به گزارش خبرنگار جهاد و مقاومت خبرگزاری بسیج، شهید مجید ابوطالبی یکی از شهدای مدفون در کهفالشهدای ولنجک تهران پس از گذشت بیش از ۳۱ سال از شهادتش شناسایی شد. شهید مجید ابوطالبی متولد ۱۳۳۴ است و در سال ۱۳۶۱ در عملیات مسلم بن عقیل در منطقه عملیاتی سومار به شهادت رسیده است. پیکر مطهر این شهید در ایام فاطمیه سال ۱۳۸۶ به همراه چند شهید دیگر با هماهنگی بنیاد حفظ و نشر آثار دفاع مقدس در خیابان ولنجک تهران مدفون شده بود.
شناسایی این شهید گمنام حکایت غریبی دارد. قریب یک هفته پیش با توجه به رؤیایی که مادر شهید میبیند، پس ازنمونهگیری و آزمایش خون و مطابقت آن با نمونه ذخیره شده از استخوانهای شهید، پیکر شهید مجید ابوطالبی شناسایی میشود. فرید ابوطالبی بردار کوچک شهید نیز در سال ۱۳۶۷ در تک عملیاتی دشمن در منطقه شلمچه به شهادت رسیده بود. در زیر وصیت نامه شهید مجید ابوطالبی را می خوانیم:
وصیتنامه شهید مجید ابوطالبی
بسمالله الرحمن الرحیم
و این است وصیتنامه بندهخدا «مجید ابوطالبی» که در کمال هوشیاری و آگاهی نوشته شده است. باشد که مرگم حرکتی نو و خدائی را بهدنبال داشته باشد و ریختهشدن خونم هشداری باشد بر آنانکه هنوز در خواب هستند و جوششی در تداوم خونین شهیدان و پویشی در مسیر سالکان راه الله.
إنشاءالله
بهنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
فَوقَ کُلُّ ذِی بَرِ بِرُّ حَتّی یُقتَلُ فی سَبیلِِاللهِ
بالادست هر نیکوکاری نیکوکار دیگری است تا اینکه در راه خدا شهید شود، همینکه شهید شد دیگر بالادست ندارد.
با نام خدا سخن را آغاز میکنم؛ چون نام اوست که به ما حرکت و برکت میدهد، چون اوست خالق ما و چون اوست رازق ما و برماست که در همهحال بهیاد او باشیم و شکر نعمتهای او را بهجا بیاوریم.
باسلام بر پیغمبر اسلام و ائمهمعصومین (علیهالسلام) و با سلام بر امام زمانِمان امام دوازدهم و نائب بر حقّش امام خمینی (رحمهالله-علیه) و باسلام بر یاران و بازُوان پرتوان و پیروان راستین ولایت فقیه آیتاللهالعظمی منتظری و آیتالله مشکینی و باسلام بر رئیس-جمهور مکتبیمان آیتالله خامنهای و باسلام بر رئیس مجلسِمان و نماینده امامِمان در شورای عالی دفاع و باسلام بر دولت مکتبی و وزراء و نمایندگان مجلس و رئیس قوه قضائیه و همه دولتمردان در خطامام.
و باسلام بر همه دوستان و آشنایان و همکاران چه در سپاه و چه در بسیج و چه در محله خودمان و چه یاران و همسنگران قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب و باسلام بر پدر و مادر و خواهران و برادران عزیزم.
و باسلام و درود بر همه شهدای اسلام و معلولین و مجروحین جنگی و باسلام بر همه امّت حزبالله و باسلام بر همه آزادی-خواهان و مظلومان جهان، چه شیعه و چه سنی و چه ادیان دیگر. سخن را آغاز میکنم.
شاید این آخرین نوشتههای من و بهقولی وصیتنامه من باشد. آری کسانی که مرا میشناسید، شاید این مطالب که مینویسم بهگوش همه آشنا باشد، ولی مِنباب تذکر میگویم و سرانجام این فکر و ذکر من و آخرین حرفها و سخنان من قبل از حرکت به-سوی کربلا و زیارت قبر ششگوش امامحسین (علیهالسلام) است.
اکنون که این وصیتنامه را مینویسم درست ۲۹شهریور است؛ یعنی سالروز تولد من و سالروز ورود من به سپاه و سال-روز جنگ تحمیلی و بالاخره اولینروز وصیتنامه من. که بهخواست خدا یا شهید میشوم و یا این شهادتنامه را برای امام-حسین (علیهالسلام) در کربلا خواهم خواند. چرا که ما باهم پیمان بستهایم آنقدر شهید بدهیم تا سرانجام کربلا را آزاد کنیم و اکنون پساز ۷۰روز انتظار سرانجام اولین مرحله عملیات یعنی تصرف ارتفاعات مشرف به سومار و گیلانغرب فرا میرسد و در پایان دومین سالگرد جنگتحمیلی، امیدوارم موفّق به دریافت خبرهای خوشی شوید. البته این سالگرد مصادف شدهاست با ماه ذیالحجه؛ درست در ماهی که حسینبنعلی (علیهالسلام) حج را رها و بهسوی کربلا حرکت میکند و من این تقارن را بهفال نیک میگیرم و امیدوارم هرچه زودتر دل شماای امت حزبالله که در پشت جبهه یار و پشتیبان رزمندگان هستید شاد شود و خانوادههای شهدا و مجروحین و معلولین نایل بهزیارت کربلا شوند.
در طول دو سالی که من در سپاه بودهام؛ کارم در واحد روابطعمومی در قسمتهای فرهنگی، سیاسی و تبلیغاتی بوده و یکی از مسئولیتهای آن زمان نیز رسیدگی به وضع فرهنگی و تبلیغاتی خانواده شهدا.
و چون امام امّت خمینی کبیر رسیدگی به کارهای خانواده شهدا را خیلی بالا و واجب میدانستند در این قسمت باتوجه بهتمام نواقص بهخدمت مشغول بودهام و در طول این مدّت شاید بیش از هزار وصیتنامه و زندگینامه شهدا را خواندهام و روی آن کار کردهام و اینک که در مقام نوشتن وصیتنامهای برای خود برآمدهام، بسیار مشکل میتوان قلم را برداشت و بر روی کاغذ آورد و نامهٔ شهادت نوشت؛ چرا که من وصیتی ندارم.
در تهران که بودم قصد داشتم یک چنین کاری بکنم و با توجه به کلیه وصیتنامههای شهدا (البته شهدای سپاه و بسیج)، یک شهادتنامه که وجه مشترک کلیه وصیتنامهها و نکات عمیق آنها باشد چاپ کنم که بالاخره هم موفق شدم و زندگینامه شهدای کردستان بهچاپ رسید که البته اگر زنده ماندیم و به تهران بازگشتیم سعی خواهیم کرد که زندگینامه تمامی شهدا را که تاحدودی نیز آماده چاپ شده بهطور مسلسلوار برای استفاده امّت حزبالله و درصورت موافقت مسئولین سپاه بهچاپ برسانیم؛ تا بدینوسیله بتوانیم سطح فرهنگ شهادت را در جامعه بالا ببریم.
و امّا ببینیم که وصیتنامه شامل چه چیزهایی میشود؟ که بهنظرم امور شخصی و مادّی و مسائل دیگری از قبیل نماز و روزه و ارث و… یک قسمت ساده و عادّی است و قسمت اساسی وصیتنامه که فکر میکنم از قسمت اوّل مهمتر و اصولیتر می-باشد، امور دینی – فرهنگی – اجتماعی – سیاسی – معنوی – و اخلاقی است که در واقع همان خط مشی شهید و رساندن پیام شهید میباشد.
زیرا با اولین قطره خون شهید که بهزمین میریزد گناهان او آمرزیده میشود، و به ملکوت اعلی میپیوندد، ولی مسئله دیگر که همان پیام خون شهید است بهقوّت خود باقی است که توسط وصیتنامه و یا شهادتنامه و یا از طریق دوستان و آشنایان شهید و فامیل و پدر و مادر و… باید رسانده شود و این تأثیر و این پیام است که خون شهدا است تا نهتنها خون شهید بههدر نرود، بلکه هر قطره آن به هزاران قطره تبدیل شده و در جامعه روح شهادتطلبی اوج بگیرد.
این من در این نوشتار قصد ندارم که پیرامون شهادت و شهید و ارج و مقام او بنویسم؛ زیرا که این را به همهٔ پویندگان راه شهادت واگذار نمودهام و در این مورد میتوانید از قرآن و نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه و… کمک بگیرید و نیز در عصر خود، میتوانید از کلمات روحپرور امام و آیتاللهالعظمی منتظری و آیتالله مشکینی و آیتالله شهید مطهری و شهید مظلوم بهشتی و رئیسجمهور شهید رجائی و نخستوزیر شهید باهنر و برادر رفسنجانی و… بهره گیرید.
من در اینجا فقط میخواهم از نکاتی صحبت کنم که ماهیت وجودی یک شهید بهآن بسته است و آن هدف، نیّت شهید است و جزءی هم از مسائل پست مادی و… خواهم نوشت.
۱- خطمَشی شهیدی که برای آن بهمیدان شهادت رفته و از همه امور دنیوی دست کشیده و شهادت را برگزیده است.
۲- پیام شهید به امام زمانش و نائب او امام خمینی (رحمهاللهعلیه) و اعلام پشتیبانی از اصل ولایتفقیه که اگر این پیروی نباشد و به میدان جنگ برود، خود را با دست خود هلاک کرده است.
۳- پیام به روحانیت مبارز و پیرو خط امام و شخصیتها و مسئولین مملکتی اعم از قوه مجریه و قضائیه و مقننه و شورای نگهبان.
۴- پیام به ارگانها و سازمانهای در خط امام.
۵- پیام به دوستان و آشنایان و همکاران و بچههای محل و پدر و مادر و برادر و خواهر و فامیل.
۶- پیام به کشورهای خارجی و ابرقدرتها و کلیه کسانی که در زمین فساد میکنند (آمریکا _ شوروی _ انگلیس _ فرانسه _ اسرائیل _ کشورهای مرتجع عرب و…).
۷- پیام به ضدّ انقلاب و گروهکهای وابسته داخلی و خارجی.
۸- و بالاخره یک نتیجهگیری کلی و….
تا اینجا مطالب را بهطور فهرستوار نوشتم، چرا که اصولاً یک وصیتنامه که در حقیقت میتواند دستور زندگی و ادامه راه برای بازماندگان شهید و دوستان و… باشد، باید بهدور از هرگونه نوشته و یا مطالبی گردد که این هدف را در بر نداشته باشد.
زمانی که امام حسین (علیهالسلام) شهید شد زینب (سلاماللهعلیها) بود که پیام حسین (علیهالسلام) و راه حسین (علیهالسلام) را زنده نگهداشت و اگر نبود خطابهها و نطقهای آتشین زینب (سلاماللهعلیها) شاید خون حسین (علیهالسلام) بههدر میرفت و اینک در زمان ما و در کشور اسلامی ما شما بازماندگان شهدا و دوستان و آشنایان شهید هستید که پیام شهید را فریاد میزنید و پیام اور را میرسانید و جهان را بهلرزه در می-آورید.
امّا چگونه میشود پیام شهید را رساند؟ و آیا رساندن پیام شهید در حجلهگذاشتن و سر کوچه ایستادن و پیراهن مشکی بهتن کردن و بر سر و سینهزدن است، یا رساندن پیام شهید با ادامه دادن راه شهید میسر است. باید دید شهید در طول زندگی چه ویژگیهای برجستهای داشته است و چگونه باید به آنها عمل کرد و امربهمعروف و نهیازمنکر نمود. بهعنوان مثال اگر شهید زیاد قرآن میخواند، بازماندگان شهید و دیگر دوستان و آشنایان او زیاد قرآن بخوانند و دیگران را نیز به این کار تشویق نمایند و یا مثلا شهید نیمههای شب برمیخواست، وضو میگرفت و به نیایش میپرداخت و یا شهید در زندگی اسراف نمیکرد، همیشه لبخند بر لب داشت، کم صحبت میکرد و… و اگر چنین کاری را بازماندگان شهید انجام دادند، بهراه شهید ادامه دادهاند وگرنه راه او را نهتنها ادامه ندادهاند، بلکه باعث بههدر رفتن خون شهید
شدهاند. بنابراین اگر بازماندگان شهید این راه را رفتند و شهادت بر آنها اثر دائمی گذاشت، زهی سعادت وگرنه….
***
من این راه را آگاهانه انتخاب کردهام و در این راه فقط هدفم پیشبرد اسلام و فرمانبرداری از امر ولایت فقیه است و اگر در این راه کشته شویم و یا بکشیم پیروزیم. من بر خلاف بعضیها که پیروزی را فقط در شهادت میدانند، ضمن اینکه شهادت را حدّ نهایی تکامل انسان میدانم ولی شهادت را نیز وسیلهای برای رسیدن به لقاءالله بهحساب میآورم و هدفم همواره درطول زندگی این بوده که راه خدا را ادامه دهم.
اگر من شهید شدم «ببخشید من لیاقت شهادت را ندارم» مردم بهراه شهیدان ادامه دهید و اگر موفّق به زیارت کربلا شدید، بدانید که در راه بازشدن کربلا ما زیاد شهید دادهایم و شهیدان را هرگز فراموش نکنید. در عراق قبر ششگوشه امام هست که هم-اکنون غریب و تنها است، اگر موفق به زیارت آنها شدید به امام حسین (علیهالسلام) سلام مرا برسانید و بگوئید که ما نیز آرزوی زیارت ایشان را داشتیم و در این راه شربت شهادت نوشیدیم. برای من مراسم پرتجمل برگزار نکنید. اگر جنازه من بهدستتان رسید، درصورت امکان از دم مسجد بنیهاشمی – مسجد بنیهاشمی در خیابان سرتیپ نامجو که مرکز فعالیت شهید عزیز می-باشد واقع است- یا از محل نماز جمعه تشییع کنید. اختیار با خود شماست در مراسم ختم من گریه نکنید و اگر خواستید گریه کنید برای حسین زمانِمان شهید مظلوم بهشتی و ۷۲تن از یارانش گریه کنید. برای رجائی و باهنر گریه کنید که در آتش خشم منافقین سوختند. برای شهید مطهری – مدنی – دستغیب – صدوقی که همه بهدست این منافقین ضد بشریت و ضد اسلام شهید شدند گریه کنید و بهجای لعنت و نفرین بر یزید، لعنت و نفرین بر بنیصدر و رجوی بنیانگزاران این گروه و سردسته آنها آمریکا نمائید.
دوست ندارم که در مراسم کفن و دفن من کسانیکه حتی یکذره برخلاف خط امام گام برمیدارند شرکت کنند و خودشان را بهمن نزدیک بدانند و اگر دوستان ناآگاه من نیز شرکت کردند بر آنها است که دیگر از خواب غفلت بیدار شوند و با تمام وجود کارهای فرهنگی و تبلیغاتی را دنبال کنند.
در اینجا نیز چند جملهای خطاب به برادران مسجدی خودم میگویم. بر شماست تا آنجاکه در توان دارید با هر وسیله از قبیل کمک مالی و فرهنگی و انسانی و هرگونه کمک دیگر در راه تبلیغات اسلامی گام بردارید تا نهتنها فرزندان خودتان از آنها استفاده کنند، بلکه همه اهالی محل و بهخصوص فرزندان آنها از آن استفاده نمایند و اگر چنین نکنید خیانتی بزرگ مرتکب شدهاید و آن خیانت کتمان اسلام و حقایق الهی. برشما استای دوستان سپاهی و بسیجی و مسجدی وای بزرگان قوم و ریشسفیدان محل که تا آنجاکه در توان دارید کارهای فرهنگی و تبلیغاتی کنید و سعی کنید که اسلام را در همه ابعاد به نونهالان بیاموزید که اینان سربازان و لشگریان آینده امام زمان هستند.
سعی کنید کارهایتان فقط و فقط برای رضای خدا باشد و خدا را در همهحال ناظر بر اعمال خویش بدانید و وصیتنامه شهدا را همانطور که امام فرمودهاند زیاد بخوانید.
***
امّا خطابم به شما برادران سپاهی؛ همانطور که میدانید سپاه یک ارگان و یک نهاد سیاسی، نظامی و فرهنگی است. بر شماستای برادران روابطعمومی سپاه منطقه ده کشوری که من نیز عضو کوچکی از شما بودم که با شدّت بیشتری و تا آنجاکه در توان دارید کارهای فرهنگی، آموزشی، تبلیغاتی و اسلامی کنید و راه امام را نهتنها خود ادامه دهید بلکه آموزش دهید تا نونهالان و جوانان ما بهغلط راه دیگری جز خط امام نروند.
سعی کنید اگر یکی از مسئولین مملکتی خدای ناکرده از راه خدا و پیروی از ولایت فقیه منحرف شود و بهخون شهدای جمهوریاسلامی خیانت کند او را با شمشیر عدالت علی (علیهالسلام) راست کنید.
از هرگونه گروهبازی و دسته و فرقهگرایی دست بردارید و تنها و تنها برای خدا گام بردارید و از غلبه هواینفس بر خود خودداری کنید که بزرگتر از جهاد اصغر، جهاد اکبر که مبارزه با نفس است میباشد.
بار دیگر تأکید میکنمای برادران روابطعمومی سپاه منطقه ده کشوری سعی کنید راه شهیدان و خدمت به شهیدان و خانواده های آنها را ارج نهید، سعی کنید کارهای فرهنگی و تبلیغاتی زیاد انجام دهید؛ بهخصوص درمورد خانواده شهداء.
شما ای برادران بدانید که امام خدمت به خانواده شهدا را بسیار ارج نهاده است لذا برشماست که تاآنجا که توان دارید از این خدمت کوتاهی نکنید و بکوشید که فرهنگ شهادت را در جامعه بالا برده و به خارج از مرزها انتقال دهید.
شما ای برادران روابطعمومی سپاه منطقه ده، مسئولیتتان بس سنگین است. شما همچون زینب (سلاماللهعلیها) و امام سجاد (علیهالسلام) که پیام امام حسین (علیهالسلام) را فریاد زدند، باید پیام شهید مظلوم بهشتی حسین زمانِمان و ۷۲تن از یارانش را و شهیدانی چون مطهری – مفتح – رجائی – باهنر – مدنی – دستغیب – صدوقی و سایر شهیدان را نهتنها بهگوش امّت شهیدپرور که آنها راه خود را یافتهاند، بلکه بهگوش جهانیان برسانید.
بخش روابطعمومی قسمت تبلیغات باید تراکتها و کارهای تبلیغی زیاد بهخصوص در بالا بردن فرهنگ شهادت در جامعه انجام دهد.
بخش فرهنگی و بهخصوص برادران بخش ارتباطات که مسئولیتی بس سنگین بهعهده دارند. در اینجا این نکته را تذکر می-دهم که سعی کنید با مردم در تماس باشید و بهر وسیلهای که دارید بکوشید تا از طریق نیروهای موجود این کار را انجام دهید، سعی کنید از نیروهای بسیجی و امّت حربالله در این مورد کمک بگیرید.
بخش کارخانجات و ادارات بکوشند که واقعاً به کارگران آگاهیهای اسلامی بدهند.
بخش ارتش بکوشند که آگاهیها و روحیه شهادتطلبی را در ارتش بالا ببرند.
در خاتمه اگر در این مدّت خطائی از من دیدهاید، از من بگذرید و بدانید که کارهای فرهنگی و تبلیغاتی در سطح منطقه خودتان و سایر مناطق و درصورت امکان تبلیغات خارج از کشور؛ که البته بهعهده وزارت خارجه و وزارت ارشاد میباشد، از جملهٔ واجبات است.
بار دیگر از شماای برادران روابطعمومی میخواهم که مرا از دعا کردن فراموش نکنید و از همه برادران سپاهی میخواهم که سعی کنند که هر قدمی که برمیدارند، فقط و فقط رضای خدا را درنظر بگیرند.
از برادران سپاهی میخواهم که اگر امکان داشت در مراسم تشییع جنازه و ختم من شرکت کنند و در آنجا فریاد بزنند: راه قدس از کربلا میگذرد – مرگ بر ضد ولایت فقیه – مرگ بر آمریکا – مرگ بر شوروی.
برادران بخش خبری موظف هستند که این مطلب را اعلام کنند و این وصیتنامه را تکثیر کرده و بین برادران سپاهی و مردم پخش کنید. نهتنها درمورد من بلکه در مورد سایر شهدا حتماً و حتماً در چاپ و تکثیر زندگینامه و وصیتنامه آنها بکوشید و بار دیگر تأکید میکنم که سعی شود فرهنگ شهادت در جامعه بالا برود.
درمورد اطلاعیه اگر خواستید چاپ کنید از چاپ اطلاعیههای تکراری خودداری کرده و سعی کنید یکتکه از وصیتنامه من انتخاب شود (انتخاب آن با شماست) و در اطلاعیه چاپ گردد. همگی شما را به خدا میسپارم و از شما میخواهم برای من دعا کنید که محتاج هستم بهدعا – در دعای کمیل و شبهای جمعه و نماز شب مرا دعا کنید.
خداحافظ ای برادران سپاهی، خداحافظای برادران روابطعمومی، خداحافظای برادران ارتباطات و سرانجام خداحافظ ای برادران بخش مرکز خبری که من علاقهٔ خاصّی به این بخش داشتم و بهخصوص بهافراد این بخش و بالاخص آنهایی که در موقع خداحافظی تا کنار آسانسور سپاه مرا بدرقه کردند. خداحافظ، امیدوارم که بتوانید تا آنجاکه در توان دارید از عهده مسئولیتی که بر دوش شماست برآیید.
***
و اما شما ای دوستان مسجدی و ای همسنگران بسیجی من وای اهالی محل؛ شاید در طول مدتی که با شما دوست بودهام و همکاری داشتهام سعی خودم را تنها و تنها تا آنجاکه در توان داشتهام در بالا بردن سطح فکری و فرهنگی شما و شناخت اسلام واقعی و پیشبرد آن بهکار بردهام و در این امر بهجز رضای خدا هدفی نداشتهام. (البته این نکته را تذکر بدهم که قبل از پیروزی انقلاب، من دوستان دیگری داشتهام که بدینوسیله یادشان را گرامی میداریم و از آنها که سالهای خفقان با هم همکاری میکردیم تشکر میکنیم.)
ای دوستان مسجدی من که همیشه سعی من بر این بوده تا تمامی افراد از کارهای خوشگذر و کماستفاده و یا احیاناً بلااستفاده به کارهای ریشهای و اصیل روی آورند و شاید با شما ساعتها صحبت کردهام و این مطلب را با شما درمیان گذاشتهام.
برادران من بعد از شهادت «قربان مرادی» که یکیاز هممحلیهای ما بود مشاهده کردم که این شهادت روی شما تا چه حدی تأثیر گذاشت و این تأثیر بهحدی بود که حتی خود من در شهادت «قربان» یک مقاله خواندم که اگر امکان داشت در ختم و در شب هفت و هرگونه مراسمی که برای من گرفتید این نوار را بگذارید.
آری من چگونه میتوانستم تحمل کنم که کسی خودسازی نکند و بچههای محل و مسجد مبارزه با نفس نکنند. کارهای فرهنگی و فکری نکنند، اخلاق خود را اسلامی نکنند و تنها و تنها اسلحه بهدست بگیرند و بهعضویت خود در بسیج افتخار کنند و اگر من انتقادی کردهام فقط و فقط اینبودهکه بچهها را در همه زمینهها چهفکری – چهسیاسی و چهنظامی بسازید و اگر چنین نکنید و فقط آنها را با اسلحه سرگرم کنید به اسلام خیانت کردهاید.
من همهٔ قصدم این بود که به بچهها احترام بگذارید. بهفکر و عقیده آنها احترام بگذارید. سعی کنید سطح معلومات آنها را بالا ببرید. من رنج میبردم وقتی میدیدم که در شهادت بچّههای محل، کم بهراه شهید فکر میشد و پیام شهید در نوشتن یک پلاکارد و یا گذاشتن حجله و پوشیدن پیراهن مشکی و رفتن به خانه شهید خلاصه میشد.
من از شما راضی نخواهم بودای دوستان وای بچههای مسجدی، اگر کار فرهنگی نکنید، اگر خود را نسازید – اگر جهاد اکبر نکنید یعنی مبارزه با نفس نکنید و وقت خود را بیهوده تلف نمائید….
مرا ببخشید همه خوبان رفتند و شهید شدند و به لقاءالله پیوستند و من نیز مردم زیرا لیاقت شهادت را ندارم ولی وای بر شما اگر باکمکاری و بیتفاوتبودن خود خون شهیدان را بههدر دهید.
سعی کنید راه شهیدان را در عمل پیاده کنید.
««قربان» خیلی فعالیت میکرد، حتی مثل خود من در عروسی برادرش شرکت نداشت و من زمان عروسی برادرم در جبهه نبرد. «عباس» خیلی فعالیت میکرد، شبها تا ساعتها بعد از شب و حتی نزدیک صبح روی دیوارها را رنگ میکرد، و می نوشت. شما ای دوستان مسجدی من سعی کنید، سعی کنید که یکصدم آنها فعالیت کنید. با نفس خود مبارزه کنید. از دوستی دنیا دست بردارید. از مقامپرسی بپرهیزید. سعی کنید زیاد فکر کنید. «تفکرالساعه افضل من صبعین سنه» یکساعت تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت است.
خاک بر سر من اگر در طول این مدّتی که با شما دوست بودهام، خواسته باشم قدمی و قلمی و کلامی جز پیروی از اسلام و از ولایت فقیه و امام برداشته باشم. اگر در خیابان کتابفروشی و تبلیغات میکردم اگر ساعتها با این گروهکها در خیابان مبارزه و افشاگری
میکردیم، اگر ساعتها با شما صحبت میکردیم و اگر هرگونه کاری انجام دادهام، فقط و فقط هدفم آگاهی دادن بوده. مرا ببخشید اگر به شما گفتهام درس بخوانید، اگر گفتهام کتاب بخوانید، اگر گفتم مطالعه کنید، اخلاق اسلامی داشتهباشید، بهاسلحه در دست-گرفتن کار درست نمیشود، وقت خود را بیهوده هدر ندهید. تنها و تنها هدفم رضای خدا بوده و بس. با اینوجود از همگی شما معذرت میخواهم و امیدوارم که مرا ببخشید.
خداحافظای نونهالان کتابخانه اسلامی شهید،ای بچههای گروه سرود، خداحافظای برادران بسیجی و خداحافظای بزرگان مسجد و خداحافظای حاجآقا روحانی. مرا ببخشید و از دعای خیر فراموش نکنید و سلام سعید و محمد و حامد و ایرج و حسن…. شما را بسیار دوست دارم، سلام مرا بپذیرید و دعا کنید.
***
شماای فامیل،ای داییها و خالهها و…،ای پدر و مادر عزیز وای برادران و خواهران وای….
… من در اینجا بهخدا عشق میورزم و به امامزمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) و دوستدارم روحم از این قفس بدن رها شود و بهخدا بپیوندم.
من بهدنیا علاقهای ندارم. البته «الدنیا مزرعهالاخره». من شما را به تقوا و تقوا و تقوا توصیه میکنم و توصیه میکنم که احیاناً غرور و خودبزرگبینی و خود را پیشگام انقلاب نشاندادن بهخاطر اینکه شهید دادهاید و خانواده شهید هستید شما را نگیرد. فقط و فقط برای رضای خدا گام بردارید.
و امّا توای مادر،ای غمخوار و توای همهچیز من، مرا حلال کن که اگر حلال نکنی کارم سخت میشود. اگر از من بدی دیدهای بهخاطر خدا حلالم کن. از همه فامیل میخواهم مرا حلال کنند.
خواهرانم: تا آنجا که در توان دارید در راه اسلام بکوشید و هرجمعه و هرشبجمعه که به نماز جمعه و دعای کمیل میروید مرا دعا کنید.
و امّا برادرانم، همانگونهکه به پاسداری از دستآوردهای انقلاب مشغول هستید مشغول باشید و هرگز ذرهای سُستی بهخود راه مدهید. هرگز سپاه و کمیته را رها نکنید که اینها بازُوان انقلاب و اماماند. هرشب بهمسجد بروای برادر کوچک من و مرا به-یاد بچههایمسجد بینداز و بهآنها بگو مجید ناظر بر اعمال شما است و هرگونه عمل شما را درنظر دارد. بهآنها بگو بکوشید و هرگز از کوشش و فعالیت نایستید که اسلام امروز احتیاج به کوشش و فعالیت دارد.
و امّا توای پدر؛ مرا حلال کن و شبها که به نماز شب میایستی مرا دعا کن. از زحماتی که برای من کشیدهای تشکر می-کنم. من دیگر نیستم که آنها را جبران کنم. امیدوارم خدا به همهٔ شما صبر بدهد. صعی کنید یک خانواده نمونه بعد از من باشید که هستید. برای ازدستدادن من نگرانی نکنید، درستاست که من شاید لیاقت شهادت و یا شهید شدن را نداشتهباشم ولی شما بکوشید پیام شهیدان را بهدیگران برسانید.
آری ما امانتی بودیم بر روی زمین که سرانجام به لقاءالله پیوستیم:
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد بدین دیر خرابآبادم
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چندروزی قفسی ساختهاند از بدنم
***
مرگ اگر مرد است گو نزد منآی
تا در آغوشش بگیرم تنگتنگ
***
یاران همه سوی مرگ رفتند
بشتاب که تا ز ره نمائیم
ای خونحماسه در رگدین
برخیز نماز خون بخوانیم
***
و امّا خطاب به شما کشورهای خارجی و ابرقدرتها، شیطان بزرگ آمریکا و شوروی و کشورهای مرتجع عرب که با سکوت و خیانت خود اسرائیل را در انجام جنایاتش در جنوب لبنان آزاد گذاشتهاند و روزی هزاران نفر از مردم مسلمان و بیگناه لبنان توسط هواپیماها و بمبهای اسرائیلی از بین میروند، ولی کشورهای عرب با کمال بیشرمی کنفرانس فاس تشکیل میدهند و اسرائیل را بهرسمیت میشناسند.
پیغمبر اکرم (صلواتاللهعلیه) میفرماید «مسلمان نیست کسیکه شب را بهروز آورد و در انجام امور مسلمین اهتمام نورزد.»
گر مسلمانی ازاین است که حافظ دارد
وایاگر از پس امروز بُود فردایی
و درست مصادف با بمباران مناطق جنوب لبنان، کشور عربستانسعودی که قبلهگاه مسلمین در آنجا قرار دارد، مسلمانان ایرانی را در مدینه در حال تظاهرات و شعار مرگبر اسرائیل مصدوم و مضروب میکند.
و درست چندیقبل در روز قدس همزمان با بمباران جنوب لبنان توسط اسرائیل، جنوب ایران نیز توسط صدام بمباران میشود.
ما از آمریکا و شوروی و انگلیس و فرانسه توقع دوستی با مسلمین را نداریم. ولی از کشورهای مسلمان عرب نیز توقع خیانت و جنایت نداریم. اگر اینها صدور نفت خود را بهآمریکا قطع میکردند، آمریکا و اسرائیل با چهسوختی جنوب لبنان را بمباران میکرد. اگر موقعیت کشورهای اسلامی را از روی نقشه بررسی کنیم میبینیم چهاز نظر سوقُالجیشی و چهازنظر ثروت وچهازنظر معادن، اگر مسلمانها با هم متّحد شوند هیچ قدرتی نمیتواند آنها را شکست دهد.
ولی بهامید خدا و امامزمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) و نائب برحقّش امامخمینی (رحمهاللهعلیه) در آینده نزدیک پساز سقوط صدام بهنجات کشورهای دیگر خواهیم رفت.
ای ابرقدرتها: دست از جنایت بردارید، دست از درندگی بردارید و بهجای ساختن اینهمه وسائل تخریبی بهسازندگی بپردازید. مگر شما روزانه چقدر میتوانید از دنیا استفاده ببرید و عیشونوش کنید.
بیائید بهجای ویرانگری بهسازندگی بپردازید و اِلا توسط قیام مردم دنیا نابود خواهید شد. ما مسلمانان ایران و ما پیروان ولایتفقیه
بهشما اخطار میکنیم تا زمانیکه پرچم اسلام در مسجدُالاقصی به اهتزاز در نیاید و حکومت امامخمینی (رحمهاللهعلیه) را بهحکومت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) متصل نگردانیم از پای نخواهیم نشست. سلام بر همه مسلمانان جهان – سلام بر همه مستضعفان جهان.
مرگ بر آمریکا – مرگ بر شوروی – مرگ بر اسرائیل – مرگ بر ضد ولایتفقیه.
***
اما خطاب به شما گروهکها، از همان آغاز پیدایش بعضی از بنیانگذاران شما ممکن است با خلوص نیت دست به تشکیل شما زده باشند. ولی اکنون بهمرور زمان همه بهاین فاجعه پیبردهاند و شما بهجای طرفداری از خلق به ضدیت با خلق پرداخته-اید و در جنایات خود افراد بیگناه بسیاری را شهید کردهاید و بدینوسیله وحشیگری خود را بهگوش صهیونیستهای اسرائیلی که در ۱۷شهریور مردم را در میدان شهدا بهشهادت رساندند رسانده و ثابت کردید که چقدر از مردم دورید.
ولی بدانید که دیگر دوران شما بهسر آمده است. اگر روزی راهپیمایی راه میانداختید، سخنرانی برگزار میکردید، مراسم میگرفتید و خیابانها را محل تضعیف دولت جمهوری اسلامی میکردید. ولی دیگر «آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت» و اگر توبه نکنید بهدست همین امّت حزبالله نابود خواهید شد.
مرگ و نفرین تمام مستضعفان بر شما باد.
***
و امّا شما مسئولین مملکتی: ضمن تشکر و ارجنهادن بهتلاشهای شما در بعد از انقلاب که واقعاً ره صد ساله رفتهاید و با وجود جنگ، مملکت را بهاینصورت نگهداشتهاید و امید اینکه خدا شما را ارج دهد، یک نکته را میخواهم تذکر بدهم که اگر خداینکرده در سطح ادارات و بعضی از ارگانها و یا کارخانجات و هر جای مملکت کسی باشد که به این انقلاب اعتقاد نداشته-باشد «و بهقول امام در سخنرانی خود خطاب به مسئولین مخابرات که فرمودند: بعضیها خود را به مسلمانی میزنند و ممکن است در شرکت مخابرات استراقِسمع کنند» از شما میخواهیم که آنها تصفیه کنید. از شما میخواهیم که مواظبت بیشتری از جان خود بنمائید و از شما میخواهیم با این گروهکها با شدّت بیشتری مبارزه کنید. همانطور که امت چهلمیلیونی پشتیبان شماست، مسائل خود را با مردم در میان گذارید و بدانید که امّت حزبالله هرگونه مشکلی را بهمدد خدا حل میکند.
خدانگهدار شما باشد که شما پیروان اسلام و ولایت فقیه هستید. درود بر شما باد و امام زمان (عجلاللهتعالی فرجهالشریف) حافظ و نگهدارتان.
***
و اماای امام، ما زندگیکردن و انسانبودن و شناخت واقعی اسلام را از تو آموختیم و تو بودی که بهما درس شهادت و ایثار و گذشت آموختی و این تو بودی که از آن جوانان بیکار و بیمسئولیت محلّهها، بسیجی ساختی و به جبهه جنگ فرستادی.
ای امام، ما چگونه از از زحمات تو تشکر کنیم که تشکر از زحمات تو را هرگز نتوان.
ای امام، تو ما را از لجنزار به گلزار هدایت کردی.
ای امام تو بودی که شب و روز با دعا و شناساندن راه بهما انقلاب را بهپیروزی رساندی و هماکنون بهیاری خدا و با مدد امامزمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) آمریکا را بهزانو درآوردی.
توصیف تو که در روز چون شیر بر ضالمان فریاد میکشی و شب به نیایش با خدا میپردازی چگونه ممکن است.
ای امام، ما اهل کوفه نیستیم تا تو را تنها بگذاریم. ما تا خون در بدن داریم از دین خدا و از پیروی از دین تو دست بر نخواهیم داشت.
ای امام، سخنان تو هرکدام دنیایی از درس است. زندگانی تو و هرکار تو منبعی از الهام و انقلاب و اسلام است.
ای امام، ما را دعا کن که بتوانیم بر نفس خود پیروز شویم و هم جهاد اصغر و هم جهاد اکبر هر دو را توأم باهم انجام دهیم.
خدایا – خدایا – تا انقلاب مهدی، خمینی را نگهدار
از عمر ما بکاه و بر عمر او بیفزای
خدایا – خدایا – رزمندگان ما را نصرت عطا بفرما
***
در خاتمه از تمام دوستان و آشنایان و امت حزبالله میخواهم که پس از پایان نمازها و مخصوصاً نماز جمعه که بهجز دو هفته انتخابات و سهماهی که در سیستانوبلوچستان در جهاد بودم و چهلوپنجروز عملیات فتحُالمبین و هفتاد روزی که در جنوب و غرب هستم در تمامی آنها شرکت کردهام. برای سلامت امام و طولعمر امام دعا کنید و در خاتمه از خدا بخواهید که از گناهان ما درگذرد.
لازم به تذکر است که این وصیتنامه را در تاریخ ۲۷/۰۶/۱۳۶۱ شروع به نوشتن کردهام و امروز نزدیک غروب ۰۳/۰۷/۱۳۶۱ است و یکتکه ابر بهصورت فِلشی بزرگ و بهرنگ خون کربلا را نشان میدهد. همین ابر را من در عملیات فتحُ-المبین دیدم.
از بلندگو صدای قرآن شنیده میشود:
منالمؤمنین رجال صدقوا ما عهدوالله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلو تبدیلا
در گردان تخریب در بالای تپهای مشرف به گردان نشستهام و حرکات بچهها را زیر نظر دارم. یکی قرآن میخواند، یکی وصیتنامه مینویسد، دیگری دعا میخواند، چند نفر مشغول پاککردن اسلحه هستند، چند نفر انگور میخورند، تعدادی مشغول بازی فوتبال هستند و سرانجام هرکس بهکاری مشغول است.
فکر میکنم بیشاز هفتاد روز است، یعنی از تاریخ ۲۳ ماه رمضان که خود را برای حمله آماده میکنیم و روزشماری می-کنیم. البته این آرزو را از عملیات فتحُالمبین در دل پروراندیم و از این تاریخ بهبعد بهاوج خود رسیدهاست.
فکر میکنم و میاندیشم چه نیرویی این جوانان و اینهمه نیروها را بهاین بیابانها کشیده. فکر میکنم چهنیرویی اینهمه انسان را عاشق شهادت کرده….
به جماران فکر میکنم، به قلب تپنده انقلاب، امام امّت که این پیشرفتها و این دگرگونیها یعنی از حیوانیت به انسانیت را مدیون راهنماییهای او هستیم.
فکر میکنم از وقتی که خود را شناختهام دوست داشتهام تنهایی را انتخاب کنم و فکر کنم و بنویسم.
دلا خون کن بهتنهایی که از تنها بلا خیزد
سعادت آنکسی دارد که از تنها بپرهیزد
به دوران دبیرستان میاندیشم، به انشاءهای آتشین و داغی که مینوشتم و اضطراب رژیم را از دل همه میبرد و آنها را به تعمق وا میداشت. یادم میآید که معلّم انشاءمان میگفت تو در آینده نویسنده میشوی. آری نویسنده شهادت با سرخی خون و رگبار گلوله.
یادم میآید که دوران دبیرستان را سعی میکردم پیاده تا خانه طی کنم و در طول مسیر به جامعهام فکر کنم. به مردم تحت ستم و غم بهآوای حزین لبوفُروش زمستان و…
ای خدای بزرگ، من را بهراه راست هدایت کن.
ای خدای بزرگ، من را قدردان نعمتهای خود بگردان.
ای خدای بزرگ، اگر شهید نشوم و زندهماندم بهمن نیرویی عطا کن که بتوانم راه امام را تا آنجا که در توان دارم، به دیگران نیز بشناسانم.
ای خدای بزرگ چگونه میتوانم شکر یک دم و بازدم را نمایم.
ای خدای بزرگ من ضعیف هستم.ای خدای بزرگ تو خودت بهمن کمک کن که بتوانم در راهی که رضای تو در آن باشد گام بردارم.
***
خداحافظای رهبر و بنیانگذار انقلابای امام.
خداحافظای بازوان امام آیتالله منتظری و آیتالله مشکینی.
خداحافظای مسئولین مملکتی،ای رئیس مجلس وای رئیس جمهور و دیگر مسئولین مملکتی.
خداحافظای پدر – مادر – برادران – خواهران وای فامیل.
خداحافظای سپاه –ای بسیج –ای مسجد بنیهاشمی.
خداحافظای ارگانها و نیروهای در خطّامام وای دوستان شهیدان، راه شهیدان که راه خداست ادامه دهید.
درود بر همه امّت حزبالله.
درود بر امام امّت و نیروهای در خط امام.
مرگ بر ضد ولایتفقیه.
روز شنبه ۰۳/۰۷/۱۳۶۱ مطابق با هفتم ذیالحجه ساعت ۶بعدازظهر
مجید ابوطالبی
دومین قسمت وصیتنامه که شامل مسائل شخصی میشود:
خانواده من میدانید که من از مال دنیا چیز فراوانی ندارم جز مشتی کتاب و پوستر و نوار.
… از حقوقم مقداری را به خرید هر هفته پیام انقلاب و امید انقلاب و سروش اختصاص دهید.
… کتابهای جدید را بخرید و از آنها استفاده کنید، چون برایاینکار ارزش خاصی قائل هستم. هرچقدر از حقوقم که ممکن بود بردارید و این کتابها را بخرید و حتماً بخوانید و بهدیگران نیز توصیه کنید.
… از دارائی من که حدود ۵۰۰۰تومان است، ۳۰۰۰ تومان آن را به کتابخانه مسجد بنیهاشمی اهداء کنید.
… ضمناً از ۲۳رمضان که به جبهه اعزام شدهام یکهفته روزه نگرفتهام، سعی کنید پول آنرا به مستحق بدهید.
… اسلحههای مرا از جبهه بگیرید و تمیز کرده و در کنار قفسه کتابها نگهداری کنید و آماده باشید تا درصورت احتیاج از آنها استفاده کنید. لباسها و پوتینهایی را که از سپاهگرفتهام در کنار اسلحههایم در قفسه کتابها بگذارید تا برای همه ثابت شود که سپاه یک ارگان فرهنگی – سیاسی – نظامی است که در کنار قرآن و کتاب، اسلحه و در کنار آنها لباس سپاه و آرم سپاه است که من بهآن عشق میورزیدم. البته من پاسدار لایقی نبودم ولی آرم سپاه و لباس سپاه و آرم سپاه مقدس است.
… در مورد جنازه شهدا و پوسترهای شهدا توصیه میکنم که یک نمایشگاه ترتیب دهید و این نمایشگاه را هر چند یکبار و بهمناسبتهای مختلف برگزار کنید و بدانید این عکس جنازه شهدا بیشترَش در طول انقلاب تهیه شده و سعی کنید شهدای بعد از انقلاب را از امور شهدای منطقه۱۰، همراه پوسترهای کلیه شهدا تهیه کرده و در نمایشگاه از آنها استفاده کنید.
… در این نمایشگاه از تکههای وصیت شهدا و جملات و مطالب راجع بهشهید و شهادت و کلا هرگونه مطلب دیگری که بتواند فرهنگ شهادت را در جامعه بالا ببرد استفاده کنید.
… همانطور که میدانید من چیز دیگری جز این وسائل که از آنها جهت کارهای تبلیغاتی استفاده میکردم نداشتم. بعضی از نوارهای من که در مراسم مسجد صحبت کردهام نیز موجود میباشد، درضمن بعضی از نوشتههای من موجود است، آنها را نیز جمعآوری کرده و به چاپ برسانید.
… از جنازهمن عکس بگیرید و در نمایشگاهی که گفتم بهنمایش بگذارید (درصورت امکان نمایشگاه را در مراسمی که برایم برگزار میکنید بهنمایش بگذارید.)
یکشنبه ۰۴/۰۷/۱۳۶۱ – ۸/ذیالحجه
آخرین توصیههای من:
(که همان گفتار خدا و رسول خدا و ائمه اطهار و امامامّت است.)
۱- توصیه میکنم شما اگر میخواهید با خدا صحبت کنید نماز را بهپا دارید، نمازهایِتان را اولوقت بخوانید، نماز را سبک مَپندارید و نماز شب را حتما بهجا آورید. لازمبه تذکر استکه سعی کنید مساجد را پر کنید و نماز را بهجماعت بخوانید و حتما سعی شود که نماز را پر محتوا کنید، دعاهای بعد از نماز را بخوانید. متاسفانه در بعضی از مساجد هنوز حالت انقلابی و پویای اسلام بهوجود نیامدهاست. در اینجا لازم است یک تذکر بدهم؛ای روحانیون و همچنین شماای امّت حزبالله مسئول هستید که مساجد را بهمکاتب تغذیه فکری و معنوی و عبادی و سیاسی و نظامی؛ یعنی همه ابعاد تبدیل کنید. مسجد فقط محل نماز خواندن یا دریافت کوپن نفت و بنزین و برنج نیست. اگر امام میگوید مسجد سنگر است، مسجد قبا را میگوید و شهید مفتح را.
بیائیدای پیشنمازها وای امّت حزبالله وای جوانان، مساجد را مکانی برای تعلیم و تعلّم قرار دهید.
مسجد باید مرکز فعالیتهای سیاسی – نظامی – عبادی – فرهنگی – تبلیغاتی – آموزشی و… باشد.
۲- اگر میخواهید خدا با شما صحبت کند قرآن را زیاد بخوانید.
۳- دعاها را در همه طول روز بخوانید. بهغیر از دعا شکرگزار نعمتهای خدا باشید و همه کارها را برای رضای خدا و بهیاد خدا انجام دهید و خدا را در همهحال ناظر بر اعمال خویش بدانید.
۴- نهجالبلاغه را زیاد بخوانید. صحیفه سجادیه را، اصول کافی را، معراجالسعاده و… کتب بزرگان اسلام؛ چون مطهری و… را زیاد بخوانید.
۵- اگر پستی یا مقامی بهشما دادند سعی کنید بهنحو احسن در انجام وظایف محوله بکوشید و اگر میدانید قادر نیستید از گرفتن این مقام خودداری کنید.
۶- سعی کنید در همهحال با کسانی که با شما همکاری میکنند قدرت فکر کردن و برنامهریزی و قدرت تفکر بدهید و از یکدندگی و بهکُرسینشاندن حرف خود بپرهیزید.
۷- در مواقع بیکاری حتماً فکر کنید و سعی کنید ساعتی از روز را اختصاص به رسیدگی بهاعمال روزانه و فکرکردن بدهید و دو روزتان باهم مساوی نباشد.
۸- از بیهوده هدر دادن وقت و بیبرنامه بودن خودداری کرده و سعی کنید برنامه داشتهباشید.
۹- از پیروی از ولایتفقیه و امامخمینی (رحمهاللهعلیه) هرگز دست برنداشته و گوشبهفرمان اوامر ایشان باشید.
۱۰- از پرداختن بهامور دنیوی خودداری کرده و دنیا و آخرت را توأم با هم داشته باشید که «الدنیا مزرعهالاخره»
۱۱- از پشتیبانی مسئولین مملکتی کهدر خط امام هستند دست برندارید.
۱۲- تا آنجا که در توان دارید بههیچ گروهی وابسته نباشید و هرگونه گروه و دسته که برخلاف اسلام و امامامّت خمینیکبیر گام برمیدارند بهشدّت و با قاطعیت سرکوب نمائید.
۱۳- در همهحال ایندعا را بهخصوص در پایان نماز هم
michael kors bags sale uk
mcm tote bag
michael kors uk bags
toms black friday salechristian louboutin soldes
boxing day gucci
michael kors outlet store
borse alviero martini outlet
mulberry outlet store