او با خواندن بخش های مختلف مطبوعات از روزنامه ها گرفته تا مجلات و فصلنامه ها وهفته نامه ها، به دنبال معرفی دیدگاه خاص منتقدان داخلی وخارجی، و جریان سازی خبری در راستای تضعیف نظام و دولت است و مجلات مختلفی که نوعی تفکر لیبرالی و مادی گرایانه وخاص مورد پسند غرب را دنبال می کنند . . .

بولتن نیوز : مسعود بهنود از روزنامه نگارانی است که از سال های قبل از انقلاب یعنی از سال 1342 تاکنون در رسانه های مختلف کار کرده است و در روزنامه  آیندگان و تهران مصور قبل از انقلاب و روزنامه های زنجیره ای دوره اصلاحات، با سردبیری محمود شمس یا ماشااله شمس الواعظین یعنی جامعه، توس، نشاط، عصر آزادگان و گوناگون و… کار کرده و یا در تاسیس آنها اثر گذار بوده است.
برخی روزنامه نگاران معتقدند که او حداقل 20 روزنامه و مجله را بنیان نهاده است که هیچ یک از آن‌ها در حال حاضر منتشر نمی‌شوند و همین موضوع نشان می دهد که او قادر به ایجاد فعالیت مطبوعاتی در چارچوب قانون و مورد قبول نظام نبوده است. دو فرزند وی نیز جذب کار مطبوعاتی نشده اند و ظاهرا طراح لباس هستند و به فعالیتی غیر از روزنامه نگاری مشغولند و این مسائل باعث می شود که در موفقیت حرفه ای و سرانجام کار بهنود، با پرسش های مختلفی مواجه شویم. به خصوص آن که وی از سال 1381 تاکنون در لندن زندگی می کند و در خدمت دولت انگلستان و بی بی سی است و در شکل گیری دوره جدید فعالیت بی بی سی فارسی، نقش عمده ای داشته است و بسیاری از افراد را جذب کرده و در تهیه برخی برنامه ها وسیاست های بی بی سی نقش داشته است و حال این سوال مطرح است که آیا سرانجام 49 سال فعالیت حرفه ای باید این باشد که در دامن دشمن تاریخی ملت ایران باشد؟

 

 

 

مبلغ تمام عیار بی بی سی و انگلیس

بهنود در تمام این سال ها، مانند برخی دیگر از همکارانش به دنبال ترجمه تفکر و ایده های غربی بوده و یا به طور مستقیم و غیر مستقیم به مسائل تاریخی و حکومت های سلطنتی اشاره کرده تا باهدفی خاص به شبیه سازی مسائل جاری و روز جامعه با تاریخ  200سال گذشته  بپردازد و در نهایت به دنبال درونی کردن تفکر و روش لیبرال دموکراسی غربی در جامعه ایران است . وی مبلغ تفکر لیبرالی غرب و حامی انگلیس و بی بی سی بوده است و در شکل گیری شبکه جدید فارسی بی بی سی،  یعنی رادیو و تلویزیون بی بی سی فارسی، نقش اساسی داشته است و با مشاوره  همکاران داخل کشور خود، در انتخاب روزنامه نگاران وافرادی که در این شبکه کار می کنند، تاثیرفراوان داشته است.
مسعود بهنود، در برنامه های بررسی مطبوعات داخلی ایران در رادیو بی بی سی  که هر روز صبح در برنامه چشم انداز بامدادی شنیده می شود و همچنین در برنامه دیده بان که هفته ای یکبار در تلویزیون بی بی سی اجرا می شود، تلاش می کند که انتقادها و دیدگاه های مخالف نظام  را مطرح کند و به نوعی تحولات داخلی کشور از سیاست تا اقتصاد را زیر ذره بین خود قرار داده و با گزینش آنها، انتقاد از نظام جمهوری اسلامی و سیاست های دولت را هدف گرفته است تا مخاطبان خود را ناامید کند یا به منتقد نظام تبدیل کند.
بهنود علاوه بر این برنامه ها، که خود در انتخاب گزینشی آن نقش مستقیم دارد و باهدف تبلیغ رسانه های منتقد داخلی انجام می شود، هر روز به دنبال علامت دادن به مخاطبان رسانه ها و مطبوعات است و با نام بردن از نویسندگان  و رسانه های داخلی و همچنین نشان دادن جلد و تیترها و برخی مجلات و روزنامه ها، مخاطبان بی بی سی را به خواندن مطالبی در نقد نظام جمهوری اسلامی و یا طرح مسائل داخلی از نگاه داخلی دعوت می کند.او با خواندن بخش های مختلف مطبوعات از روزنامه ها گرفته تا مجلات و فصلنامه ها وهفته نامه ها، به دنبال معرفی دیدگاه خاص منتقدان داخلی وخارجی، و جریان سازی خبری در راستای تضعیف نظام و دولت است و مجلات  مختلفی که نوعی تفکر لیبرالی و مادی گرایانه وخاص مورد پسند غرب را دنبال می کنند، مورد توجه قرار می دهد و با معرفی آنها، کار بخشی از مخاطبان که در کیوسک های روزنامه فروشی، به دنبال مجله  و روزنامه مورد نظر می گردند را ساده می کند و با خواندن بخش کوتاهی از مقالات و اخبار و تحلیل ها، به دنبال آن است که مخاطبان بی بی سی فارسی، را به سمت مطالب مورد نظر سوق دهد. اما با کیفیت ترین رسانه های بی طرف یا موافق با نظام را نمی بیند و هیچ اشاره ای به بهترین مطالب این نوع رسانه های حامی نظام نمی کند.

