سرویس سیاسی«فردا»: در فاصله کمتر از 9 ماه باقی مانده تا انتخابات ریاست جمهوری، فضای سیاسی کشور معطوف به این رقابت سیاسی و البته انتخابات همزمان شوراهای اسلامی شهر و روستا هنوز شکل شفاف و روشنی به خود نگرفته و تحرکات و خبرهای موجود در حد تحلیل ها و گمانه زنی های احتمالی است.
در میان مجموعه های سیاسی مختلف موجود در کشور، اصلاح طلبان نیز مدتی است که تحرکات مقدماتی خود برای ورود به این عرصه را کلید زده اند. گزینه هایی همچون اسحاق جهانگیری، محمدرضا عارف، محمد علی نجفی،سید محمد خاتمی و حتی علی اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان گزینه های احتمالی آنها در رسانه ها نام برده شد. گزینه های احتمالی در رسانه های اصلاح طلب برجسته شدند و به نظر می رسید که مجموعه نیروهای میانه رو اصلاح طلب عزم خود را برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری جزم کرده اند. اما با گذشت زمان و بیان اظهارنظرهای بیشتر از سوی اصلاح طلبان، به نظر می رسد، سازشان کوک نیست و نواهای مختلفی از ارکستر آنها به گوش می رسد.
برخی بر طبل تحریم و عدم شرکت در انتخابات می کوبند، بعضی حضورشان را مشروط بر مهیا کردن فضا و برآورده کردن برخی تقاضاها می کنند و دسته ای دیگر بر شرکت در انتخابات تاکید دارند. برخی چهره های اصلاح طلب انتخابات را فرصتی برای بازسازی و احیای اصلاحات و بازگشت به دوران قبل از سال 88 می دانند و بعضی چهره های دیگر معتقدند که با توجه به سازوکارهای قانونی موجود حضور اصلاح طلبان در انتخابات و حتی در ساختار نظام جمهوری اسلامی راه به جایی نخواهد برد.
در آخرین نمونه از این قبیل اظهار نظرها محمدرضا تابش نماینده اصلاح طلب مجلس تصریح کرده : « ما انتظار داریم حاکمیت اسبابی را فراهم کند و چراغ سبز نشان دهد تا زمینه حضور اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم نیز فراهم شود اما هنوز این زمینه در کشور مهیا و آماده نشده است.»
علی اکبر اولیاء نماینده اصلاح طلب مجلس هشتم که از او به عنوان رئیس ستاد انتخاباتی محمدرضا عارف یاد می شود نیز در اظهار نظری گفته است: « شرایط در حال حاضر به گونه ای است که احتمالا زمینه مشارکت برای اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم فراهم نمی شود. اصلاح طلبان به مشارکت در انتخابات تمایل دارند. البته برای این حضور باید الزام ها فراهم شود اما با برخوردهای اخیری که با شخصیتهایی چون ناطق نوری و آیت الله هاشمی رفسنجانی شد و متاسفانه کسی هم با آن افراطی ها برخورد نکرد گویای این حقیقت است که فضا برای ورود اصلاح طلبان به انتخابات ریاست جمهوری یازدهم باز نیست از این رو طبعا افراد هم حرمت خودشان را نگاه می دارند تا مضحکه و ملعبه دست این افراد نشوند…»
اخیرا مصاحبه ای از علی شکوری راد عضو مرکزی حزب منحل شده مشارکت ایران اسلامی نیز منتشر شده که او هم درباره چگونگی حضور اصلاح طلبان در انتخابات گفته است: « با شرايط موجود هيچ چشم اندازي براي شركت اصلاح طلبان در انتخابات آينده وجود ندارد… »
محور مشترک بخش زیادی از سخنان اصلاح طلبان درباره انتخابات ریاست جمهوری و کیفیت شرکت آنها در انتخابات، تاکید بر این نکته است که حکومت باید تکلیف آنها را روشن کند و اجازه حضور موثر در انتخابات را به آنها بدهد. بر اساس این محور در صورتی که اصلاح طلبان در انتخابات شرکت نکنند، این به معنای این است که حکومت اجازه حضور آنها را نداده است. اما آیا براستی مشکل اصلی اصلاح طلبان در حال حاضر تنها این مساله است که حاکمیت به آنها چراغ سبزنشان دهد؟
به نظر می رسد مشکلات موجود در اردوگاه اصلاح طلبی این روزها بسیار بیشتر از آن چیزی است که در ظاهر رسانه ای می شود و به چشم می خورد. مجموعه اصلاح طلبان دچار پراکندگی در مواضع و دیدگاهها شده اند که نزدیک کردن آنها به همدیگر بسیار دشوار است. آنچه از اظهارنظرهای چهره های فعال در این اردوگاه استنباط می شود، چیزی جز آشفتگی و بی برنامگی و سرگردانی نیست.
بخش زیادی از تحرکات و فعالیت های اصلاح طلبان معطوف شده است به بزرگ نمایی مشکلات موجود کشور و برجسته کردن ضعف های دولت محمود احمدی نژاد. اما اینکه از دل این انتقادها چه چیزی تجویز می شود و برنامه اساسی اصلاح طلبان برای این شرایط چیست، معلوم نمی گردد.
عباس عبدی از تحلیل گران اصلاح طلب خود به درستی به بلاتکلیفی اصلاح طلبان به عنوان مشکل اصلی آنها اشاره کرده و گفته است که اصلاح طلبان ابتدا باید تکلیف خود را با خودشان روشن کنند که اصلاح طلب هستند یا در چارچوب جنبش سبز می خواهند فعالیت کنند. او در مناظره ای با امیر محبیان با تاکید بر اینکه اصلاح طلبان هر وقت بخواهند تشکیلات خود را می توانند سامان بدهند، گفته است: «… اما تشكيلات اصلاح طلبان در ذيل گفتمان اصلاح طلبي جواب ميدهد نه در جنبش سبز؛ مشكلشان اينجاست. آن انتقادي كه من به آنها دارم اين است كه اين تشكيلاتي كه دارند و سريع مي توانند آن را سامان دهند در چارچوب اصلاحات جواب مي دهد و مي تواند بالفعل شود، در چارچوب جنبش سبز نمي توانند آن را بالفعل كنند چون آن جنبش چيز ديگري است و تشكيلات ديگري مي خواهد. بنابراين مشكلشان همان تعيين تكليف است. اصلاح طلبان خودشان را با دو راهبرد مواجه مي بينند، حالا حكومت ميتواند انتخاب كند اينها به كدام سمت گرايش پيدا كنند…»
عبدی در بخش دیگری از بیان نظرات خود افزوده است: « اتفاقاتي كه بعد از انتخابات سال88 رخ داد يك نوع تغيير راهبردي را در عمل ايجاد كرد. چالش اصلي اين است كه اصلاح طلبان نه با راهبرد جديد توانستند خودشان را انطباق دهند و نه توانسته اند به راهبرد قبلي برگردند. يعني آمادگي اين كار را ندارند. واقعيت اين است كه فضاي سياسي به گونه اي است كه عده زيادي از اين نيروهاي اصلاح طلب ديگر نسبت به راهبرد اصلاحات خوشبين نيستند و فكر مي كنند اين راهبرد جواب نميدهد، بنابراين ادامه راه را غلط مي دانند. از طرف ديگر بخش قابل توجهي از نيروهاي اصلاح طلب مي گويند چاره اي جز حمايت از راهبرد اصلاحات نيست، بنابراين خودشان را متعهد و ملتزم به آن مي دانند. بخشي از نيروها نيز همانند آقاي خاتمي مي خواهند تركيبي بين اين دو را داشته باشند ولي شدني نيست. بنابراين تا مساله را با خودشان حل نكنند من فكر نم يكنم در شرايط كنوني بتوانند در انتخابات شركت كنند و اگر هم شركت كنند نه براي آنها مفيد است و نه براي كل ساخت سياسي كشور مفيد خواهد بود، اما شايد وضعيت تا ماههاي آينده تغيير كند…»
در حال حاضر به نظر می رسد سه طیف موجود در بین اصلاح طلبان بنا بر اظهارات عباس عبدی هیچ کدام دیدگاه هژمون نشده و دست برتر را نیافته است. یعنی آنها که می خواهند در چارچوب ساختار فعلی فعالیت کنند و آنها که از این ساختار عبور کرده اند و همچنین طیف هایی که می خواهند بین این دو هماهنگی و ارتباط برقرار کنند، هیچ کدام موفق نشده اند نظر خود را غالب کنند. لذا صداهای مختلفی مبتنی بر رویکردهای متفاوت موجود در بین اصلاح طلبان شنیده می شود که عمدتا در تضاد با همدیگر هستند. از آنجا که فاصله بین هر کدام از این رویکردها نیز عمیق است، رهبران و شخصیت های اصلاح طلب هم به صورت ایجابی توانایی جمع کردن مجموعه های مختلف کنار همدیگر را ندارند. در چنین شرایطی حتی اگر شرط و شروط های آنها برای حاکمیت هم فراهم شود و فضا آنگونه شود که انتظار دارند، باز هم به نظر نمی رسد اصلاح طلبان حداقل برای انتخابات پیش رو برنامه منسجم و هماهنگی بتوانند ارائه کنند. بهترین حالت همان وضعیتی است که عبدی به آن اشاره می کند؛ « اصلاح طلبان لزوماً نباید تا اطلاع ثانوی به انتخابات از دید طریقت نگاه کنند ، بلکه باید در پي بازسازی خود باشند.»