شهید عزالدین از اهالی منطقه صور لبنان بود که در اولین روزهای درگیریهای منطقه غوطه توسط مین زخمی شد و به اسارت تکفیریها درآمد.
ابنا، گروهک تروریستی موسوم به دولت اسلامی عراق و “داعش” سر «ذوالفقار حسن عزالدین» رزمنده 17 ساله حزبالله که در منطقه الغوطه شرقی دمشق به اسارت این گروه تکفیری درآمد از بدن جدا کردند.
شهید عزالدین از اهالی منطقه “صور” لبنان بود که در اولین روزهای درگیریهای منطقه غوطه توسط مین زخمی شد و به اسارت تکفیریها درآمد.
براساس این گزارش، شهید عزالدین هنگام اسارت بیهوش شده و بعد از به هوش آمدن و سؤالهای پیاپی تروریستها از وی؛ او را مانند سرور و سالار شهیدان به شهادت رساندند.
در ویدیویی کوتاه که پایگاههای وابسته به تروریستهای تکفیری از زمان به اسارت درآمدن این رزمنده حزبالله منتشر کردهاند شهید عزالدین به سوالات پیاپی تروریست تکفیری به شرح زیر پاسخ داده است:
تروریست تکفیری: اسمت چیه؟
ذوالفقار حسن: محمد
ــ : اهل کجایی؟
ذوالفقار حسن: از زهیران
ــ : لبنانی؟
ذوالفقار حسن: آره لبنانیم
ــ : جز ارتش حزبالله هستی؟
ذوالفقار حسن درحالی که به آنان نگاه میکند سخنی نمیگوید…
ــ : برای چی آمدی اینجا؟
ذوالفقار حسن با تأخیر میگوید: ما در راه خدا اینجا هستیم
ــ : تو برای چی اینجا هستی؟ در راه حزب خدا؟ به خاطر بشار اینجا هستی؟
ذوالفقار حسن: نه به خاطر بشار نیست
ــ : به خاطر چی اینجا هستی؟
ذوالفقار حسن: به خدا به خاطر مقدسات آمدهام
ــ : به خاطر زینب(س)؟
ذوالفقار حسن از درد به خود میپیچد و دو بار آه بلندی میکشد و در پایان وقتی تروریست تکفیری بار دیگر میپرسد: برای چه کسی آمدی؟ ذوالفقار حسن چیزی نمیگوید…
گفتنی است منابع خبری لبنانی چندی پیش گزارش داده بودند که نیروهای حزب الله در سوریه توانستند پیکر شهید ذوالفقار حسن عزالدین را که تروریستهای تکفیری پس از به شهادت رساندن وی با خود برده بودند پس بگیرند. اما این خبر از سوی خانواده این شهید و حزبالله و مقاومت اسلامی تایید نشده است و بدون شک پیکر شهید کماکان در تصرف تکفیریهای داعش قرار دارد.
خانواده این شهید والامقام از دوستانش روایت کردند که وی در خواب دیده که سرش گوش تا گوش بریده میشود، با ترس از خواب بیدار شده و بار دیگر به خواب میرود. اینبار حضرت امام حسین(ع) را در خواب دیده که به وی میفرماید: عزیز من! سر تو را خواهند برید همانطور که بر سر من در واقعه کربلا گذشت. اما دردی حس نخواهی کرد، چون فرشتگان از هر طرف تو را دربر خواهند گرفت.
شایان ذکر است سردار حاج قاسم سلیمانی در مراسم چهلمین روز درگذشت مادر شهیدان حسین و اصغر ایرلو که با عنوان سنگ صبور برگزار شد، در بیان مصداق و مثال عینی درباره قدرت ایدئولوژی مبتنی بر وحی خاطرهای گفت که بغض گلویش خود و حاضرین در مراسم را گرفت و به احتمال زیاد این خاطره از شهید عزالدین باشد:
«نوجوان 17 ساله ای که اخیراً(در سوریه) شهید شد، به مادرش میگوید، با توجه به خوابی که دیدهام این آخرین ناهاری است که باهم میخوریم، مادر اجاره تعریف خواب را نمیدهد. برای دوستانش اینگونه تعریف کرده بود. 2 شب است که خواب میبینم که روی سینهام نشستهاند تا سرم از تنم جدا کنند، فریاد میزنم و آنوقت است که امام حسین(ع) میآید و میگوید، نترس درد، ندارد… را هم بریدند، درد نداشت.»
* نامهای از مادر شهید «ذوالفقار حسن عزالدین» به فرزندش
فرزندم ذوالفقار..خدا تو را رو سفید بگرداند همینطور که مرا در مقابل زهرا(س) روسفید کردی…من روز قیامت با افتخار میایستم در حالیکه سر خونی تو را در بغل دارم و با دست خودم خون تو را به آسمان پرتاب میکنم تا فرشتگان با خون تو بالهای خود را آراسته کنند…شکایت خود را از قومی که با بریدن سر فرزندم قلب مرا شکستند و مرا از شرکت در عروسیش(تشییع جنازه) محروم کردند به امیرمؤمنان(ع) خواهم کرد..فرزندم خون تو ضامن من نزد خدا خواهد بود و باعث افتخار من است..
فکر نکنید که با کشتن فرزندم طاقت مرا میگیرید…
فکر نکنید که با بریدن سر فرزندم قلب زینبی مرا پاره میکنید…
به خدا قسم که من منتظر بازگشت پیکر فرزندم هستم تا عطر سرورم زینب(س) را از آن استشمام کنم…
میخواهم او را در سینه خود فشار بدهم و عطر شهادت را استشمام کنم…
میخواهم بایستم و با صدای بلند بگویم خداوندا این قربانی را از ما بپذیر…
و خون تو را بر آسمان بریزم تا زهرا(س) خون تو را بگیرد…
پسرم قلب من برای تو بیتابی میکند ولکن زینب(س) با صبر خود بر قلب من دست کشید…
پسرم ما هر روز منتظر بازگشت تو هستم تا با ریختن گل روی پیکرت عروسی تو را بگیرم…
منتظر تو هستم و اشکها مرا آتش میزنند..تهنیت پسرم که در بهشتی…تهنیت…
چه منظوری از نشان دادن عریان خشونت دارین؟
شلیل جان!
منظورشون اینه که بدونید اون اجنبی ها اگه به ما (شیعیان عموماً و ایرانی ها خصوصاً) حمله کنند اینطوری (و چه بسا هنوز هم بدتر از این) با ما برخورد می کنند.
منظورشون اینه که (به رغم همه بدبختی ها و گرفتاری های اقتصادی که داریم) اینقدر تو سر اعتقاداتمون نکوبیم و مقدساتمون رو به سخره نگیریم (که متأسفانه امروزه این عادت زشت به یه افتخار برای بعضی ها!!! تبدیل شده) چون برای این مقدسات از صدر اسلام تاکنون هزینه های زیادی داده شده…
منظور دوستان اینه که اینقدر بعضی مواقع جوگیر نشیم و هی مرتب نگیم چرا ایران داره به حزب الله لبنان کمک می کنه و چرا و چرا و… میخوان با نمایش این صحنه های فجیع به ماها بفهمونن که کسانی هستند که صدها و هزاران کیلومتر اونورتر از ما (که خدا رو شکر در امنیت زندگی می کنیم) جوانان مخلصی هستند که حاضرند خودشون رو فدای کرامت حضرت زینب سلام الله علیها (ولو با دفاع از مرقد مطهر آن حضرت) بکنند…
میخوان که ما ببینیم و درس بگیریم که اگه اون جونورها اگه (خدای ناکرده) به ایران دست اندازی بکنند، دیگه مثل جنگ 8 سالۀ ایران و عراق نیست که فقط شهید می شیم بلکه این نامردای تکفیری به خاندان و نوامیس ما شیعیان بخصوص ایرانی ها رحم نمی کنند و ما رو هم مُثله مُثله خواهند کرد…
منظور از نمایش این عکسها اینه که من و تو به رغم همه گرفتاری های اقتصادی و اجتماعی که داریم باید قدر این امنیت مثال زدنی رو (که میشه گفت امروزه در میان اینهمه هیاهو و کشت و کشتار که از شاخ آفریقا تا خاورمیانه و اخیراً هم اوکراین رو در بر گرفته، جزو امن ترین کشورها هستیم) بدونیم و مرتب تو سرِ این نظام اسلامی مون نکوبیم که چرا به حزب الله کمک می کنید و چرا و چرا و… همۀ ما حماس رو دیدیم که چه نامردی کردند و با پیروزی مُرسی در مصر، بسیار سریع قافیه رو باختند و به پدر معنوی و سیاسی شون(ایران) و مأمن سابقشون (سوریه) پشت کرده و به مبارزه با نظام سوریه پرداختند تا جایی که تیپ “احفاد الرسول” رو تشکیل داده و به جنگ با حزب الله لبنان در داخل سوریه پرداختند (که البته نیروهای کارآزموده و کاربلد و زُبده حزب الله در نبرد تعیین کننده و سرنوشت ساز “القصیر” بسیاری از اونا رو لت و پار کرده و خیلی هاشون رو به اسارت گرفتند) و خالد مشعل و مُرسی پس از سفر به ترکیه، برای اردوغان به عنوان “رهبر جهان اسلام”!!! سوت و کف زدند، امّا هنوز به یک سال نکشید که طومارشون در هم پیچیده شد و می بینیم که مُرسی در قفس گرفتار، و خالد مشعل هم این در و اون در به دنبال جا میگرده تا دفتر حماس رو اونجا بازگشایی کنه(چون ترکیه حاضر نیست بهش جا بده ضمن آنکه با تغییر ساختار قدرت در قطر، امیر جدیدشون هم عذر حماس رو خواسته تا هرچه سریع تر خاک این کشور رو ترک کنه) اردوغان(به قول مرسی و مشعل، رهبر جان اسلام!!!) هم قراره پس فردا سه شنبه با سرافکندگی به ایران بیاد که حتی امروز نشریات ترکیه این سفر را به نوعی “خواهش و کمک اردوغان از ایران” تعبیر کردند که عبارت بیراهی نیست، اما مطمئن باشیم حساب سید حسن نصراللهِ شیعه از اون نامردا جداست و او نشون داده که بلاشک”سیّدِ وفاست”.
احتمالاً باید یادتون باشه که سه چهار ماه قبل از سرنگونی محمد مرسی، سیاسیونی چون آقایان ولایتی، حداد عادل، محسن رضایی و …. چند ده نفر از اساتید مطرح کشور و چهره های دانشگاهی ایران نامه ای را با عنوان “نامه اساتید دانشگاه های ایران به رئیس جمهور مصر” خطاب به محمد مرسی نوشتند و آمادگی خود را برای مشاوره و راهنمایی در جهت تأسیس زیرساخت های اجرایی اون کشور اعلام کردند ولی محمد آقای مُرسی در جواب اون نامه، عکس هایی از “قمه زنی کاشانی ها در ایام تاسوعا و عاشورا” رو برامون فرستاد و نوشت که خودمون بلدیم مملکت داری کنیم و در اولین سفر هم به عربستان رفت و دولا شد و با کمال وقاهت که در شأن یک رئیس جمهور نیست، دست پادشاه مستبد سعودی رو بوسید، و رسماً به ما ایرانی ها توهین کرد اما دیدیم که عُرضه نگهداشتن یکسالۀ کشورش رو هم نداشت و سرنگون شد.
آقای البرادعی روز عید فطر در مصر با دستانی باز و اُفتاده (به شیوۀ ما ایرانی ها و شیعیان) نماز خواند و در جواب منتقدین صراحتاً گفت ” من از نظر اعتقادی شیعه ام” و در جایی دیگر هم به صراحت، علت سرنگونی محمد مرسی را “کشتار بی رحمانه چند عالم شیعه در روز نیمه شعبان بدست شبه دولتی ها” دانست….
عزیز دل برادر!
شلیل جان!
زیاد تند نرو داداش!
چون حرف بسیار است اما نیازی به نوشتن بیش از این نیست چرا که گاهی، یک عکس خبری، گویای دهها صفحه و هزاران سطر است. اگر من و امثال من و جنابعالی بخواهیم وحشی گیری و ددمنشی تکفیری ها را بنویسیم و از مظلومیت جوانان مخلص حزب الله لبنان بگوییم شاید مستلزم چند ساعت وقت باشد امّا هرازنیوز با نقل قول از خبرگزاری ابنا و گذاشتن چند سطر و چند فریم عکس به راحتی این منظور را به مخاطبان رساند و نهایت سنگدلی تکفیری ها و عناد دیرینه شان را با شیعیان و دوستداران اهل بیت علیهم السلام به روشنی منتقل کرد.
