کیهان:
یك عضو گروهك موسوم به «ملي-مذهبي»! نامه اي را كه خطاب به برخي از سران و عوامل فتنه 88 نوشته در صفحه «فيس بوك» خود منتشر كرده است.
«بهرام-ق» در اين نامه با عنوان «لطفا سوال مرا بي پاسخ نگذاريد» مي نويسد؛ «آقايان رهبران جنبش سبز و اصلاح طلبان زنداني خواهش مي كنم مرا متهم نكنيد كه در آمريكا به عامل كيهان تبديل شده ام. در كتاب هاي مرحوم مهندس بازرگان خوانده ام كه از نظر اسلام حرف حق را بايد پذيرفت هر چند از زبان دشمن باشد. بنابراين براي شما چه فرقي مي كند كه من عامل شريعتمداري كيهان باشم يا نباشم. من سوال خود را خيلي واضح و روشن مي پرسم و از شما انتظار پاسخ روشن و قانع كننده دارم.» بهرام-ق بعد از اين مقدمه مي نويسد «شما آقايان خاتمي و موسوي و كروبي و حجاريان و تاجزاده و بقيه كه اسم همه تان را به خاطر ندارم به من و امثال من گفتيد كه در انتخابات 88 تقلب شده است و ما را براي گرفتن حق خود و با شعار «رأي من كو؟» به خيابان ها كشيديد. اما چند ماه بعد وزارت اطلاعات رژيم يك كليپ ويديويي از آقاي تاجزاده پخش كرد كه با دوربين مخفي از درون زندان گرفته شده بود. آقاي تاجزاده در اين كليپ ويديويي اعتراف كرده بود كه تقلب در انتخابات رياست جمهوري 88 امكان نداشته و دليل مي آورد كه در قالب معاون سياسي وزارت كشور چند انتخابات برگزار كرده و مي داند كه تقلب در مقياس ده ميليون رأي امكان پذير نيست. سوال من اين است كه اگر تقلب نشده چرا من و چند تن ديگري را كه مي شناسم و تعداد خيلي بيشتري را كه نمي شناسم با ادعاي تقلب به خيابان ها كشيديد و از ترس دستگيري مجبور به فرار از كشور و زندگي پناهندگي كرديد؟ و اگر تقلب شده، چرا اعتراف كرديد كه تقلب نشده؟ در آن كليپ نشانه اي از فشار و اجبار به اعتراف ديده نمي شود و تا آنجا كه من در اين گوشه دنيا از طريق گشت و گذار در سايت هاي اينترنتي باخبرم، آقاي تاجزاده هم آن اعتراف و موضوع آن كليپ را تكذيب نفرموده اند . سوال من فقط همين است و فكر نمي كنم سوال مبهم يا پيچيده اي باشد. بالاخره تقلب شده يا نشده. آقاي خاتمي هم كه دم از تقلب مي زد، در انتخابات مجلس ايران شركت كرد. منظورم اين است كه آقاي خاتمي هم با شركت در انتخابات مجلس اعتراف كرد كه تقلب نشده است، پس از ايشان هم همين سوال را دارم». نويسنده اين نامه در ادامه آورده است؛ «باور كنيد وقتي خبر پيشرفت هاي علمي جوانان كشورم را مي شنوم چيزي نمانده كه از غصه دغ (عين متن) كنم. چرا من و جوانان ديگري مثل من را فريب داديد و از بقيه جوانان وطنم جدا كرديد و آواره كرديد»؟ بهرام-ق در پايان نامه خود مي نويسد «مادرم مي گويد، سر هر نماز آقاي موسوي و آقاي كروبي و آقاي خاتمي و آقاي امين زاده و آقاي حجاريان و آقاي تاجزاده و چه مي دانم، بقيه دوستان شما را نفرين مي كند و از خدا مي خواهد، فرزندان شما هم به سرنوشت فرزند خودش يعني من، گرفتار شوند. منتظر جواب سوالم هستم. آدرس ايميلم را در همين صفحه آورده ام.»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *