هراز نیوز – عبدالله عبدی : خدا را شکر که کشوری داریم که رهبری متفکر،آگاه و هوشمندی دارد که در مواقع حساس با ظرافت های خاصی نکات ارزشمندی را گوشزد می کند. اما چه می شود که تا آقا از هرچه سخن می گوید برخی ها همچون دوران امیرالمؤمنین قرآن را سرنیزه می کنند و می گویند که می خواهیم چه ها کنیم و چه ها کنیم.

به بهانه سخنان رهبری هر کاری که می خواهند می کنند و آن کاری که باید بکنند نمی کنند. همین بس که خود معظم له برخورد شعار گونه را با عناوین سال تقبیح نمودند.

هرچند مایه خشنودی است که نوای دردمندانه تولید ملی شنیده شد. اما گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ماست، آنچه البته به جایی نرسد فریاد است.

از مصاحبه همه آقایان معلوم است که حضرات به قدری در علم اقتصاد متبحر هستند که هر کدام جملات کلیشه ای همدیگر را در جلسات مختلف به گونه ای کلی و گنگ مطرح کرده که از قافله عقب نمانند به نظر می رسد که با ائضاع اقتصادی ، کودکان نیز می دانند که لازمه پیشرفت و اقتدار تولید ملی، سخنرانی های آتشین و مقالات محکوم کننده و حمایت های شعارگرایانه نیست، بلکه به واقع حرکت در سمت تعالی صنعت است.

راستی چه شد که وضع واحدهای تولیدی ما این چنین است؟

کدام مسئول تا کنون بدین سئوال پاسخ داده ؟ یا کدام کارشناس توان پاسخ گویی به این سئوال را دارد؟

می شود فراخوانی عمومی برای ریاضی دانان به جهت حل این مسئله بی نهایت مجهولی   داده شود.

سرمنشأ این بی تدبیری کجاست؟

چه وام هایی که براحتی آب خوردن پرداخت شد و قابل وصول نیست و چه سودهایی که در قالب بانک داری اسلامی از واحدها گرفته شد و می شود راستی چرا گفته ها با عمل ها نمی خواند؟

مگر آقا نفرمودند: حکومتی که مفتخر به الگو ساختن نظام علوی است باید در همه حال وظیفه خود را کم کردن فاصله طولانی خویش با نظام آرمانی علوی بدانند و این جهادی از سر اخلاص و همتی سست ناپذیر می طلبد.

فرمودند: جهادی از سر اخلاص، به قول بچه های کف بازار؛ دوستان بفرمایند اخلاص را  به ده برابر قیمت ارزآزاد حساب کنند و بگذارند تولید ملی تفکر ناب اسلامی ایران نفس بکشد.

مدیران بخش خصوصی و دولتی همه می دانند که معیار انتخاب و انتصابشان تعهد و تخصص است. اما آیا مدیری که تخصص در تصدی گری یک شغل ندارد تعهد دارد؟

و این است روایت محزون یک واقعه.

امیدوارم در هر فعالیتی اندکی به آموزه های اسلام و فرهنگ ایرانیمان توجه کنیم.

پست نگیریم نتوانیم ازعهدۀ آن برآییم. وام نگیریم و در جای دیگر سرمایه گذاری کنیم. قرآن و نهج البلاغه و صحیفه سجادیه را در کتاب خانه ها به عنوان دکور نگذاریم و در بین هیاهوکاری آنها را کنیم.

باشد تلنگری باشد برای خودمان و خوانندگان این دل نوشته.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *