بولتن نیوز: بیش از سه دهه از انقلاب اسلامی ایران می گذرد و در این میان صدا و سیما، با صرف هزینه های هنگفت، هنوز نتوانسته است از ظرفیت لازم خود بهره برداری کند. گاهی این مجموعه ناکارآمدی خود را در برنامه های اوغات فراغت مردم به نمایش می گذارد و گاهی نیز در عدم انتشار دستاوردهای ارزشمند امنیتی، دفاعی، هسته ای و …این در حالی است که غرب و علی الخصوص آمریکا از کوچکترین اخبار و اطلاعات، پربارترین محصولات را جمع آوری می کند.
بر همین اساس یک روزنامه در نوشته ای به انتقاد از این رویه پرداخته است. وطن امروز در این باره نوشت:
در خبرها آمده بود اعضای یک شبکه بزرگ تروریستی وابسته به موساد در ایران از سوی وزارت اطلاعات شناسایی و دستگیر شدهاند، چندی بعد شنیدیم 15 نفر از عوامل مرتبط با سرویس جاسوسی چند کشور عربی که در ترور مولوی جنگزهی امامجمعه اهل سنت راسک نقش داشتند، بازداشت شدهاند… عادت کردهایم هر از گاهی خبرهایی از این قبیل بشنویم بدون آنکه عمق و اهمیت آن را دریابیم.
خبرهایی از این دست از آنجا که محدودیتهایی در انتشار جزئیات آنها وجود دارد، معمولا شبیه بههم هستند و این شباهت در نحوه اطلاعرسانی صدا و سیما این تیپ خبرها را به نوعی کلیشه تبدیل کرده است. مثلا در مورد اخیر انهدام تیم بزرگ موساد در ایران برای اینکه بگوییم این موفقیت از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است و به نوعی به عمق واقعه اشاره کنیم با اضافه کردن کلمه «بزرگ» به «تیم موساد» همه رسالت خبری خود را به جا میآوریم!
ممکن است گفته شود وقتی از جزئیات یک دستاورد، اطلاعی فراتر از اطلاعیه رسمی دستگاه اطلاعاتی کشور در دست نیست، پس چه باید کرد؟ شاید در مواردی حق با رسانه باشد اما مگر با اطلاعاتی که در پرونده عبدالمالک ریگی منتشر شد، رسانه ملی چه کرد؟ به جرات میتوان گفت اگر آمریکاییها به چنین موفقیتی دست مییافتند، چشم جهان را از مستند و فیلم و سریال پر میکردند.
مقایسه کنید سطح موفقیت نهاد اطلاعاتی جمهوری اسلامی در پرونده ریگی را با نحوه مواجهه تبلیغاتی آمریکاییها با پدیده «اسامه بنلادن» و ادعای مضحک آنها مبنی بر به دریا انداختن جنازهاش!
ما هنوز یک مستند نصفه و نیمه درباره «معجزه» شکار ریگی نساختهایم. به اعتقاد نگارنده، دستگیری جمالیفش، عامل ترور شهید علیمحمدی، به علت ناشناخته بودن از مورد ریگی هم پیچیدهتر و بزرگتر بود اما آیا مخاطب رسانه و بیننده تلویزیون این را فهمید؟ اینجاست که باید گفت هرچند نام خادمان دستگاه اطلاعاتی کشور را سربازان گمنام امام زمان(عج) گذاشتهاند اما این سبب نمیشود از مجاهدان خاموش، خاموشتر باشیم؛ در مظلومیت خادمان خاموش ملت همین بس که شهیدانشان هم شهدای خاموشند، در گمنامی جهاد میکنند و در گمنامی شهید میشوند.
اگر چند مورد کار باشگاه خبرنگاران را هم درباره پیروزیهای اطلاعاتی کشورمان فاکتور بگیریم، نمره صدا و سیما در این زمینه به صفر میل میکند؛ و بهجای آن البته آنتن رسانه ملی پر است از بازیگر و خواننده و فوتبالیست، کأنه تلویزیون فقط تریبون این 3 دسته است. جشن رمضان است؛ بازیگران، عید نوروز؛ بازیگران، چپ میرویم؛ بازیگران، راست میرویم؛ بازیگران، بالا رفتیم؛ بازیگران، پایین آمدیم؛ بازیگران و هر شبکه خشنود است به اینکه در فلان برنامه زندهاش تعداد بیشتری هنرپیشه را به استودیو آورده و قسعلیهذا. گویی فقط بازیگرانند که کار میکنند، همین بازیگران هستند که تحقیق علمی میکنند، همینها هستند که میجنگند، همینها شهید میشوند، همینها باید الگو باشند و دیگر هیچ!
من ماندهام وظیفه رسانه ملی در قبال آن مامور گمنامی که ماهها بیابانهای آن کشور همسایه را برای یافتن جانورهای سیا و موساد گز میکند و برای آسایش ما جانش را میدهد و جسدش هم برنمیگردد، چیست؟
ممکن است ظریفی بگوید کجای کاری تو! برای آنها که گمنام نبودند ابتکار تلویزیون از پخش یک کلیپ «مرو ای دوست» با صدای محمد اصفهانی فراتر نرفت، اینها که اسمشان رویشان است: سرباز گمنام!
در کنار همه این کوتاهیها و قدرناشناسیها اما مردم همیشه بزرگترین حامی دستگاه اطلاعاتی بودهاند. اگر ایران یک تشکیلات اطلاعاتی دارد در شمار برترینهای جهان، این مهم حاصل آن حمایت است، چه مردم به فرموده امام(ره) که همه باید نیروی اطلاعات باشند، عمل کردند و تبلور این معنا شدند که «ما همه اطلاعاتی هستیم».
چهکسی است که منکر این واقعیت باشد، وقتی پرسنل یک دستگاه اطلاعاتی به وسعت یک ملت است، هیچ دشمنی را یارای مقابله با او نیست و دشمن همین نقطه را هدف قرار داده است.