بنام اله ویران کننده کاخ های استبداد و فریاد رس مظلومان

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
وَالْفَجْرِ ﴿١﴾ وَلَیَالٍ عَشْرٍ ﴿٢﴾  وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ ﴿٣﴾ وَاللَّیْلِ إِذَا یَسْرِ ﴿٤﴾…

سلام بر فجر و سلام بر فجر آفرینان میدان عشق
پرهای بافته را بگشا که تندیسی به لطافت نسیم روی امام، چونان تمثیلی جاندار از این دیار می گذرد و با تبسمی پاک، عشقی بی آلایش را از دروازه ی شرق عبور می دهد تا خورشیدی را به طلوعی دوباره فراخواند.
پرهای بافته را بگشا که تیغه های نور در رگهای ظلمت می دود . دانه های مدفون را به تجربه ای نیازموده دعوت می کند. اکنون باغ در انتظار مولودی جدید است.
پرهای بافته را بگشا تا برای محشریان پلی از پیغام عبودیت سازیم و سرود پیروزی و آمدن آفتابی سرخ را همگی به یک آهنگ بخوانیم.
یادش به خیر روزی که عصاره تاریخ بر صحیفه سرخ بهمن چکید، آفتاب ناب بر یاسمن‏های بی‏تاب، از غرب تابید و اشراق شرق پدید آمد.

یادش به خیر، روزهایی که سیمای زیبای یوسف، دیده کنعانیان عشق را بصیرت بخشید؛ بیضای دست آسمانی موسی، شراره‏های شعف را در ظلمت‏کده زمین پاشید؛ نفحه عیسویِ به عرش رفته، بر خاک‏نشینان دمید؛ نوح با کشتی صفا، به مهد موعود رسید؛ بت‏های سیاه جهالت، در پای حماسه و برهان ابراهیم بر خاک فرو افتادند و امام، به میهن اسلامی قدم نهاد و گل‏ها به ترنّم شادمانی دل‏ها گوش جان سپردند.
فانوس، در عطش شعله ای می سوخت، کبوتر، از چشم آسمان، افتاده بود، دریا، غرق در رخوت بود، زمین، خورشید را طواف نمی کرد، چهره ی باغ، چروکیده بود، جامه ی شب در دست و پای سپیده، می افتاد، سکوت، آخرین نفس های خود را از تنگی سینه اش، برون می داد؛ بوف ویرانگی، روی دیوار شب، شوم، می خواند؛ لب های خشک دهکده، تاول زده بود؛ وطن، با خود، بیگانه بود وخودی در وطن.
ناگهان از پشت حصار شب، نمای مردی پدیدار شد، مردی که اسرافیل شد در صور بیداری و امواج نگاهش، کویر را طوفانی کرد، مردی که بی اعتنا به تهدیدهای مرگ، سینه اش را آماج خنجرِ سیاهی ساخت، چشمهایش از روشنِ جرعه های هشیاری، برق می زد؛ اعجازِ دستش، طلسم تاج را شکست، از نگاهش، فانوس ها، سیراب شدند و شاخه ها به سمت آسمان، پر گشودند.
پشتِ بام از سنگینی فریادها شکست، تن دیوار، از زخم های گلایه، پر شد در اضطراب چشم کوچه، دریاچه ی سرخ رویید، خون، در رگ حادثه جوشید، پرنده ی فریاد، از قفس حنجره پر کشید، سینه ی خیابان، رنگ عشق گرفت.
و… اینک، زمین، نفسی کشید و از کابوس زمستانی خود سربلند کرد. صدای مردِ بزرگِ بلندآوا، خواب را در چشم باغ شکست. خطوط فاصله محو شد، آواز رهایی از در و دیوار طنین انداخت. و… روح خدا با کلام خدا معجزه کرد.
پیروزی ، فجری بود که دامن افق‌ها را روشن ساخت و پرده‌های ظلمت شرق و غرب را از هم درید و ایران را نورباران کرد
دهه فجر، سرآغاز طلوع اسلام، خاستگاه ارزش‌های اسلامی، مقطع رهایی ملت ایران و بخشی از تاریخ ماست که گذشته را از آینده جدا ساخته است
، در دهه فجر اسلام تولدی دوباره یافت و این دهه در تاریخ ایران نقطه‌ای تعیین‌کننده و بی‌مانند بشمار می‌رود
ملت سلحشور ایران اسلامی خاصه امت شریف و زمان شناس شهرستان آمل با حضور پرشکوه در راهپیمایی ۲۲ بهمن ضمن تجدید میثاق با امامین انقلاب و آرمان های مقدس شهدا مشت محکمی بر دهان صهیونیزم خونخوار ، استکبار جهانی و اذناب خارجی و داخلی شان خواهند زد.
صلوات و رحمت خداوند بر همه شهدا ،جانبازان به ویژه شهدا ‘جانبازان و مبارزین انقلابی ۲۲ بهمن ۵۷ روز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی که کاخ ستم را ویران و به اسلام ناب روح تازه ای بخشیدند.
صلوات و سلام به روح ملکوتی معمار کبیر انقلاب اسلامی امام راحل عظیم الشان سکاندار کشتی پر طلاطم انقلاب
پاینده و استوار باد رهبر فرزانه انقلاب اسلامی که با رهبری حکیمانه شان استکبار جهانی به سرکردگی آمریکای جنایتکار را مچاله ‘تحقیر ورسوا نموده است
این بهار افتخار آفرین انقلاب اسلامی (سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی سال ۵۷ ) بر رهبر مسلمین جهان امام خامنه ای حفظه الله ”مسلمانان و مظلومان عالم به ویژه ملت شجاع ایران اسلامی خاصه امت بصیر ‘مقاوم و ولایی شهرستان آمل فرخنده باد
غفراله لنا و لکم
جبهه ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی شهرستان آمل

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *