جهت اطلاع اين هفته رو بيشتر به روايت صرفني از جلسات راي اعتماد مجلس اختصاص داديم .

علي آقاي لاريجاني اين چند روز  چي کشيد از دست  گوشهايي که به هيچ چيز بدهکار نبودند (تذکرات لاريجاني -فقط قسمتهايي که مدام مي گه آقا بنشينيد)

راستي به قول شجاعي خبرنگار واحد مرکزي خبر چرا تعداد زيادي ازنماينده ها به جاي دنبال کردن بحثها ؛دنبال لابي يا به اصطلاح بهداشتيش دنبال مشورت بودند

مصاحبه با سه نماينده ؛ يکي گفت طبيعيه .

ديگري گفت يه مقدار از اين حرفها خوش و بش است .

و نماينده سوم گفت دارند آراء خود را هماهنگ مي کنند .

* سوژه بعد ؛ رابطه پخش مستقيم و اوجگيري عرفان

ادبيات برخي نماينده ها روزهاي اخر با روز اول کلي فرق کرد . اونهايي که پشت پرده خبر دارند ميگند پخش مستقيم جلسات باعث اوج گيري ادب ومتانت وعرفان شده بود .

شجاعي خبرنگار صرفا جهت اطلاع هم گفت

حالا که اين طوره جهت اطلاع پيشنهاد مي ده همه جلسات در همه جاي کشور مستقيما پخش بشه تا اين مشکل کلا ريشه کن بشه.

* سوژه بعد ؛ مبارک … مبارک

در لنز دوربين ها کنار  بعضي بد اخلاقي ها، اين ماچ و بوسه هاي سياسي هم ثبت شد .

(وزير پيشنهادي اطلاعات وقتي  بيرانوند رو روبوسي کرد+وزير تعاون با فياضي مخالفش ، و ظريف با قاضي پور ‌روبوسي کرد-پور محمدي با …و…)

وله .

وسط داغي بحثها، افرادي در يک قاب قرار مي گرفتند که درنوع خودش جالب بود .

(عکسهايي از کنار هم قرار گرفتن افرادي کاملا متضاد به لحاظ فکري و سياسي )

به قول شجاعي اين جلسات راي اعتماد چند روز همه را پاي تلويزيون نشوند و مردم همه چيز رو ديدند و شنيدند . اگر اين رويه با انتقاد پذيري وتحمل دولت ومجلس وقضاييه وهمه دست اندرکاران سياست و قدرت  ادامه پيدا کنه رسانه ها از خجالت شما مردم در مي ايند .

* سوژه بعد ؛ فيگور هفته  

بدون شرح ترين فيگور  هفته متعلق به وزير سابق ورزش  

(عکس وزير ورزش در حال شليک تير براي مسابقات دو و ميداني)

* سوژه بعد ؛ مچکريم هفته …

مچکريم اين هفته هم تعلق مي گيره به قوه قضاييه که بعد ازچند سال احکام پرونده سلطان شکر و دوستانش را صادر کرد. راستي از خاوري که ميگن از کانادا رفته جزاير کاراييب خبري داريد ؟

*سوژه بعد ؛ خسته نباشيد ….

يکي از سازمانها بيلان کاري داده که تو هشت ماه 54 تا همايش برگزار کرده ، خوب خسته نباشيد اما اونوقت  کي وقت کرديد به امور روزانه سازمان برسيد ؟ از اين افراد زيادن مثلا يه عده تو روزنامه ها کلي آگهي ميدن به دولت .

به قول بر و بچه هاي صرفا جهت اطلاع تو دوره جديد ، اين همايش بازيا و شيرين کاريا نموم بشه بد نيستا .

*سوژه بعد ؛ببرهايي براي جان سپردن

(مسئول فني باغ وحش: ببري ، ببر ماده بنگال باغ وحش ما بود که چهار سال قبل از تايلند آوردند . استخرش پر از آب نبود و فکر نمي کرديم سرش تو اون قسمتي که آب هست بره و خفه بشه ) مي گن اين ببره از قبل هم تشنج داشته ولي به علت مسائل مالي ترجيح داده سالهاي اخر عمرش رو توي باغ وحش مجهز تهرون بگذرونه يادتون هست چند وقت قبل هم يه  ببر سيبري مرد که کلي بين کارشناسان اختلاف نظر افتاده بود ايدز داشته يا مشمشه ، خب حالا ببرهايي ديگه اي هم داريم با اين اوضاع احوال؟ (مسئول فني: بله ، کارهاش انجام شده و خيلي به زودي ببر خواهيم داشت هم نر هم ماده،)

*سوژه بعد ؛

يک شب که خيلي ها خواب بودند يه مجري افتاده بود تو  امپاس  بدجور

(مجري : حاج آقاي مرادي من افسرده مي شم اگه منو دوست نداشته باشيد تو رو خدا منو دوست داشته باشيد . کارشناس: نه دوستتون دارم ، دوستتون دارم .

مجري حاج آقا لباس من از نظر اسلام بده ؟  

کارشناس ؛ ببين دنبال يه چيزي مي گرديا  .

مجري: خدا وکيلي من هر جا خوندم پيدا نکردم.

(نريشن):(نگفتم طرف تو آمپاس بود اون شب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *