در دورهای که فضای اینترنتی در دسترس همگان قرار گرفت و کامپیوتر تبدیل به یک ابزار چندمنظوره برای افراد شد، پدیده موزیسینهای زیرزمینی هم نمود تازهای پیدا کرد. جامعه به یکباره با حجم بسیار زیادی از تولیدات زیرزمینی مواجه شد و ادبیات جدیدی و البته در بعضی موارد سطح پایین، وارد فضای موسیقایی کشور شد.
از افرادی نظیر محسن نامجو، شاهین نجفی گرفته تا محسن چاوشی و محسن یگانه و بنیامین نیز از همین راه توانستند راهی به گوش مخاطب باز کنند، اما غیر از این افراد تنها عدهای از آنها توانستند به عرصه رسمی نشر آلبوم راه پیدا کنند و عدهای هم برای همیشه زیرزمینی ماندند و عدهای هم مهاجرت کردند.
موسیقی زیرزمینی سبکها و جریانهای مختلفی را در بر میگرفت و از این رو است که میشود در این مجموعه نامهایی نظیر تهی، ساسی مانکن، علیشمس و تتلو را میتوان در کنار نامهایی، چون نامجو، چاوشی، یگانه و… قرار داد و پر واضح است که هر کدام از این نامها راه خود را پیمودند و جریان فکری خود را دنبال میکنند.
آنهایی که مهاجرت را راه چاره دانستند چند سالی هست که به شبکههای فارسیزبان راه باز کردند و تولیدات خود را از راههای مختلف به گوش مخاطب میرسانند، اما تتلو که شاید همسو با تهی، ساسیمانکن و علیشمس بود تا آخرین لحظه ماند و حاشیه آفرید.
امیرحسین مقصودلو در میان انبوهی از کارهای منتشر شده در اینترنت، کارهای خودش را منتشر و کمکم نامی میان نامها برای خود دست و پا کرد و با پخش کلیپ از خودش رونمایی کرد. طرفدارانش علاقه دارند تا او را پیشرو و پدر سبک R&B بدانند و به هر حال موسیقی او ترکیبی از همهچیز است و شاید نتوان او را در یک قالب مشخص قرار داد.
اما امیرحسین مقصودلو بیش از آنکه یک خواننده باشد حاشیههایش بار شهرت او را به دوش میکشند. او یک روز از خوانندگی خداحافظی میکند و باز برمیگردد و میخواند، یک روز تصمیم میگیرد در سطح اول فوتبال مملکت بازی کند و سر زده وارد تمرین پرسپولیس میشود که محترمانه عذرش را میخواهند، با تیمهای دیگر وارد مذاکره میشود که آنها برای فرار از حاشیه با حضورش مخالفت میکنند و یک روز وارد جریان سیاسی کشور میشود و فردایش رنگ عوض میکند.
رفتار تتلو و هیجاناتی که از پس این رفتار میآید را اگر در دهه ۷۰ برای کسی تعریف میکردید به یک داستان غیرواقعی شباهت داشت، اما امروز تتلو و تمام حواشیاش یک حقیقت انکارناپذیر است. اما چگونه میشود که پدیدهای، چون تتلو رشد میکند و وی را در سطوح مختلف میبینیم؟
مهمترین ابزار تتلو برای تتلو شدن، انعکاس رفتار فارغ از خرد اوست و شاید جریانهای منعکس کننده بیشترین سهم را در پروراندن این پدیده داشته باشند. او وارد حاشیههای ورزش میشود، عکسش را در صفحه اول روزنامههای ورزشی میبینیم؛ برای حمایت از انرژی هستهای ترانه میسازد، تصویرش را بر ناو جنگی میبینیم و در پادگان ارتش کلیپ ساخته میشود؛ به انتخابات ورود میکند، تصویرش را در کنار یکی از کاندیداها میبینیم؛ اظهارات تندش درباره حجاب، بارها و بارها بازنشر میشود و در نهایت کار به جایی میرسد که طرفدارانش، فوج فوج، به بغبغوی او پاسخ میدهند.
شاید طنز باشد، اما وقتی که بغبغو را در گوگل جستوجو میکنید بیش از هر چیز دیگری راجع به تتلو مورد یافت میشود. شهرتی که بر اثر رفتارهای ناهنجار و عاری از خرد شکل گرفته، چنان وسوسهانگیز است که جریانها و طرزتفکرهای مختلف را جذب خود میکند.
اما تتلو پس از مهاجرت دوستان و همدورهایهای خودش و به امید و هدف رسیدن به مجوز و برگزاری کنسرت دست به هر اقدام ممکنی زد و در نهایت با مهاجرت، راه همدورهایهایش را در پیش گرفت. عدم اخذ مجوز آلبوم و برگزاری کنسرت نه تنها مانع از تاثیرگذاری تتلو بر طرفدارانش نشد که او را روز به روز مشهورتر کرد و جامعه طرفدارانش را پرجمعیتتر. در این میان تنها چیزی که به آن پرداخته نمیشود، موسیقی اوست.
هفته گذشته، شبکه بیبیسی فارسی هم از وسوسه پرداختن به این حواشی در امان نماند و در برنامه مربوط به موسیقی خودش، با این پدیده به گفتگو نشست. گرچه این برنامه را به هیچ عنوان نمیتوان در قالب یک برنامه تخصصی موسیقی دید، اما قدری غیرمنتظره بود که بیبیسیفارسی یک برنامه خود را به تتلو اختصاص دهد. تتلو در این مصاحبه همچنان حقبهجانب است و خود را در قامت یک الگو برای هوادارانش میبیند که میتواند برایشان حکم صادر کند که حجابشان در داخل و خارج از ایران چگونه باشد.
اما حرفهای او همچنان پر از تناقض است؛ او معتقد است که زنان باید حجاب را رعایت کنند و حجاب برایشان امنیت میآورد و از طرفی خود را به عنوان یک مبارز معرفی میکند که برای پدیده تتو و افرادی که تتو روی بدنشان دارند تلاش میکند تا مورد تبعیض واقع نشوند. او برای ظاهر افراد، آزادی قایل میشود و به موازات آن درباره حجاب هم نظر میدهد. هفتهای چند آهنگ میسازد! و خود را سازنده مغز هوادار میداند و این تفکر که یک نفر میخواهد «سازنده مغز هوادار» باشد، جای تامل دارد.
در دورهای که سریالهای نود شبی در تلویزیون مرسوم شده بود عدهای نگران بودند که اصطلاحات و تکیهکلامهای شخصیتهای این سریالها در ادبیات محاوره وارد نشود (که البته عباراتی، چون «پاچهخواری» وارد اصطلاحات جامعه شد) و در مقابل عدهای دیگر این نگرانی را بیمورد میدانستند و معتقد بودند که عمر این اصطلاحات کوتاه است و پس از پایان سریال، کمکم فراموش میشود (که جز برخی موارد خاص، این ایده درست بود). اما تتلو سریالی است که تمام نمیشود و همچنان صاحبان رسانه به دنبال او و حاشیههایش هستند و خواسته و ناخواسته به او کمک میکنند تا باور کند که سازنده مغز هوادارانش است.