گزینش خوانی رسانه های داخلی

اگر چه سخن مسعود بهنود، با این مضمون که مهمترین نقش مطبوعات، تحلیل مسائل روز جامعه و جهان است و با این سرعت اینترنت و ماهواره ها و تکنولوژی جایی برای خبررسانی مطبوعات و روزنامه ها باقی نمانده ومطبوعات باید تحلیل به خوانندگان ارائه دهند و…، سخنی مورد قبول بسیاری از روزنامه نگاران است. اما وی در خواندن گزینشی یادداشت ها و تحلیل ها، به دنبال جریان سازی مورد نظر خود علیه نظام و انتقاد علیه دولت و دستگاه های اجرایی است و کمتر به نقطه نظرات مقابل آن می پردازد وسعی دارد که مخاطبان را متوجه نکاتی کند که دیگران امکان طرح آن را ندارند. در نتیجه بهنود برخلاف سخن معروف خود، تحلیل درست به مردم ارائه نمی دهد بلکه تحلیل یک سویه و آن هم مخالف نظام را مطرح می کند در حالی که روزنامه نگار بی طرف قاعدتا باید اشاره های کوتاهی به تحلیل ها و نوشته های ارزشمند از هر طیف فکری داشته باشد و معلوم نیست که چرا بهنود تنها به تحلیل آن چه دوست دارد می پردازد و بقیه را نمی بیند.

کارچاق کنی بی بی سی
مسعود بهنود تقریبا هر روز بر روند کار و تحلیل و جریان سازی خبری بی بی سی اثر گذار است. او با گزینش روزنامه نگارانی که بتوانند اهداف بی بی سی فارسی را اجرا کنند، نقش اساسی داشته است. از زمان ورود مسعود بهنود به لندن در سال 1381 تاکنون، تعداد قابل توجهی از روزنامه نگارانی که در داخل و خارج کشور در روزنامه های زنجیره ای دوران اصلاحات قلم می زدند، را جذب بی بی سی  کرده است و البته این انتخاب گزینشی بوده و به تفاضای برخی افراد حرفه ای اما با حاشیه کمتر اعتنایی نمی کنند اما کسانی که مدتی کوتاه کار کرده اند اما اثری در مخالفت با نظام داشته اند، توجه نشان می دهند و خلاصه مجموعه ای خاص ایجاد کرده اند و برخلاف شعار بی بی سی، که خود را حرفه ای می داند اما به تقاضای افراد حرفه ای بی توجه است و آنهایی که خود می شناسد و یا با بهنود در ارتباط هستند جواب می دهد.
بی بی سی ، با برگزاری دوره های آموزشی در کشورهای مختلف اروپا و اعزام خبرنگاران مختلف به کشورهای منطقه خاورمیانه واروپا، به دنبال تهیه اخباری است که با هدف تحت فشار قراردادن ایران  تهیه شود.
بهنود، اگر چه در برخی نوشته های خود، به نظام سلطنت انتقادهایی وارده کرده و بازداشت و زندان دیده است اما به نوعی در نوشته های خود، علاقه عجیبی به تاریخ پادشاهی ایران و به خصوص دوره قاجاریه نشان داده است. برخی ناظران گفته اند بهنود به گونه ای در مورد دوره قاجاریه و دوره پهلوی، می نویسد که انگار یک شاهزاده قجری است. در دوره ای که در ایران قلم می زد، بسیاری از روزنامه نگاران ضمن احترامی که به خاطر سابقه کاری برای وی قائل بودند، پرسش های بسیاری از رفتار سیاسی وی، ارتباط با خاندان پهلوی، ساواک، سرویس های غربی، بی بی سی، افرادی مانند کریستین امانپور و… از او داشتند، که جواب درستی به آنها نمی داد.

عشق سلطنت از قاجار تا پهلوی
او در نوشته های خود به مسائل و داستان های افراد مختلفی در تاریخ معاصر ایران و دوره قاجاریه و پهلوی اشاره دارد و به دنبال شبیه سازی دوره معاصر و مسائل امروز ایران و جهان با دوره 200 سال اخیر است. او در برخی نوشته های خود به طور غیر مستقیم، قصد زیر سوال بردن عملکرد مسوولان بعد از انقلاب را داشته و با بازخوانی برخی داستان ها وروایت های تاریخی از گذشته، به دنبال آن است که ذهن مخاطبان را در مورد  مسائل روز جامعه تحت تاثیر قرار دهد و این موضوع، از سوی نیروهای حامی نظام، به عنوان یک شیطنت آشکار و رفتاری مرموزانه مورد سوال بوده است. زیرا وقتی او در یک سرمقاله یا ستون روزنامه ها، به  نوشتن مطلبی تاریخی می پرداخت، مخاطب به شبیه سازی آن با عملکرد مسوولان نظام و سیاستمداران امروز جامعه پی می برد.
براین اساس، هدف بهنود از نوشته های تاریخی و کتاب هایی که نوشته، تنها روایت مستند تاریخی از گذشته ایران و نظام های پادشاهی نیست بلکه به طور غیر مستقیم قصد طرح مسائل روز کشور و تحلیل وضعیت جاری را دارد و نمی خواهد به طور مستقیم به آنها اشاره کند. حتی در برخی نوشته ها، مسیر داستان را طوری تغییر می دهد که به موضوع روز جامعه اشاره کند و با شبیه سازی تاریخی، حرف خود را غیر مستقیم به مخاطب انتقال دهد و به قول وکلای حقوق مطبوعات، او می خواهد بدون این که ایراد حقوقی به نوشته ها وارد شود، حرف خود را بزند.
اما از زمان خروج او از ایران و از سال 1381 که تحت عنوان نیروی موثر بی بی سی فارسی فعالیت دارد، تمام تلاش مجموعه همکاران خود را به کار گرفته تا در راستای سیاست دولت انگلیس و سرویس های جاسوسی و امنیتی این کشور حرکت کند.در نتیجه نوع کار وی با گذشته فرق کرده است و حالا به زبان آشکار  و مستقیم به نقد نظام می پردازد و البته به صورت حرفه ای و غیر مستقیم و بدون آن که مانند اپوزیسیون بی عقلی کند، تلاش می کند تا از دل اخبار و رویدادها، نوشته های مطبوعات، فیلم و گزارش و … حرف خود را بزند و به هدف خود برسد و به جای این که دائم به فحش و شعار گفتن مشغول شود، با تحلیل اخبار، ذهن مخاطب را به جایی که قصد دارد سوق می دهد.

از مغضوب بودن تا محبوب بودن
وی در سال های قبل از انقلاب، در مقاطعی مورد توجه و تشویق حکومت پهلوی بوده و البته در مقاطعی نیز مورد غضب برخی سران رژیم پهلوی قرار گرفته  و در مسیر رقابت های ایادی پهلوی، گاه مورد تشویق و گاه مورد تنبیه قرار گرفته است. وی درمسیر تهیه اخبار، از افتتاح خط تولید پیکان و فعالیت اقتصادی شرکت های مختلف از جمله ایران خودرو، تا جشن ها و فعالیت های مورد نظر حکومت پهلوی و … فعال بوده است و در روند فعالیت کانون نویسندگان و شکل گیری مجلات روشنفکری قبل از انقلاب و بعد از انقلاب و… نقش داشته و همواره نوعی خواست واراده کشورهای غربی را به پیش برده است.

مسعود بهنود آثاری در زمینهٔ سیاست و تاریخ معاصر ایران نگاشته‌است و برخی گفته اند که او در تهیه چند فیلم نیز نقش داشته است و ازجمله فیلم های او می توان به حضور او به عنوان بازیگر و نویسنده در فیلم خانه عنکبوت اشاره کرد.
وی حدود پانزده کتاب تألیف کرده که از جمله  شامل عنوان های زیر ‌است:
از سید ضیاء تا بختیار-    ۲۷۵ روز بازرگان –   حروف، دو حرف و حرف دیگر –    این سه زن، (شرح زندگی «مریم فیروز»، «اشرف پهلوی» و «ایران تیمورتاش») –   کش‍ته‌گان بر سر قدرت –   از دل گریخته‌ها –   ضد یاد –  امینه –   ما می‌مانیم –   گلوله بد است –  شاید حرف آخر –  در بند اما سبز –  خانوم – ضد یادها –   پس از یازده سپتامبر-  کوزهٔ بشکسته

وی بیش از هزار گزارش و دویست برنامه رادیوئی تهیه کرده‌ و حدود صد برنامه تلویزیونی و چهل فیلم مستند تلویزیونی هم ساخته‌است.برخی کتاب های وی، جمع بندی مقالات و گزارش هایی است که وی در مطبوعات کار کرده است و برخی از آنها مربوط به سفرهایی است که به نقاط و کشورهای مختلف انجام داده است .

او در برخی نوشته های خود، به نوعی تلاش می کند که برای مخاطب نوستالژی و دل تنگی نسبت به دوران پادشاهان  و دوره پهلوی ایجاد کند و در برخی موارد نیز با انتقاد از سیاست مداران دوره های تاریخی قاجاریه  و پهلوی، تلاش می کند که نسبت به افراد وسیاستمداران امروزی، شبیه سازی داشته باشد و با نادیده گرفتن دستاوردهای سال های بعد از انقلاب، از جمله استقلال کشور و مقابله با آمریکا وانگلیس و…. تلاش می کند که نشان دهد مشکلات بیشتر شده یا تکرار شده است و حالا باید به انگلیس و آمریکا تکیه کنیم تا مشکلات را حل کنند!.
در حالی که منتقدان آثار امثال بهنود، معتقدند که روزنامه نگار با نگاهی منصفانه، باید هم به آثار مثبت و هم به اثرات منفی اشاره کند و اگر بیش از 50درصد آثار خود را بر نقد و ایراد متمرکز کرده حداقل یک سوم آن را به دستاوردهای کشور ارتباط دهد.

اما حرکت 10 سال اخیر بهنود که خود را به دامن بی بی سی و دولت انگلستان رسانده نشان می دهد که بعد از 39 سال کار در داخل کشور، سرانجام هویت واقعی خود را نشان داده و با خدمت به استعمارگر پیر و انگلیس خبیث نشان داد که در این سال ها آرزوی خدمت به کشورهای غربی و مخالفان جمهوری اسلامی را داشته و آثار وی نیز در راستای نقد وایراد گرفتن از عملکرد و دستاوردهای بعد از انقلاب بوده است.

بهنود، جوانان و روزنامه نگاران  بسیاری که جویای نام بوده اند و آرزوی زندگی در غرب و انگلیس واروپا و آمریکا را داشته اند، جذب بی بی سی و رسانه های غرب کرده و در جریان حوادث سال های اخیر ایران، همراه با همفکران داخلی و خارجی،  به تولید انواع خبرو  گزارش پرداخته و انواع رسانه های تصویری، رادیویی، کاغذی و اینترنتی  که در مخالفت با نظام جمهوری اسلامی و به نفع کشورهای غربی تبلیغ می کنند را ایجاد یا حمایت کرده است.
در جریان حوادث بعد از انتخابات سال 88، بی بی سی فارسی، در انعکاس و تحلیل غیر واقعی حوادث وشکل گیری جنبش سبز نقش فعال داشته است و بسیاری از جوانان را آواره کشورهای مختلف کرده اند تا در آرزوی جذب شدن در کشورهای غربی، رسانه ها و… به دامن اروپا و آمریکا بروند. اما بعد از یک مصاحبه و ذکر داستان زندگی آنها، حالا در کشورهای مختلف رها شده اند و در انتظار اقامت یا یافتن کاری هستند تا زندگی خود را اداره کنند. اما واقعیت این است که اکنون بسیاری از کارکنان بی بی سی و از نزدیکان بهنود نیز با مشکلات بسیاری دست به گریبان هستند و پی به نیت و اهداف گردانندگان بی بی سی و عملکرد دولت های انگلیس و آمریکا برده اند ودریافته اند که آنها همچنان سلطه جو واستعمارگر هستند و ابزار نوین استعمارگری آنها استفاده از رسانه ها و خبرنگاران و جوانانی است که کشور خود را ترک کرده اند تا جویای نام وزندگی در غرب باشند اما واقعیت این است که کشورهای غربی، دشمنی خود با ملت ایران را از دوره های قاجاریه وپهلوی، ملی شدن صنعت نفت و انقلاب ایران و… همچنان ادامه داده اند….

بهنود در آثارش تلاش می کند که افراد واقعی تاریخ را به درون قصه ها ببرد وآرزوهای خود را در مسیر آنها قرار می دهد، تا نتیجه ای که علاقه دارد ازآن به دست آید. اما پذیرفته که بدون توجه به واقعیت ها نمی توان به آرزوها دست یافت . در نتیجه در مواجه شدن با واقعیت ها، آنها را انکار نمی کند. به عنوان مثال در مورد انتخابات، معتقد است که تحریم بی نتیجه است و با تحریم انتخابات نمی توان به نتیجه رسید!
بهنود در یکی از آثارش به نام کوزه شکسته، به این نکته اشاره دارد که هر کسی مانند آن پیرزن که دو کوزه سالم و شکسته دارد زندگی می کند. یکی از کوزه ها نشت می کند و در مسیر زندگی نشتی دارد و ای کاش که نشت آب کوزه، باعث آبیاری گل ها در مسیر زندگی شود! و حال سوال این است که آیا نشتی زندگی بهنود، مصادف با خدمت به انگلیس و بی بی سی و استخدام تعداد قابل توجهی از روزنامه نگاران در خدمت انگلستان وآمریکا ودشمنان جمهوری اسلامی است؟ آیا او به آرزوهای خود دست یافته است؟
به نظر می رسد که آرزوی بهنود در طی 39 سال کار در داخل کشور، خدمت به غرب و دولت های غربی و انگلستان و اهداف آنها بوده و دائم به تحقیر وضعیت  ایران چه در قبل و بعد از انقلاب پرداخته است و اکنون در چهل و نهمین سال کار مطبوعاتی خود، دائم به بزرگنمایی مشکلات داخلی  ایران و اختلاف سیاستمداران و دستگاه های اجرایی کشور مشغول است.

آیا این بود، نتیجه 49 سال سابقه کار در مطبوعات و رسانه های کشور؟ چه دستاوردی جز خدمت به انگلیس و بی بی سی و سرویس های تخریب گر دولت های غربی، داشته است. آیا نتیجه آن همه کتاب و مقاله و نوشته، خدمت به دشمنان تاریخی ملت ایران است؟ آیا نتیجه این همه مطالعه تاریخی و پند و ارز دادن به سیاستمداران و مخاطبان مطبوعات کشور، این است که به دامن دشمن پناه ببرید؟ آیا مسعود بهنود و روزنامه نگارانی که در دامن غرب، در خدمت دشمنان هستند، به راستی بهتر از این نمی توانستند عمل کنند. “آیا بهنود در جای خود نشسته است؟

By another

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *