آیت‌الله طاهری در همه این رخدادها به تدریج مرید شجاعت و بی‌پروایی امام شد و در جای‌جای خاطراتش این روحیه امام را تحسین کرده است: «ظهر روزى که همه در منزل آقاى شریعتمدارى جمع بودیم، بعد از حادثه فیضیه، ناگهان خبر آوردند که منزل امام را محاصره کرده‏اند و کوچه پر از مأمور است.
 اگر فهرستی از فقهای شاخص جمهوری اسلامی تهیه کنیم، نام آیت‌الله سید حسن طاهری خرم‌آبادی قطعا در این فهرست می‌گنجد. مجتهد کم‌حاشیه و کم‌سر و صدایی که در پست‌های مهمی حضور داشته و از فعالیت‌های علمی و حوزوی‌اش نیز غافل نبوده است.

***کارنامه علمی
این روحانی آرام خرم‌آبادی که پدرش از شاگردان مؤسس حوزه علمیه قم بود، پس از طی بخشی از دروس مقدماتی حوزه در خرم‌آباد از ابتدای جوانی به قم آمد و مراحل تکمیلی دوره مقدمات را در قم سپری کرد. وی جزو معدود شاگردان حوزوی حجة‌الاسلام‌والمسلمین هاشمی رفسنجانی شمرده می‌شود که کتاب «حاشیه ملاعبدالله بر تهذیب‌المنطق تفتازانی» را که در علم منطق بود، نزد وی خواند و سپس مراحل بعدی تحصیلات حوزوی را در محضر استادانی چون حضرات آیات مرحوم مشکینی، مرحوم ستوده، مکارم شیرازی، سبحانی، خزعلی، شب‌زنده‌دار و باقری کنی ادامه داد. سپس در درس خارج حضرات آیات عظام بروجردی، گلپایگانی، امام خمینی، شیخ مرتضی حائری یزدی و سید محمد محقق داماد شرکت کرد و به درجه اجتهاد رسید. همچنین دروس فلسفه اسلامی را نزد استادانی چون علامه طباطبایی و شهید مطهری شاگردی کرد. علمایی همچون مرحوم حضرات آیات مرحوم شیخ حسن تهرانی، سید علی محقق داماد، مرحوم عمید زنجانی، مرحوم ربانی املشی و شیخ محمد مؤمن از هم‌بحث‌های وی در دوران متمادی تحصیل حوزوی بوده‌اند.

آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی تدریس در سطوح مختلف حوزه را از همان سال‌ها آغاز کرد و به تدریج به عنوان یکی از مدرسین عالی حوزه علمیه قم مطرح شد. تألیف رساله‌هایی با عنوان «فی مقدار المهر»، «فی صلة الرحم و قطعیتها»، «عموم حجیت بینه»، «ولایة الفقیه فی کلام الشیخ الأنصاری»، «الخمس» و «رد شبهات وهابیه» از جمله آثار پژوهشی او در حوزه‌های فقهی و کلامی است. حضور در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از سال ۱۳۵۶ و شورای نگهبان و نیز ریاست مجمع فقهی شورای نگهبان از مناصبی است که وی به دلیل فعالیت‌های علمی‌اش عهده‌دار شده است.

***فقه در بستر اجتماع
آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی همچون بسیاری از شاگردان امام خمینی سر و کارش با سیاست و مخالفت با حکومت پهلوی افتاد و چندین بار زندانی و تبعید شد. روحانیونی که در آن سال‌ها به فعالیت سیاسی مخالفت‌آمیز روی می‌آوردند، خواسته و ناخواسته با طیف‌های حزبی، روشنفکر و دانشگاهی مراوده پیدا می‌کردند و تأثیرپذیری متقابلی بین آنها و این‌گونه طیف‌ها شکل می‌گرفت. یکی از این گروه‌ها که ابتدا مورد توجه و حمایت روحانیون انقلابی قرار گرفت، سازمان مجاهدین خلق بود که به نخستین گروه فراگیر مذهبی و مسلح بود و از همین رو مورد حمایت بخشی از مذهبی‌های مخالف حکومت شاه قرار گرفت. آیت‌الله طاهری در این‌باره چنین به خاطر می‌آورد در جریان بازداشت و محاکمه سران اولیه سازمان مجاهدین خلق، برای آزادی و جلوگیری از اعدام آنها تلاش کرده و البته به نتیجه نرسیده بود:

«وقتی سران گروه مجاهدین دستگیر شدند و در آستانه اعدام قرار گرفتند، خانواده‌هایشان در اعتراض به این مسأله در منزل مرحوم آقای شریعتمداری متحصن شدند. ما هم به عنوان کسانی که به اینها به چشم گروهی مذهبی و در حال مبارزه با رژیم نگاه می‌کردیم، تلاش کردیم مانع از اعدام آن‌ها بشویم. فضلا و مدرسین حوزه هم در آن مقطع به منزل آقای شریعتمداری رفتند … البته در نهایت،‌همه آن‌ها را اعدام کردند و ما هم از اعدام آنها بسیار متأثر شدیم.یادم می آید که پدر رضائی‌ها به قم آمده بود و از وضعیت فرزندش و از عبادت او و سر و کارش با نهج‌البلاغه صحبت می کرد. بعد از این مقطع یعنی کشته شدن سران اولیه مجاهدین، گرایشات انحرافی و التقاطی در میان آنها بروز بیشتری پیدا کرد.»

 

در این میان، تقابل ایجاد شده میان بخش مهمی از روحانیون با دکتر علی شریعتی از دیگر چالش‌هایی است که آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی از نزدیک با آن درگیر بوده است. به گمان وی درباره دکتر شریعتی از دو جنبه می‌توان سخن گفت: «یکی اینکه آیا ایشان در آن فضا که بخش زیادی از جوان‌ها برای مبارزه با رژیم انگیزه داشتند ، توانست تاثیر بگذارد؟ مسلما پاسخ این سوال مثبت است، یعنی عده‌ای بودند که در عین گرایش به اسلام، علاقه‌مند و تابع سخنان نو و جدید بودند و سخنان دکتر شریعتی هم با این نوع تفکر هماهنگی داشت … اما از این جنبه که وقتی افکار و سخنان دکتر شریعتی را در میزان اندیشه اصیل اسلامی چون مثل قرآن و معصومین می‌گذاریم چه جوابی می گیریم، بالطبع به مباینت‌های جدی با برخی از اصول و حتی مسلمات اسلام برمی‌خوریم.»

جدال بر سر شریعتی تبعات دامنه‌داری بر جای گذاشت و شکاف میان برخی از روحانیون فعال با بخشی از طیف دانشگاهی و روشنفکر از جمله آن بود. آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی در این باره چنین به خاطر می‌آورد که در سال ۱۳۵۶ که به خاطر بیماری فرزندش به انگلستان رفته بود، با مرحوم علامه طباطبائی که او هم برای معالجه به منچستر رفته بود برخورد می‌کند و استاد شهید مطهری هم ایشان را همراهی می‌کرد. وی در آنجا می‌دیده که طرفداران مجاهدین خلق و دکتر شریعتی به دلیل مخالفت شهید مطهری با افکار انحرافی و تند آ‌نها، نه تنها ایشان، ‌بلکه مرحوم علامه طباطبائی را هم نفی و دیگران را از حضور در جلسات آنها منع می‌کردند: «کار به جایی رسید که وقتی دانشجویان مذهبی قصد داشتند در دانشگاه منچستر برای آقای مطهری جلسه سخنرانی و پرسش و پاسخ تشکیل بدهند، مخالفین ایشان مانع شدند و نظرشان هم این بود که اگر آقای مطهری در این دانشگاه صحبت کند، برد تبلیغاتی آن زیاد خواهد بود. بعدها خود آقای مطهری هم به من گفتند که اینها نگذاشتند جلسه سخنرانی من در دانشگاه برگزار شود. همین آقای سروش هم که در آن زمان از آشنایان آقای مطهری بود، وقتی ایشان و مرحوم علامه به انگلستان رفتند، عمدا به آمریکا رفت. مرحوم مطهری می‌گفت ایشان رفت که ما او را نبینیم و با ما مواجه نشود.»

دیگر چالش روحانیون انقلابی، نحوه مواجهه آنها با دو مقوله «کار حزبی» و «فعالیت مسلحانه» بود. آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی به تبعیت از امام خمینی، تن به هیچ یک از این دو رفتارها نداد. او از امام شنیده بود که: «کار ما کار دینی و فقهی است و ما از راه همین فقه و احکام توانسته‌ایم مسائل را تا اینجا پیش ببریم. ‌کار ما کار حزبی نیست. ما بیاییم حزب تشکیل بدهیم، توده‌ای‌ها هم حزب تشکیل بدهند، دکتر بقائی هم حزب زحمتکشان را دارد، آن وقت ما در عرض و همتای اینها می‌شویم. فرمودند کار ما دینی و فراگیر است. در مورد مبارزه مسلحانه هم مخالفت کردند و فرمودند ما منطق داریم و با منطق می‌جنگیم و اگر دست به اسلحه ببریم منطق ما ضایع می‌شود.»

***روحانیت و وحدت رویه در برابر حکومت پهلوی
از دیگر چالش‌هایی شاگردان و حامیان حوزوی امام خمینی با آن مواجه بودند، مدیریت و هماهنگی واکنش‌های حوزویان و جامعه به رفتارهای تحریک‌آمیز و سیاست‌های نادرست حکومت شاه بود. آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی از نزدیک شاهد تلاش‌ طیف‌های گوناگون حوزوی در راستای هماهنگ‌سازی و سازماندهی به اعتراضات بود. وی در این باره گفته است که پروژه‌ای مطرح شده بود که طی آن، عشایر علیه دولت تحریک به قیام شوند: «این صحبتها در منزل آیت‏اللّه العظمى گلپایگانى مطرح شد و امام همان وقت به نکته جالبى اشاره فرمودند که: عشایر قیام مى‏کنند و عباى من و آقاى شریعتمدارى را هم مى‏برند! مقصود امام آن بود که تصور نکنیم عشایر مطلقا از ما دفاع خواهند کرد. نظر امام این بود که مبارزه به تمام معنا اسلامى باشد و براى رسیدن به هدف، هرگز مرتکب جرم و گناه نشویم! غارت، قتل، جنایت و کشتن انسانهایى بى‏گناه هرگز هدف امام نبود، حتى بر این فرض که رژیم ساقط شود.»

آیت‌الله طاهری در همه این رخدادها به تدریج مرید شجاعت و بی‌پروایی امام شد و در جای‌جای خاطراتش این روحیه امام را تحسین کرده است: «ظهر روزى که همه در منزل آقاى شریعتمدارى جمع بودیم، بعد از حادثه فیضیه، ناگهان خبر آوردند که منزل امام را محاصره کرده‏اند و کوچه پر از مأمور است. چنین تصور مى‏شد که نکند امام را گرفته باشند. آقاى شریعتمدارى براى اطلاع، از من خواست به آنجا بروم و جویاى آن جریان شوم. نزدیک منزل امام که رسیدم، همه رفته بودند. اجازه ورود گرفتم و وارد منزل شدم. امام همراه با مرحوم لواسانى بر سر سفره مختصرى مشغول صرف ناهار بودند؛ با چهره‏اى بشاش و متبسم. به ایشان گفتم: «آقایان متأثر و نگران شدند که نکند این مأمورین براى دستگیرى شما آمده باشند.» امام فرمودند: «من منتظرم، اى کاش اینها مرا بگیرند، آن وقت خیلى از کارها درست مى‏شود!»»

همچنین آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی به واسطه ارتباطاتی که با مرحوم آیت‌الله روح‌الله کمالوند خرم‌آبادی داشت، از نزدیک در جریان ارتباطات حکومت پهلوی با روحانیون منتقد قرار می‌گرفت. به گفته آقای طاهری خرم‌آبادی: «مرحوم کمالوند، شخصیتى بسیار نافذالکلمه بود و ضمن اینکه، متین صحبت مى‏کرد، حرفش را به‏خوبى مى‏توانست برساند. »

آقای طاهری خرم‌آبادی در سالیان پس از انقلاب نیز در مناصب مهمی همچون نمایندگی امام در سپاه و امور حج و پاکستان، عضو منصوب امام در شورای بازنگری قانون اساسی، نمایندگی مردم در مجلس خبرگان قانون اساسی و خبرگان رهبری به ایفای وظایف حوزوی پرداخته است. همچنین چندین خطبه نماز جمعه تهران را در اواخر دهه هفتاد ایراد کرد و پس از آن به دلیل کسالت و تمرکز بر روی مناصب فقهی، فعالیت علنی سیاسی خاصی نداشته است. از همین رو به عنوان مجتهدی میانه‌رو و معتدل شناخته می‌شود و مورد احترام تفکرات و گروه‌های مختلف بوده است.

امام خمینی نیز در اجازه‌نامه‌ای که برای ایشان صادر کرده است ایشان رو چنین وصف می‌کند: «سیدالاعلام و ثقة‏الاسلام آقای آقا سید حسن طاهری خرم‏آبادی ـ دامت تأییداته ـ که مدتی عمر شریف را در تحصیل علوم شرعیه صرف نموده‏اند و به صلاح و سداد موصوف می‏باشند.» سرانجام این عالم فرزانه و مبارز نستوه پس از چندماه کسالت و بستری بودن در بیمارستان صبح روز ۱۶ شهریور دارفانی را وداع گفت.

مباحثات

***منابع
– خاطرات آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی، به کوشش مرکز اسناد انقلاب اسلامی
– گفتگوی آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی با نشریه یادآور، زمستان ۱۳۸۸
– سایت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
– صحیفه امام خمینی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *