محسوب می‌شوند و از کسانی هستند که بارها و بارها به تندروی‌های صورت گرفته در جبهه اصلاحات اشاره کرده‌اند.

او زمانی به یکی از خبرگزاری‌ها گفته بود: آنجایی که اصلاح‌طلبان به برخی ارکان نظام هجمه می‌کردند معنایش این بود که قصد کودتا یا واژگونی دارند.

اما به نظر می‌رسد اشاره وی به این جمله که رئیس جمهور روحانی تنها شانس مردم است؛ حرفی صحیحی نیست.

زیرا جایگاه رئیس جمهور همواره یک جایگاه موقتی است و جامعه رأی دهندگان نیز به این مسئله وقوف لازم دارند.

همچنین در حافظه تاریخی مردم ایران سوابقی همچون ترور رئیس جمهور محبوب، فرار یک رئیس جمهور متهم به جاسوسی از کشور و ایستایی یک رئیس جمهور در مقابل امر رهبری هم وجود دارد اما به وضوح پیداست که نظام اسلامی با همیاری مردم از تمام این چالش‌ها و موانع عبور کرده است.

لذا منوط کردن همه امیدها به جایگاه موقتی رئیس جمهور و حرف زدن از «بن‌بست» در مقابل افکار عمومی، قاعدتاً از مبنای اندیشه‌ای صحیحی برخوردار نیست و به شدت مذموم است.

یادآور می‌شود مقام معظم رهبری، در سال 91 و در جمع کارگزاران نظام درباره فرض «بن‌بست» در نظام اسلامی می‌فرمایند:

«ملاحظه‌ی این واقعیتها، با قضاوتی که بنده در این مسئله پیش خودم دارم، بسیار امیدبخش است. وقتی ما واقعیتها را کنار هم میگذاریم، اینها را ملاحظه میکنیم؛ احساس میکنیم که راه ملت ایران به سوی آرمانهای بلند، یک راهِ گشوده است. این راه، چالش دارد؛ اما راه باز است، بن‌بست وجود ندارد. هدف جبهه‌ی مخالف نظام اسلامی و انقلاب اسلامی و دشمن ما این است که راه را بن‌بست نشان بدهد».

در این زمینه همچنین باید عنوان کرد که بیان واقعیت‌های صحنه امریست که متأسفانه برخی از چهره‌های سیاسی اصراری به شناخت و بیان آن ندارند.

و این در حالی است که بر عکس حالت مطلوب، این چهره‌های وابسته به یک جریان خاص، بیشتر تلاش دارند تا به سیاه‌نمایی از وضعیت موجود بپردازند.

صحبت‌هایی همچون «دولت یازدهم شرایطی مثل دولت پس از جنگ داشت»، «دولت زمین سوخته تحویل گرفته است»، «دولت احمدی نژاد هیچ کاری نکرد» و «از اول مخالف احمدی نژاد بودیم» همگی در راستای همین سیاست غلط طرح شده‌اند که البته تاکنون نتوانسته‌اند بحث ناامیدی و بن‌بست را به افکار عمومی کشور القا کنند.

 

***

بدبینی نظام به ما غیر واقعی و یک بازی سیاسی است!

اصلاح‌طلبان مخالف عذرخواهی خاتمی از راه رسیدند…

آقای محمدرضا خبّاز، از چهره‌های اصلاح‌طلب و معاونت امور تقنینی معاونت پارلمانی رئیس جمهور اخیراً در بخشی از گفت‌وگوی خود با روزنامه اعتماد و در پاسخ به خبرنگار این روزنامه که از وی می‌پرسد:

«با توجه به اینکه اصلاح‌طلبان باید از فیلتر پیشا انتخاباتی عبور کنند، آیا سازوکاری وجود دارد که بدبینی موجود در بخشی از حاکمیت و جناح سیاسی رقیب را به خوش‌بینی تبدیل کند؟» گفته است:

«به عقیده من این بدبینی ریشه‌ای و واقعی نیست. اگر معنای اصول را توجه به اسلام، پافشاری بر قانون اساسی، پافشاری بر اسلام و ارزش‌های امام و انقلاب و پافشاری بر حقوق مردم بدانیم، اصلاح‌طلبان دررعایت این اصول مصمم هستند. بنابراین به عقیده من این بدبینی‌ها به نوعی بازی سیاست و رسیدن قدرت است»

 

*نخستین بار، این سیدمحمد خاتمی بود که حدود دو هفته قبل در یک دیدار سیاسی از ضرورت رفع بدبینی‌های نظام نسبت به اصلاح‌طلبان صحبت کرد.

او گفته بود:‌« اصلاحات باید رویکردش رو به مردم باشد و کمک کند بدبینی‌های احتمالی که نظام نسبت به این جریان پیداکرده، حذف شود…هر جریانی ممکن است اشتباهاتی داشته باشد و ما منکر اشتباهات خود نیستیم»

این صحبت آقای خاتمی که مزاجی عذرخواه‌گونه دارد و شاید گویای عذرخواهی احتمالی او در روزهای آینده است؛ با استقبال روزنامه‌نگاران اصلاح‌طلب و با گزاره‌هایی همچون ضرورت «کنش‌های اعتمادافزا» مورد استقبال قرار گرفت و کسانی مثل سیدحسین مرعشی و داریوش قنبری نیز تلویحاً نسبت به آن با نام بردن از موضوعاتی همچون «ما اصلاح‌طلبان اهل عذرخواهی هستیم» و «باید کاری کرد تا به اصلاح‌طلبان به دیده تردید نگاه نشود» واکنش نشان دادند.

با این اوصاف به نظر می‌رسد اظهار نظر آقای خبّاز در تضادّ با صحبت‌های آقای خاتمی ارزیابی می‌شود اما در عین حال تجربه تحلیلی از جبهه اصلاحات نشان می‌دهد که حیطه پذیرش نظرات در این جریان سیاسی، تأثیر چندانی از افراد لایه‌های زیرین خود نمی‌پذیرد.

آقای خبّاز در حالی بیان می‌کند که بدبینی نظام نسبت به اصلاح‌طلبان واقعی نیست که «مشخص نبودن همچنان مرزبندی برخی اصلاح‌طلبان با فتنه سال 88» و «عدم پذیرش برخی سران این جریان در ساختارهای رسمی نظام» نشان از عدم صحّت دلیل ایشان دارد.

– See more at: http://farsnews.com/newstext.php?nn=13930807000669#sthash.JYoJeFfG.dpuf

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *