کیهان در ویژه های خود نوشت:
اوباما درباره ايران دروغ گفت و به درماندگي رسيد
عملكرد اوباما شبيه عملكرد بوش است. روش هايي نظير تحريم عليه ايران سهل الوصول هستند اما وقتي آدمي راه حل درست و درماني ندارد از آنها استفاده مي كند.
اين مطلب را وب سايت بي بي سي از قول ولي رضا نصر كه خود تا همين اواخر از مشاوران دولت اوباما بوده، مي نويسد و مي افزايد: رفته رفته از دانشوراني كه زماني تعلق خاطري به گفته هاي باراك اوباما داشتند، كاسته مي شود و انبان اما و اگرهايشان بر وي فزوني مي يابد.
ولي رضا نصر، رئيس مدرسه مطالعات عالي روابط بين الملل جان هاپكينز يكي از پنج دانشگاه اول آمريكا در زمينه روابط بين الملل از زمره چنين منتقداني است. او كه سمت مشاور ريچارد هولبروك را- فرستاده ويژه اوباما در امور افغانستان و پاكستان- به مدت دو سال داشت، در كتاب تازه منتشر شده اش (ملت كنارگذاشتني) چنين بي پرده سياست خارجي دوره نخست اوباما را به باد انتقاد مي گيرد.
«بي راه نيست اگر بگوييم كه در سياست خارجي آمريكا مشتي مشاور بي تجربه و تنگ نظر كاخ سفيد و سخت ناآشنا با ديپلماسي، زمام سياست خارجي را به تصرف خود درآورند به نحوي كه وزارت امور خارجه در تصميم گيري جايگاهي نداشت… اوباما به عهد و پيمان بسته اش يعني گفت وگو و ديپلماسي وفادار نماند و هيچ مسير روشني براي آن ترسيم نمي كرد. او از اين چشم انداز وظيفه خويش- انتخاب مجدد رياست جمهوري- را درست ادا كرد اما با هزينه اي بس گزاف كه قرباني شدن منافع امنيت ملي آمريكا بود.»
ولي نصر در كتاب خود مي نويسد: اوباما در نسبت با برنامه هسته اي ايران بسيار ناهمخوان عمل كرد. او فشار را در مورد ايران تا آخرين حد ممكن به كاربرد. سياست دوگانه وي- يعني گفت وگو و فشار- تنها يك جنبه داشت، آن هم صرفاً فشار بود يعني مجموعه اي از خرابكاري ها، فشارهاي همه گير اقتصادي و جنگ سايبري.»
بي بي سي معتقد است: گويا ديگر از آن وعده ها كه در كمپين انتخاباتي سال 2009 قرار بود تحقق يابد، هيچ نشاني وجود نداشت. اوباما اندك اندك همان شيوه بوش را در روايتي تكامل يافته و نو احيا و اعاده كرد. در اين روايت، تعامل براساس احترام متقابل جاي خود را به جنگ سايبري داده بود. به نوشته نصر «يكي از بارزترين نشانه ها كه افشاگر يكساني رويكرد دولت اوباما با دولت بوش دارد، انتخاب دنيس راس از سوي اوباما به عنوان هماهنگ كننده امور مناسبات آمريكا و ايران بود. براي ايران چنين انتصابي نشانه اي بود از اينكه اوباما در مذاكره جدي نيست. چنين برداشتي نه تنها براي ايران بلكه براي كشورهاي ديگر نيز پديد آمده بود.
وقتي يكي از مشاوران اردوغان از من پرسيد كه چرا اوباما دنيس راس را انتخاب كرده است قبل از اينكه به من اجازه پاسخ دادن بدهد، گفت: ما سياست اوباما را از روي انتخاب مشاورانش ارزيابي مي كنيم. ما به او اميدي براي ديپلماسي نداريم.
در ادامه اين تحليل آمده است: انتخاب استوارت لوي به سمت قبلي او، نمونه ديگري است كه نشان مي دهد سياست هاي اوباما تا چه اندازه شباهت به سياست هاي بوش داشت. لوي معاون وزارت خزانه داري در امور تروريسم و اطلاعات مالي آمريكا در دولت بوش بود كه كليدي ترين طراح تحريم هاي بين المللي آمريكا عليه ايران بشمار مي رفت. نصر مخالفت خود را با تحريم و رويكرد دولت اوباما چنين بيان مي كند؛ «اما نكته اساسي در مورد تحريم ها اين است كه آنها در واقع راه حل سهل الوصول هستند كه وقتي آدمي هيچ راه حل درست و درماني ندارد، از آنها استفاده مي كند».
بي بي سي با بيان اينكه «برخي مي گويند نهايتا دود تحريم ها در چشم آمريكا خواهد رفت» از قول مشاور پيشين دولت اوباما مي نويسد «علايق و منافع ايران در انرژي هسته اي بسيار عميق تر از آن است كه فشارهاي اقتصادي بتواند مانع دنبال كردن اين علايق شوند.
فشارهاي آمريكا بهترين دليلي است براي قانع كردن مقامات ايراني كه به دنبال بازدارندگي هسته اي برود». باري سياست دوگانه اوباما كه در آن ديپلماسي گمشده ناپيدا و بي نشاني بود، منجر به تغيير رژيم در ايران نخواهد شد.بي بي سي خاطر نشان كرد: كتاب ولي نصر مرثيه اي بر منافع ملي آمريكاست كه عالي ترين مقامات كاخ سفيد نه پرواي آن را داشتند و نه انديشه اش را.
حزب الله قهرمان مظلومان شده،آمريكا بايد اين حيثيت را مخدوش كند
تحليلگران آمريكايي با ابراز نگراني نسبت به قدرت نرم و نفوذ معنوي حزب الله در منطقه خواستار مهار و تخريب حيثيت اين جنبش مقاومت هستند.
نشريه آمريكايي فلچر فروم خواستار مخدوش كردن قدرت نرم حزب الله در جهان عرب شده و نوشت: تضعيف موقعيت و وجهه گروه مقاومت اسلامي «حزب الله» لبنان بايد بخش مهمي از سياست آمريكا در خاورميانه باشد و آمريكا بايد از موضع حزب الله در قبال سوريه به اين منظور استفاده كند. حزب الله به مدت سال ها به عنوان قهرمان مظلومان عمل كرده و ضمن دفاع از لبنان در برابر اشغالگران خارجي «قدرت نرم» خود را تحكيم كرده است.
در ادامه اين تحليل آمده است: با توجه به اينكه حزب الله به عنوان متحد ايران و يك نيروي بي ثبات كننده در دولت لبنان عمل مي كند، ضربه زدن به جايگاه و وجهه اين گروه براي منطقه و جهان مفيد خواهد بود. بايد از فرصت سوريه براي زدن ضربه استفاده كرد اما تضعيف نفوذ حزب الله در خاورميانه آسان نخواهد بود. اين گروه با دقت تصوير خود را به عنوان پيچيده ترين جنبش مقاومت در منطقه ترسيم كرده است.
«سيدحسن نصرالله» دبير كل حزب الله اعلام كرده است كه افراد از طرف خودشان و نه به نمايندگي از حزب الله در سوريه مي جنگند.
نويسنده مي افزايد: اعتبار و نفوذ آمريكا در خاورميانه در پي «بهار عربي» تضعيف شده، و نحوه گزارش كردن آمريكا درباره مداخله حزب الله در سوريه اگر قرار است كه تاثير داشته باشد، بايد مبتني بر حقايق باشد و نه پروپاگاندا و تبليغات.
حزب الله يك ماشين كارآمد «قدرت نرم» در پايگاه قدرت شيعه خود در جنوب لبنان دارد كه بعيد است اين رابطه به اين زودي متزلزل شود.نشريه آمريكايي نوشت: با وجود اين چالش ها، تضعيف موقعيت و وجهه حزب الله بايد به عنوان يك بخش مهم از سياست آمريكا در خاورميانه باقي بماند.
توضيح حجت الاسلام ذوالنوري درباره يك خبر
حجت الاسلام والمسلمين ذوالنوري اظهارات منتشره به نقل از وي در شبكه خبر دانشجو را تكذيب كرد.
در توضيحات ارسالي از سوي آقاي ذوالنوري آمده است:
بسمه تعالي
برادر گرامي جناب آقاي حاج حسين شريعتمداري
با سلام و تحيت و احترام
خبرگزاري دانشجو با تحريف سخنان اينجانب مطلب كذبي را مبني بر اينكه مشائي پانزده ميليون راي دارد، منتشر كرده است كه در بخش اخبار ويژه روزنامه كيهان روز سه شنبه 3/2/92 نيز بازتاب يافته است كه موارد ذيل در اين رابطه قابل ذكر است:
الف) مطلب مذكور را قويا تكذيب مي نمايم.
ب) كذب بودن مطلب مذكور را به خبرگزاري دانشجو متذكر شده ام.
ج) در همان جلسه پرسش و پاسخ اساتيد بسيجي دانشگاه شيراز و جلسات متعدد مشابه در پاسخ سؤال كنندگان كرارا اعلام كرده ام:
1- آقاي مشايي را فاقد صلاحيت هاي قانوني براي كانديداتوري رياست جمهوري مي دانم.
2- عقيده دارم كه به دليل فقدان شرائط و محبوبيت و فقدان پايگاه اجتماعي و مردمي، ايشان و هر كس ديگري كه كانديداي منتسب به حلقه انحرافي باشد كمترين شانس برگزيده شدن در انتخابات را ندارند و در صورت عدم احراز صلاحيت آنان توسط شوراي نگهبان نيز هيچگونه اتفاق و مشكلي نيز پيش نخواهد آمد.
استيصال آمريكا در سوريه محافل سعودي را به هراس انداخت
رسانه هاي سعودي معتقدند شبكه القاعده آمريكا را از رويايي كه در سوريه مي ديد بيدار كرده است. آنها معتقدند با استحكام دولت سوريه و بشاراسد، اين اوباماست كه بايد سياست خود را تغيير دهد و حاكميت سوريه را بپذيرد.
روزنامه سعودي الشرق الاوسط در مطلبي به قلم عبدالرحمن راشد (مدير سابق شبكه العربيه) نوشت: بدون شك با اعلام موجوديت القاعده در سوريه، پايتخت هاي غربي دچار وحشت، و نيمي از جهان عرب دچار دهشت شد. اعتراف صريح «جبهه النصره» كه در خط مقدم نبرد در سوريه سنگر گرفته، مبني بر وابستگي اش به «القاعده» و نيز اعلام ادغام «القاعده عراق» و «النصره سوريه» به منظور تشكيل بزرگترين «قلمرو تروريسم» در جهان، هراس و واهمه را دو چندان ساخته است.
وي مي افزايد: بياييد با نگاهي به گذشته اشتباهات را ريشه يابي كنيم. بدون شك واشنگتن از شعله ور شدن آشوب عليه رژيم بشار اسد خوشحال شد. اين حادثه براي آمريكايي ها مژده اي بود كه خروجشان از عراق را جبران مي كرد. لذا شادي آنها براي سرنگوني اسد كه بدون ترديد پايه هاي رژيم ايران را نيز مي لرزاند كاملا طبيعي بود. اما اشتباه بزرگ آمريكايي ها در اين نهفته است كه چنين رويدادي را هديه اي رايگان پنداشتند.
در حالي كه گروه موسوم به ارتش آزاد سوريه تقريبا در سوريه مضمحل شده و عربستان نيز از جبهه النصره حمايت مي كند، تحليلگر سعودي با التماس از آمريكا نوشت: با گذشت 20 ماه و طولاني شدن جنگ، القاعده از وضعيت سود برده و نفوذ خود را گسترش داده است. چه بسا گروه «جبهه النصره» كه تحت شعار انقلاب سازماندهي شده، تنها شاخه اي از تشكيلات «القاعده» باشد.
اما در عين حال يقين داريم كه «النصره» گروهي كوچك بيش نيست كه قابل مقايسه با ارتش آزاد سوريه نمي باشد، زيرا اين ارتش اكثريت غيرقابل مقايسه معارضان را در عضويت دارد، اما همين گروه كوچك مي تواند ماجراي سوريه را به تباهي كشيده و افكار عمومي جهان را عليه انقلاب[!؟] تحريك كند. به دليل حضور النصره است كه فرانسه موضعش را در قبال طرح مسلح كردن انقلابيون تغيير داده و آمريكا با اعطاي كرسي سوريه در سازمان ملل به دولت موقت سوريه مخالفت كرد.
از سوي ديگر روزنامه الحيات پيش بيني كرد به جاي بشاراسد، اين مقامات آمريكايي باشند كه مجبور به تغيير موضع خود در قبال سوريه با وجود برخي لفاظي ها شوند. اين روزنامه خاطر نشان مي كند: اخيرا وزير خارجه آمريكا از اسد خواسته تا تغيير موضع دهد. اما تاكنون پيش بيني ها و شرط بندي هاي كري و اوباما براي كنار زدن اسد از قدرت و تغيير محاسبات او غلط از آب درآمده و هيچ كدام موفق نبوده است. بيش از 7 هفته از مذاكرات آمريكايي- روسي و اروپايي- روسي و انتظاراتي كه پس از آن مي رفت، گذشته است. آن چه كه دو روز پيش كري گفت دقيقا خلاف آن چيزي بود كه در اين مذاكرات زده مي شد.
در اين تحليل آمده است: احتمالا به جاي اسد اين اوباما است كه بايد محاسباتش را تغيير دهد، همان طور كه برخي از ديپلمات هاي آمريكايي نيز انتظار دارند. او كه به تازگي به حضور نظامي آمريكا در عراق و افغانستان پايان داده و قصد ندارد خود را درگير معركه نظامي ديگري كند، همه تلاش خود را به كار گرفته تا از بحران سوريه دور بماند و استراتژي جديد خود براي توجه به سمت اقيانوس آرام براي مواجهه با نفوذ تجاري، امنيتي و نظامي چين را كامل كند.
الحيات تصريح كرده است: اسد همه تلاش خود را مي كند كه ميدان دار تحولات باشد و اگر هم بنا باشد راه حل سياسي اي براي سوريه يافت شود اين راه حل مطابق با دستورالعمل خودش باشد. پشتش هم كاملا گرم است، ايران و حزب الله حمايت كامل از آن مي كنند و روسيه نيز تلاش دارد ضمن پشتيباني از او متحدان جهاني بيشتري بيابد. آنها به موفقيت اسد كاملا اطمينان دارند. براي همين است كه ولاديمير پوتين، رئيس جمهوري روسيه و سرگئي لاوروف، وزير امور خارجه اش در گفت وگو با مقام هاي آمريكايي دائما مي گويند «مي توانيم درباره سوريه زياد صحبت كنيم اما اسد باقي مي ماند.»