به مناسبت فرا رسیدن بیست و سوم ذیقعده روز زیارتی امام رضا(ع)، دو حکایت از آن امام همام نقل میشود: اوایل قرن سوم هجری، دو مسافر به خراسان آمدند و در آنجا به خدمت حضرت رضا(ع) رفتند و پرسیدند: ما از فلانجا آمدهایم، آیا نماز ما شکسته است یا تمام؟
با اینکه آن دو نفر از یک منطقه آمده بودند و تفاوتی در سفر آنها نبود، امام به یکى از آنها فرمود: نماز تو شکسته است و به دیگرى فرمود: نماز تو تمام است! مسافران که از این پاسخ امام متعجب شده بودند، دلیل حکم امام را پرسیدند. ایشان خطاب به شخصی که نمازش را کامل دانسته بود، فرمود: تو به مقصد دیدار سلطان (مأمون) آمدهاى، بنابراین سفر تو، سفر گناه است و سفر گناه موجب قصر نماز نمىشود. (وسائل الشیعه ج 5، ص 510).
بنابر این روایت، امام رضا(ع) حتى در مسائل شرعی هم از حکومت جائر برائت میجستند و مردم را از طاغوت بر حذر مىداشتند. این موضوع در سیره تربیتی آن حضرت نیز مشاهده میشد، به عنوان نمونه، بنان بن نافع نقل مىکند که روزى مأمون از جایى مىگذشت و حضرت جواد(ع) با کودکان بازى مىکرد. کودکان از ترس میدان بازى را ترک کردند و تنها امام جواد(ع) آنجا ایستاد. مأمون از او پرسید: چرا همراه بچهها فرار نکردى؟ فرمود: گناهى مرتکب نشدم تا از ترس بگریزم و جاده هم تنگ نیست تا آن را برایت باز کنم، از هر جا مىخواهى عبور کن!