مشرق—- مدتی است که فضای سیاسی کشور متأثر از برگزاری انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری، زمینه طرح دیدگاه ها و تضارب آراء و اندیشه ها را در حوزه های گوناگون فراهم تر نموده است و طرح نقطه نظرات در فضائی منطقی و سالم و بر اساس برادری دینی و با صمیمیت، دستیابی به نقطه مطلوب و درک صحیح پیدا کردن از دیدگاه حق و تکلیف الهی را برای همگان مهیا می سازد.
از این رو و بر اساس وظیفه سنگین و حساسی که در این مقطع از انقلاب اسلامی بر عهده همه ما می باشد، برخی از ابهامات و سؤالاتی که در مورد ورود تقریباً غیر قابل انتظار جناب حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی به صحنه رقابت های انتخاباتی وجود دارد را مطرح می کنیم. به این امید که در بازنگری در تصمیم این بزرگوار مؤثر افتد و حداقل به وظیفه شرعی خود در زمینه آثار و تبعات این حضور عمل نموده باشیم و حجت را برای ایشان و همچنین برای دوستان و طرفداران وی تمام کنیم. باشد تا در محضر پروردگار عالم و امام و شهیدان و ملت انقلابی خود با عمل به وظیفه، سربلند گردیم.
طبیعی است که حضور ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام در انتخابات و نام نویسی ایشان آثار و تبعات مثبت و منفی خود را دارد.
از انصاف به دور است که این حضور را در تشویق گروه هائی از جامعه و زمینه سازی برای خلق حماسه سیاسی با شکوه و حضور حداکثری هم برای سلیقه های گوناگون و هم برای مردم کشورمان نادیده بگیریم و از جلب توجه افکار عمومی داخلی و خارجی و حساسیت نسبت به نامزدی ایشان غفلت ورزیم.
همچنان که استمرار احساس مسئولیت در ایشان نسبت به سرنوشت نظام و کشور بخصوص در رابطه با چگونگی مدیریت و اداره امور اقتصادی و سیاسی را به عنوان یک ارزش برای پیشکسوتان مبارزه در انقلاب نباید فراموش نمائیم.در کنار این محاسن البته سؤالات و ابهامات فراوانی نیز وجود دارد که نیاز به بررسی و واکاوی و تأمل دارد.
در این مجال تنها به بخشی از آنها می پردازیم و بر اساس آموزه اساسی قرآنی مبنی بر تواصی به حق، توجه جدّی شخص حجت الاسلام و المسلمین آقای علی اکبر هاشمی رفسنجانی و اقدام شجاعانه مقتضی و البته مورد انتظار از ایشان را به موارد زیر دور از انتظار نمی دانیم.
1- ورود به انتخابات دلیل می خواهد برای نیامدن یک دلیل نیز کافی است ولیکن برای ورود به آن همه ابعاد مسئله بایستی مورد توجه قرارگیرد و دلایل فراوان و متقن و مستدل و قابل فهم برای همگان اعم از نخبگان و توده مردم نیاز است تا آن را توجیه کند. اینکه عده ای با انگیزه های گوناگون و گاه انحرافی مشتبه از انسان تقاضای ورود نمایند و اجابت شود به تنهائی کافی نیست. براستی دلایل این حضور در این شرایط چیست؟ کجا تبیین شده و ابهامات آن برطرف گردیده است؟ انگیزه یا انگیزه های این حضور چیست؟
2- بر اساس کدام منطق در انقلاب عظیم اسلامی که اکنون در شرف جهانی شدن است، فرصت های 4 یا 8 ساله برای خدمت بایستی در اختیار یک گروه با یک طرز تفکر قرار گیرد و سپس این فرصت مانند یک گوی بازی دوباره به همان گروه برگردد؟
آیا شائبه وجود اراده ای مبنی بر در انحصار گرفتن سرچشمه قدرت و ثروت و انحصار اختیارات در این مورد مطرح نیست. آیا تبانی برخی گروه ها را در به دست گرفتن همیشگی قدرت و راضی نشدن به ترک آن را القاء نمی کند؟ آیا بازگشت به فضاهای مذموم قبل از انقلاب نخواهد بود؟ و آیا چنین ابهامی زیبنده انقلاب و انقلابیون است؟ اساساً ما یک سیاستمدار هستیم یا یک انقلابی؟ به عنوان یک فرد انقلابی تکلیف ما چیست؟
3- در بهترین صورت یعنی تکرار دوره سازندگی (علیرغم تحولات عظیم و پیشرفت های فراوان رخ داده پس از آن) آیا این اتفاق برای نظام روبه جلو ارتجاع و پس رفت نیست؟ آیا نباید مسیر کلی نظام رو به پیشرفت باشد و آیا این تحول به سمت جلو خواهد بود؟
4- طرح نو، حرف نو، برنامه جدید و وجه متمایز کننده برای 4 سال آینده نسبت به دوره سازندگی چیست؟ چه بحث و راهکار تازه ای وجود دارد که قبلاً مطرح نشده است؟
5- چه کاری بر زمین مانده است که از عهده حضرتعالی برمی آید و اکنون در اختیار و تمکن شما نیست. اگر ریل گذاری و سیاستگذاری و تعیین جهت گیری های یک نظام است که مسئولیت اصلی تصمیم سازی در این زمینه در نظام با شماست و همه سازوکارهای آن نیز به بهترین وجه فراهم آمده است و اگر پیگیری و اجرا و به کار بردن سیاست هاست که مردانی پرکار و پرتلاش، فعال و پرنشاط و مجریانی خستگی ناپذیر و جوان و کارآمد لازم دارد؟ و بزرگان نظام و انقلاب باید نقش پدران تجربه دیده و آزموده و خبیر و البته دلسوز و مهربان را در هدایت و بکارگیری دیگران و مشارکت دادن آنان ایفا نمایند. آیا ایفای چنین نقشی با ورود به عرصه رقابت های انتخاباتی امکان پذیر است؟
6- اصولاً آیا ورود بزرگان ما به اینگونه رقابت ها و کارهای جوانانه در شأن و درخور آنهاست؟ به عنوان مثال اگر یکی از مراجع تقلید و یا علمای بزرگ احساس مسئولیت در اصلاح امور و اداره کشور نماید آیا شایسته است به رقابت با غیر همگنان خود برخیزد و به میدان بیاید؟ آیا چنین رقابتی منصفانه و عادلانه است؟
آیا صرف اینکه قانون راه را باز گذاشته است و هرکسی می تواند خود را در معرض آراء مردم قرار دهد کفایت می کند؟ آیا نباید هیچ ملاحظه ی دیگری را در نظر گرفت؟
7- آیا اصرار پیشکسوتان انقلاب بر حضور در مراکز اصلی قدرت و ثروت انگیزه مقدس انقلابیون و مبارزان را زیر سؤال نمی برد؟ آیا آبروی چهره هائی همچون حضرتعالی که مدال های افتخاری همچون “هیچ کس برای من هاشمی نمی شود” را بر سینه دارید،متعلق به شخص او یا حداکثر خانواده و یا یک گروه و دارودسته سیاسی است و برای حفظ آن هیچ مسئولیتی متوجه ما و شما نیست؟
8- آیا این حضور گواه و دلیلی بر شکست و ناکامی خود شما در تربیت و آماده سازی افرادی درخور و شایسته برای انگونه مناصب نیست و آیا این مسئله شاهدی بر عدم توان در این فرصت باقیمانده نیز برای شما نخواهد بود؟ مسئول اصلی این خلاء متوجه چه کسی است؟
9- آیا انقلاب بالنده اسلامی بعد از سه نسل هنوز در نسل اول خود مستقر است و توفیقی در انتقال یافتن به نسل های جدید نداشته است؟ یا اینکه نسل های بعدی هنوز قابل اعتماد نیستند که بشود کارها را به آنان سپرد؟ به کدام یک از لوازم آن ملتزم شویم؟ آیا چنین حضوری دارای چنین تبعات فاسدی نیست؟ ما چگونه جوانان و مردم انقلابی خود را در این زمینه توجیه کنیم؟
10- بداخلاقی ها و اتهامات مطرح شده بین شما و رئیس جمهور در رقابت های پیشین در هشت-سال گذشته، ذهن ها و افکار عمومی را به خود مشغول نموده است. آیا منازعات شخصی حضرتعالی با رئیس دولت های نهم و دهم هیچ تأثیری در این حضور نداشته و یا کسی مسائل پیش آمده شخصی را در آن دخیل نخواهد دانست؟ آیا در جامعه چنین احساسی از یک رقابت شخصی وجود ندارد؟ جایگاه اخلاق و رفتار کریمانه و اخلاق مبتنی بر آموزه های دینی در این زمینه کجاست؟
11- واقعیت توانمندی های جسمی و روحی و نسبت آن با سن افراد قابل انکار نیست. با فرض جلب آرائ مردم، نام شما به عنوان رئیس جمهور ولی بدون مسمّی خواهد بود اداره امور و اجرا علی القاعده به دست امینان و اطرافیان شما انجام می پذیرد کسانیکه از همین اکنون خود را همه کاره شما می دانند. اولاً کسانیکه قرار است در اطراف شما قرار بگیرند و مجریان واقعی باشند کیستند؟
ثانیاً چه تضمینی برای نبودن فاصله های زیاد بین حضرتعالی با آنان وجود دارد؟ آیا توجه داریم تجربه های تلخ ما از گذشته های دور همچون وابستگان خلیفه سوم مسلمانان تا منحرفان نفوذی در دولت دهم خودمان و نقش اطرافیان آنها مصیبت های زیاد و خاطره های تلخی را برای اسلام و مسلمین به ارمغان گذاشته است؟
آیا واقعاً از این ناحیه نگران نیستند؟
12- در یک کشور هرگز نمی تواند دو دستگاه فکری حاکم باشد تفاوت دیدگاه بین حضرتعالی و رهبری معظم انقلاب که مسئولیت و مشروعیت الهی نظام از اوست، قابل اغماض نیست معظم له نیز به وجود تفاوت نظرها تصریح فرموده اند. رویه شما بعد از فتنه 88 تاکنون نیز مؤید این فاصله و تفاوت دیدگاه می باشد. این موضوع نه فقط در بین خواص و نخبگان بلکه در بین توده های مردم نیز مطرح است.
آیا با این ملاحظه ورود شما مصلحت است؟ آیا شرعی است؟ و در برابر خدا حجتی خواهد داشت. آیا دقتی در آثار و تبعات این موضوع نموده اید؟
13- گرچه شخص حضرتعالی برای ملت ما شناحته شده اید ولیکن سالیان متمادی است که در مورد اطرافیان شما حرف ها و حدیث های فراوانی مطرح بوده و متأسفانه هرگز نیز پاسخ های شفاف و روشنی جز برخی از احکام قضائی به اصل این اتهامات شنیده نشده است.آیا چنین ورودی مسئله دار نخواهد بود؟ آیا این حضور به نفع کلیت انقلاب تمام می شود؟
14- آیا استمرار حضور در قدرت بخصوص برای روحانیت و به ویژه برای یک خانواده در انظار جهانیان و همچنین افکار عمومی داخلی، موهم این نیست که این انقلاب نیز مانند تحولات بسیاری از کشورهای منطقه دستاورد یک خانواده و حرکتی محدود به گروهی خاص بوده و به معنی واقعی یک انقلاب مردمی نبوده است؟ آیا این ابهام برای انقلاب جهانی خمینی کبیر(ره) خطر و آسیب کمی دارد؟چه چیزی را در مقابل چه چیزی مقابله می کنیم؟ آیا آنچه از دست می رود با آنچه به دست می آید برابری می کند؟
15- شما در عمر شریف مبارزاتی خود سرنوشت حرکت های مقدسی که در مصر، لیبی و برخی دیگر کشورهای با انگیزه های نسبتاً ارزشی، ملی و بعضاً مذهبی انجام پذیرفته را شاهد بوده-اید. انقلابیون در این کشورها به استمرار حکومت خود اصرار ورزیدند و این اصرار بر حضور در قدرت در عمل مسیر تحولات این کشورها را به گونه ای رقم زد که از رهائی و استقلال به دست آمده بازگشت مجدد و عمیق تر به غرب و وابستگی های خانمانسوز تا شکل گیری دیکتاتوریهای بزرگ عصر معاصر را به دنبال خود داشت.
آیا این سرنوشت ها درس عبرتی برای انقلاب اسلامی نیست و با بازگشت و حضور مجدد شما و اطرافیان تان چنین خطری احساس نمی شود؟پیامد این خطر هرچند احتمال آن بسیار کم باشد چقدر است؟
16- با موفقیت شما در جلب آراء و با توجه به جهت گیری هائی که از زبان حامیان شما مطرح شده آیا جبهه مقاومت در منطقه تقویت خواهد شد و یا تضعیف می گردد؟ پیامد آن و گستردگی اثر سرنوشت جریان مقاومت در منطقه برای انقلاب اسلامی چقدر گران تمام خواهد شد؟ تأثیر به تحولات سوریه، لبنان، عراق و… چه خواهد بود؟ مثبت یا منفی؟
17- آیا مسئله وحدت و انسجام ملی با حضور شما تقویت می شود یا مخدوش می گردد؟ آیا فضاها و جریان های مخالف شما که اغلب مخالفت های مبنائی و تندی را علیه شما از اواخر دوره سازندگی تاکنون داشته اند، آرام خواهد شد یا شدت گرفته و کار را بر شما و مجموعه نظام مشکل تر خواهد کرد؟در مجموع آیا حضور شما به نفع وحدت تمام می شود؟ آیا جریانات تند جدیدی شکل نخواهد گرفت؟
18- رئیس جمهور مجری سیاست های کلی نظام است و مکلّف به عمل بر اساس آنهاست. موضع شما در مورد سیاست های کلی نظام چیست؟ موضوعاتی همچون پیگیری اهداف انقلاب، رابطه با غرب، دیپلماسی خارجی، منطقه ای و بین المللی، مسائل فرهنگی و اجتماعی، عدالت، پیشرفت، جمعیت و … تغییرات مورد نظر شما کدام است؟ آیا تفاوت سیاستی شکل نخواهد گرفت؟ در کدام بخش ها؟ آثار و پیامدهای این تفاوت ها در کشور چه خواهد بود؟
با آروزی توفیق در عمل به وظیفه و خدمت به نظام و انقلاب اسلامی برای همگان
چرا برای نیامدن یک دلیل نیز کافی است؟؟؟؟؟
بهتر است بگوییم در این وضعیت کشور برای آمدن هاشمی فقط یک دلیل نیز کافی است