شما حتما در گوگل، عکس های عکاس معروف دنیا، گیوین کارتر را جستجو کنید و ببینید عکس معروفش در قاره آفریقا (که کرکسی منتظر جان سپردن دختر خردسالی است که از قحطی نفس های آخرش را می کشد تا وی را تکه پاره کند) چنان آتش به جان هر انسان با وجدانی می زند که گیوین کارتر پس از یکسال ناراحتی روحی از دیدن عکس خودش، خودکشی می کند امّا با گرفتن این عکس میلیون ها نفر را از نهایت بدبختی و گرفتاری قحطی در آفریقا آگاه و مطلع می سازد.
پس بیایید با دیدن عبرت آموز این عکس های خبری، تصمیمات درستی در زندگی شخصی و اعتقادی خود و (در حد توان) کمک به برتری جامعه شیعه ایرانی (که به رغم همه مشکلات و نواقصش در نحوۀ اجرای صحیح دستورات مذهب جعفری و قوانین اصیل اسلامی هنوز هم بهترین نظام حاکمیتی منطقه است) اتخاذ کنیم.
به امید روزی که خونخواران و جانیان وهابی، تکفیری و سلفی از ممالک اسلامی محو و نابود شده و برادران اهل تسنن به تأسی از سیرۀ نبوی مشتق از اسوۀ حسنه، محمّد بن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلّم در کنار برادران شیعه خود روز و روزگار بگذرانند… إن شاءالله…
بنده خدا شما دلت از جای دیگه پره و سنگ اعتقادات رو به سینه میزنی چرا بنده رو متهم به تندروی میکنی. سوال ساده من چه نشانی از تندروی داشت؟ شما برای اعتقاداتت با سلاح قلم میجنگی، چه خوب. خدا قوتت بده و اجرت با امام حسین ولی سوال من چیز دیگه ای بود. معمولن در سایتهای حرفهای! وقتی میخوان تصاویر خشن به نمایش بذارن یه هشدار در تیتر خبر میذارن که هر کسی که دلش میخوا ببینه و کسانی که مشکل قلبی و …. دارن حواسشون جمع باشه که در این لینک تصاویر به خصوصی نمایش میدن….. فرض میکنیم من دارم اخبار سایت رو نگاه میکنم و بچه کوچکم داره از سرو کولم بالا میره وقتی میرسم به این تصویر …… بابا یخورده انصاف داشته باشین. هر کسی رو بخاطر اعتقاداتتون با یه سنگ نزنین.
سلام بر شلیل گرامی!
حقیر، جنابعالی رو متهم به تندروی (به آن معنایی که شما برداشت کردی) نکردم بلکه هدفم از به کار بردن عبارت (تند نرو)، استعمال عامیانه آن در “به کار بردن عبارات مناسب تر” بود نعوذ بالله اگر من چنین نیتی را دنبال کرده باشم، اگر دریافت شما چنین بوده، عذرخواهی بنده رو بپذیرید.
فرمودید (دلم پُره از جای دیگه) دقیقاً صحیح گفتید. و نوشتید بعضی ها ناراحتی قلبی دارند براشون دیدن این تصاویر خوب نیست، ضمن اینکه حرفتون رو تأیید می کنم اما اضافه می کنم که بنده هم قلبم ناراحت است امّا خوشبختانه نه دریچه میترالش مشکل دارد نه عروق کرونری و آئورت و پولمونرش، بلکه قلب من از برخی حق کشی ها و نامردی ها و لِه شدن برخی افرادی که در این جامعه به حق خود نمی رسند و برای مثال دکتر یه مملکت که در دانشگاهی دولتی و بسیار معتبر درس خونده رو جذب نمی کنند و در عوض، دختر یه معاون وزیر رو که با داشتن مدرک فوق لیسانس آنهم از دانشگاه آزاد (منظور این است که در قانون هیأت جذب آن دانشگاه بسیار معتبر، صراحتاً مدرک دانشگاه آزاد را ردّ کرده اند و خدای ناخواسته منظور، بی ادبی و جسارت به دانشگاه آزادی ها نیست) که کارشناسی اش را در رشتۀ غیر مرتبط خوانده و هیچ ارتباطی به مدرک ارشدش نداشته بود، استخدام (لطفاً خوب بخوانید “استخدام”) کرده اند!… قلب من و امثال من از این نامردی ها درد دارد، در فلان ارگان کذایی بسیاری از کارمندان بدبختی هستند که برای هزینه درمان یک از اعضای خانواده شان، عزّت نفس خود را زیر پا نهاده و به هر نامردی رو می اندازند تا بتوانند با وامی ناچیز، قسمتی از مشکلات درمانی عزیزان و جگرگوشه هایشان را حلّ کنند، آنوقت در همان اداره به سفارش شفاهیِ فلان مدیر کلّ، شخصی که هیچ نیازی به وام ندارد، وامی از بیت المال می گیرد تا رینگ زیباتری برای خودروی شخصی اش بخرد! یا وامی را برای خانمی (که دارای ارتباطی قوی با فلان مقام کذایی است) در نظر می گیرند تا برای نوزادش سیسمونی بخرد! خبر “وام چهل میلیون تومانی برای نوزاد یکی از مسئولین” رو که هفته قبل از بخش خبری بیست و سی پخش شد حتماً دیده اید که این، تازه مُشتی از خروارها بود…
در همین آملِ خودمان به داروخانه ای رفته بودم که برای عزیزی داروی کمیابی را بخرم، گفتند (نداریم) اما بلافاصله پس از خروجم از داروخانه، یکی از آشنایان را دیدم که از قرار معلوم دوست صاحب آن داروخانه هم بود، کمی از اوضاع نابسامان دارو در بازار برایش گفتم، سریعاً نام دارو را از من گرفت و به آن داروخانه رفت و خیلی راحت، آن قلم داروی کمیاب را خرید که البته این اتفاق بسیار تاسف آور در آن مقطع زمانی، منجر به نوشتن درددلی در هراز نیوز شد با این عنوان “داروخانه دارانِ محترم! لطفاً به بیماران رحم کنید”…
دوست عزیز! مسمّی به شلیل!
قطعاً از نگاه جنابعالی نیز این رفتارها و نامردی ها (که فقط به چند نمونه بسیار کوچک آن که شخصاً این موارد را از نزدیک دیده ام و یا بر اساس شواهد مُتقن بیان کرده ام) مستوجب اندوه و شاید گریه باشد امّا هیچ گاه حاضر نیستم باورهای دینی ام را به پای این مسائل بریزم و از آن “گنجینۀ اعتقادات” که هم من و هم شما با درجاتی کمتر و بیشتر یقیناً واجد آن می باشیم، برای این مسائل هزینه کنم و سنگ آن را به سینه بزنم، بلاشک. و از آن مهم تر (همان طوری که در نوشته قبلی ام آوردم) این مسائل را به بازی سیاست گره زده و از روی لجاجت بگویم حالا که اوضاع مملکت چنین است پس…
نه دوست عزیز!
عراق و افغانستان را ببینید و خودتان پیش خود قضاوت کنید، شاید ایران جزو معدود کشورهایی باشد که با بیش از 10-12 کشور همسایه است و لزوم ارتباط با آنها هم چانه زنی دیپلماتیک و علیحده مسئولین دیپلماسی کشورمان با این کشورها برای حُسن همجواری و سایر رفتارهای متعارف سیاست بین الملل باشد ولی بیایید ببینید با همه این تلاش ها باز هم برای ما (شیعیان) و عِرض و ناموس ما دندان تیز کرده اند و در هر اتفاقی (ولو در آنسوی دنیا) انگشت اتهام را همراه با سایر کشورهای غربی به سوی ایران دراز می کنند. “ریگی” معدوم و ملعون را همه ما می شناسیم که چطور صدها شهروند ما را به خاک و خون می کشید و بعد از هر عملیات تروریستی، سریعاً پاکستانی ها برایش آغوش باز می کردند… همین پاکستان سال گذشته حدود 400 نفر از افراد انتحاری را به عربستان فروخت تا برای عملیات انتحاری در سوریه و عراق از آن جانیان استفاده کند از این بگذریم و نگاهی به کشورهای ناامن دیگری مثل عراق، سوریه، لبنان، بحرین، لیبی، مصر و … و …بیندازیم کودکانی در این کشورها هستند که والدین خود را می دیدند که از منزل بیرون می روند ولی هیچگاه بازگشتشان را به منزل ندیده اند چرا که بمب گذاری خودروها در درون و بیرون شهر و ددمنشی وهابی ها و تکفیری های مزدور، آنها را یتیم و بی سرپرست کرده بود، پس بهتر است در این دریای متلاطم و امواج خروشان خشونت، قدر دُرِّ گرانبهایی به نام “امنیت” را بدانیم که رصد خبرها و عکس های (ولو جگرسوز) دیگر کشورهای ناامن منطقه، یکی از راههای درک بهتر این وضعیت است.
حقیر، فردی هستم که بر اثر کثرت اشتغال، به صورت محدود به سایت های خبری سرک می کشم و برخی خبرها و نظرات رو می خونم و استفاده می کنم و هرگاه احساس کنم که نظرات بنده بتونه کمکی به روشنگری بیشتر اون مطلب بکنه، یه چیزایی می نویسم، حالا شاید برخی قبول کنن و شاید خیلی ها هم اونو ردّ کنند، مشکلی نیست. قرآنِ عزیز ما فرمود “لا اکراه فی الدین” هیچ اجباری در دین نیست، حالا اینا که نظرات بی ارزش یه شخصه…
امّا در مورد نظر اوّل جنابعالی که الآن ( با توجّه به نوشته حقیر) بسطش دادید و با توضیحات بیشتری اون رو ارائه فرمودید باید عرض کنم خیلی راحت در همون نظر اوّل می تونستید بنویسید (چرا هشدار را چاشنیِ این مطالب نمی کنید؟) و یا (ای کاش 18+ رو در تیتر خبر می آوردید) و یا طوری دیگر… و قبول کنید که می تونستید همون نوشته (به قول شما، ساده) رو هم ملایم تر و رساتر به مسئولین هرازنیوز منتقل کنید؟ نه این که تلویحاً (و شاید هم ناخواسته) اونا رو به دنبال کردن نیّت و مقصودی در پس این نوع تیتر زدن، متهم کنید.
– امّا در پایان ضمن خسته نباشید خدمت زحمتکشان محترم هرازنیوز و مسئول ستون (سخن شما)؛
بنده نوشته ام رو صرفاً به صورت یه “نظر” در بخش ارائه نظرات به محضرتان تقدیم کردم و انتشار و پروراندن آن را در این حدّ احساس نمی کردم امّا امروز از این قضیه مطلع شدم که شما این نوشته های بی ارزش بنده را در قسمت “سخن شما” کار کردید. گرچه حُسنِ ظنّ شما نسبت به نظرات کاربران مایه مباهات است امّا بهتر بود قبل از درج این نوشته در آن ستون، با ارسال ایمیلی (که حقیر همراه با ارسال نظرم درج نموده بودم که قطعاً بدون دلیل از کاربران آدرس ایمیل نخواسته اید) از ملاحظات ما نیز نسبت به درج این مطلب اطلاع پیدا می کردید. چون به هیچ وجه بنده این نوشته ها را به عنوان یک “مطلب مستقل” ننوشته و فقط برای پاسخ به دوست عزیز، مسمّی به شلیل ارسال کرده بودم که تأیید آن توسط مدیریت سایت کفایت می نمود.
در پایان ضمن تقدیر از زحمات شما بزرگواران در عرصه اطلاع رسانی اخبار و رویدادهای شهر آمل، خواهشمندیم در درج این نوع مطالب، حساسیت بیشتری لحاظ شود إن شاءالله
خیانت وهابیان به شیعه سالهاست که اشکار است شلیل محترم شما معلومه توی کدام جبهه هستی
خدا رحمتش کند
انشالا ب لطف خدا حاج قاسم انتقام تک تک شهیدامونو میگیره
مگه نه حاج قاسم؟؟؟؟
درود بر شرف شهید ذوالفقار