مشرق – سردار بهمن كارگر، معاون اجتماعی نیروی انتظامی کشور در مراسم افتتاحيه باشگاه خبرنگاران پليس و انجمن سينمايي پليس صحبت های مهمی را در نقد رفتارهای برخی از چهره های به اصطلاح هنری و سینمایی مطرح کرد.
سردار کارگر در این مراسم گفته بود: “ما به وضع فعلي سينما معترض هستيم و نبايد سينماگران ترويج بدحجابي، فساد و بدپوششي كنند و اين قابل تحمل نيست و يا جشنواره و جشنهايي برگزار كنند كه خلاف ارزشها است.
این مقام بلندپایه پلیس در بخش ديگري از سخنان خود با انتقاد از برخي سايتهاي بازيگران و هنرمندان، گفته بود: سايتهايي كه توسط بازيگران و هنرمندان در فضاي مجازي براي مردم نمايش داده ميشود، گاها نامناسب است و ما درخواست داريم جلوي اين سايتها را بگيرند.”
او همچنین با اشاره به رفتارهای اپوزسیونی برخی از این چهره ها گفته بود: “كسي نبايد در عرصه سينما اداي اپوزيسيون را درآورد.”
سردار کارگر همچنین در این مراسم از وزارت ارشاد تقاضا كرده بود كه با اين وضعيت برخورد شود و عرصه هنر پاك بماند.
*کدام رفتارهای اپوزسیونی؟!
شاید صحبت های سردار کارگر و اشاره او به رفتارهای اپوزسیونی برخی چهره های فرهنگی و هنری در وهله اول چندان قریب به ذهن نیاید اما نگاهی به رفتارهای اخیراً زیاد شده! برخی از چهره های آرت مسلک، رفتار اپوزسیون سیاسی ضد انقلابی را در ذهن ما زنده می کند که سال های سال برای تقابل با نظام و مردم ایران تلاش کرده اند و هم اکنون نیز به آخر خط رسیده اند.
یکی از این چهره ها، محمدرضا شجریان است. کسی که در جریان فتنه 88، علیرغم سن زیادش حتی در جمع معترضان خیابانی نیز حضور یافت و خیلی ها هم بودند که صدای او در همخوانی با یک زن آوازه خوان را نیز در خارج از کشور شنیدند که در حمایت از اغتشاشات خیابانی آواز خوانده بود.
و البته هم او بود که در شبکه های خارجی مثل VOA و بی بی سی فارسی نیز با اعضای ضد انقلاب این شبکه ها، با پوشیدن کراوات معروفش نشست و برخاست کرد و با آنها عکس یادگاری گرفت و البته از این گفت که عارش می آید از اینکه صدایش از طریق رسانه های ایران پخش شود.
رفتارهای اپوزسیون مآبانه البته فقط منوط به پیرترها و به آخر خط رسیده ها نبود. بهاره رهنما نیز وقتی برای اکران فیلم “ورود آقایان ممنوع” به آلمان رفته بود در کافه رسانه ضد انقلاب دویچه وله، به گفتگو با خبرنگاران این رسانه آلمانی پرداخت.
او در آنجا با اشاره به وضعیت فضای سیاسی و هنری ایران گفته بود: “واضح است که (در ایران) مشکل داریم”.
نفر بعدی نیز سیمین (فاطمه) معتمدآریا است. او در سال های اصلاحات در گفتگو با صدای آمریکا گفته بود: “در سال های بعد از انقلاب پیدایش سبک جدیدی در فیلم سازی که با حذف سه عامل سکس، خشونت و الکل همراه بود، عملا سینمای ایران را از مهم ترین وجوه جاذبه در سینما محروم کرد و در نتیجه زنان در سینما حذف شدند.”
خانم معتمدآریا اما فقط به همین رفتارها و صحبت ها بسنده نکرد و بعدها نیز بارها و بارها تصاویر و فیلم های مربوط به کشف حجاب و رفتارهای زننده او به عنوان یک بازیگر ایرانی در جشنواره های خارجی منتشر شد.
پگاه آهنگرانی و گلشیفته فراهانی نیز افرادی از نسل های جدید تر این قشر اپوزسیون مآب هستند که رویکردهایی فراتر از صرفاً اتخاذ مواضع شریرانه علیه مردم و نظام جمهوری اسلامی ایران داشته اند. همکاری با رسانه های معاند، فعالیت های ضد امنیتی، دهن کجی به نظام از آغوش کشورهای دشمن، حمایت از فتنه سال 88 و انتشار فیلم های پورنو؛ اقدامات وقیحی بود که توسط این دو چهره جدیدتر به منصه ظهور رسید و نشان داد که قصه رفتارهای اپوزسیونیستی برخی از این افراد همچنان سر دراز خواهد داشت.
جعفر پناهی کارگردان نیز نفر بعدی از این قافله است. او در ماجرای فتنه 88، در حمایت از اغتشاشگران سنگ تمام گذاشت و حتی برای تصویرسازی از شکنجه ای که یکی از سران فتنه همواره مدعی آن بود نیز در حال ساخت یک فیلم به صورت مخفی بود که توسط نیروهای امنیتی کشورمان دستگیر شد و نقشه شوم او به انجام نرسید.
و البته به تمام این رفتارها که در تقابل صریح با نظام جمهوری اسلامی ایران و از جانب چهره های مدعی فرهنگ و هنر صورت می گیرند باید رفتارهایی همچون دست دادن یک، دو نفر از کارگردانان ایرانی با زنان هالیوودی در مجامع رسمی، کشف حجاب برخی بازیگران زن ایرانی در جشنواره های خارجی، دست دادن برخی بازیگران زن ایرانی با مردان خارجی در مقابل چشم رسانه های جهان و استفاده آنها از دامن های کوتاه و غیره را نیز افزود.
نکته قابل تأمل اما در مقابل رفتارهای افراد یاد شده که باید از آنها با عنوان نمایه های یک تفکر غلط یاد کرد این است که همانگونه که معاون اجتماعی ناجا هم به صورت تلویحی به آن اشاره کرده است، آنها به صورت دانسته یا نادانسته در حال تشکیل دادن یک اپوزسیون محدود در درون جامعه ایران هستند.
آنها تجربه اپوزسیون سیاسی و منافقین را درک کرده اند و می دانند که بهتر است که به سرنوشت آنها دچار نشوند. و لذا نتیجه پیش روی آنها استفاده از نسخه هایی است که ماندن آنها را در عین انجام رفتارهای نرم ضد فرهنگی تضمین می کند.
مسئله ای که مبارزه با آن و زدودنش نیاز به هوشیاری و تدبّر جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و افسران و فرماندهان جنگ نرم ایران اسلامی دارد.