چطور جای رئیسمان را بگیریم؟
احتمالاً پاسخهایی که از ذهن بسیاری از ما میگذرد همانهاست که مدام در نکوهشاش حرف میزنیم: زیرآبزنی، دور زدن، استفاده از یک آشنای دُمکلفت، کارشکنی و …
به گزارش ایسنا، احسان محمدی با این مقدمه در عصر ایران نوشت: «هر وزارتخانه و سازمان و نهاد و ادارهای بروید حتماً یکی – دو نفر پیدا میشوند که حس میکنند رئیس فعلی حق آنها را خورده و صندلیشان را غصب کرده! استثنایی هم ندارد. اگر خود ما آن نفر گلهمند نباشیم حتماً یک نفر را میشناسیم که هر جا «گوش ملی» گیر بیاورد، شروع میکند به نک و نال که حق من را ضایع کردهاند و این رئیس کاربلد نیست و دارد ظلم میکند و کشور را امثال او به قهقرا بردهاند.
اما چاره چیست؟ بیشتر «مدیران» انتصابی هستند و اصولاً کسی نظر کارمند جماعت را نمیپرسد. نمونههای شگفتانگیزی در همه این سالها داشتهایم که با التفات ویژه حتی وزیر شدهاند و بعد از پایان دورهشان چنان در دل این کشور هضم شده و از یادها گریختهاند که کسی صدایی از آنها نمیشنود و حتی در مورد حوزهای که مسئولیت داشتهاند و تجربه اندوختهاند کلمهای نمیگویند؛ نه انتقادی، نه پیشنهادی… گویی که به قول مهران مدیری در سریال مرد هزارچهره: «اشتباهی بودهاند!»
صندلیهای طلایی اندکاند. عموم مردم بر این باورند که نورچشمیها و ژنهای خوب صاحب آن میشوند و میزان دانش و تجربه و دانش مدیریت خیلی نقش اساسی در انتخاب صاحبان آنها ندارند. درست یا غلط این باور هواداران بیشتری میان مردم کوچه و بازار دارد اما پرسش کلیدی اینجاست که چطور میشود جای رئیس را گرفت؟
شیوههای سنتی تخریب، حسادت و شیطنت، زیرآبزنی و کارشکنی، شکایت بردن پیش این و آن و نامهنگاری با نهادهای بازرسی و … شاید در مورد عده اندکی جواب بدهد اما تجربه نشان داده است که بسیاری از مدیران چنان به منصب دل بستهاند که اگر میتوانستند هر روز صندلیشان را با خودشان به خانه میبرند مبادا کسی روی آن بنشیند! به بعضی بازنشستهها نگاه کنید!
اگر از این شیوههای سنتی که البته مایه شرمساری هستند، پیروی نمیکنید پیشنهاد میکنم از این تاکتیک ژاپنیها استفاده کنید. آنها میگویند: اگر میخواهی جای رئیسات را بگیری او را هل بده به سمت بالا برود!
یعنی به رئیسات کمک کن پیشرفت کند، پست بالاتری بگیرد و صندلیاش را برای تو خالی کند. این ضربالمثل ساده شاید جانمایه تفاوت نگاه ایرانی – ژاپنی باشد. این که به جای تلاش و کوشش و شب نخوابیدن و خون جگر خوردن در جدل بیپایان برای به زیر کشیدن رئیس و نشستن سر صندلیاش، اگر شایستگیاش را دارد به او کمک کنیم که رشد کند، به جاهای بزرگتر برود و صندلیاش برای ما خلوت شود. همین!»