مردم چه گناهی کردهاند؟
بیماری به جان همدیگر افتادن که امروز کشور ما به آن مبتلاست قابل علاج است. مردم چه گناهی کردهاند که باید در اثر دعواهای مبتنی بر جنگ قدرت، سرگردان باشند و رنجهای معیشتی را هم تحمل کنند؟
به گزارش هرازنیوز ، جمهوری اسلامی در سرمقاله خود نوشت: برخلاف نظر کسانی که آیه یاس میخوانند و میگویند افراد، گروهها و جناحها کارائی خود را از دست دادهاند و نمیشود کاری از پیش برد، اعتقاد راسخ داریم که اگر هر کس به وظیفه خودش عمل کند قطعاً تمام امور به درستی پیش خواهند رفت و همه میتوانند نقش موثر خود را در پیشبرد اهداف نظام و تعالی کشور ایفا کنند.
این کلمه «اگر» چیزی نیست که قابل تحقق نباشد، با اندکی توجه و عزم و اراده در سطوح بالای نظام به آسانی میتوان این شرط را محقق ساخت.
برای روشن شدن مطلب، کافی است به موضوع پر سرو صدای این روزها یعنی لوایح مربوط به پیوستن ایران به کنوانسیون مبارزه با پولشوئی و تامین مالی تروریسم (سی. اف. تی) و آن بخش از آن که بیشتر بر سر زبانهاست یعنی اف. ای. تی. اف FATF و آنچه در ماجرای تصویب آن در مجلس شورای اسلامی پیش آمد نگاهی بیاندازیم. این وقایع، که برای یک جامعه اسلامی به هیچ وجه قابل قبول نیست، حتی اگر در یک جامعه غیراسلامی رخ دهد نیز دور از انتظار است؛ زیرا به هر حال هر جامعهای، چه اسلامی و چه غیراسلامی، از معیارهای قانونی و اخلاقی و یا حداقل قراردادهای اجتماعی برخوردار است که با رعایت آنها میتوان مانع چنین وقایعی شد. شاید یادآوری بعضی اتفاقات این روزها بتواند به درک بیشتر آنچه اکنون در جامعه اسلامی و انقلابیمان با آن مواجه هستیم به ما کمک کند.
مردم ایران در هفتهها و روزهای گذشته با صاحبان و مروجان دو طرز فکر نسبت به لایحه مربوط FATF مواجه بوده و هنوز هم هستند که یکی میگوید این لایحه کاملاًّ استعماری است و طرفداران تصویب آن خائن به کشور و نظام و ملت و حتی اسلام هستند و در مقابل، عدهای میگویند جلوگیری از تصویب آن یک خیانت است و موجب مشکلات غیرقابل تحملی برای مردم و نظام خواهد شد. بعد از تصویب لایحه مربوط به این موضوع در مجلس، عدهای شعار دادند که «عزا عزاست امروز روز عزاست امروز» و عدهای خوشحالی کردند که نظام و کشور از یک گردنه عبور کرده و آمریکا و عربستان و رژیم صهیونیستی، یعنی دشمنان ملت ایران ناکام ماندند.
همانطور که ملاحظه میشود این دو نگاه و نظر در مقابل همدیگر قرار دارند و کوچکترین وجه مشترکی میان آنها وجود ندارد. مهمتر اینکه در میان طرفداران هر دو نظریه، افراد صاحب نام و صاحب نفوذی از اقشار مختلف سیاسی، دینی و حتی بزرگان حوزههای علمیه حضور دارند. افرادی با عنوان «آیتالله» تصویب این لایحه را خدمت به مردم و نظام دانستهاند و افراد دیگری که آنها هم با همین عنوان «آیتالله» شناخته میشوند آن را خیانت به مردم و نظام دانستهاند و از شورای نگهبان میخواهند آن را تایید نکند. عدهای از مدتها قبل به صورت سازماندهی شده برای نمایندگان مجلس و دیگران پیامک میفرستادند که مبادا این لایحه را تصویب کنید و حالا به جان اعضاء شورای نگهبان افتادهاند که مبادا آن را تایید کنید. در مقابل، عدهای با زبان و قلم به شورای نگهبان توصیه میکنند خدمتی که نزدیک ۱۵۰ نماینده مجلس به این ملت و این نظام با تصویب این لایحه انجام دادهاند را کامل کند…
در این میان، مردم که گوش و دل به علما و بزرگان میسپارند و بر این باورند که این بزرگان هرگز برخلاف مصالح کشور و ملت و نظام و اسلام کاری نخواهند کرد، با دیدن این صحنهها و شنیدن این آراء متضاد سرگردان شدهاند و نمیدانند کدام نظر را باور کنند و نسبت به آینده امیدوار باشند یا ناامید؟ این سرگردانی برای مردم، بدترین حالت است و برای کشور نیز پیامدهای ناگواری دارد. اگر مسئولان نظام در میان تودههای مردم بودند به این واقعیت میرسیدند که مردم در چنین شرایطی احساس بلاتکلیفی میکنند و تصورشان این است که همه چیز رهاست و کسی به کسی نیست. این، آفتی است که بیاعتمادی میآورد.
این، مشکلی نیست که قابل حل نباشد. مسئولان نظام میتوانند در چنین مواردی حرف آخر را بگونهای که افکار عمومی بتواند جواب روشنی برای سوالهای خود دریافت کند بزنند. با شفاف شدن مسائل، نیروها صرف امور مهمی خواهند شد که نیاز واقعی کشور است. امروز یک مشت دلال با حمایت چند سایت مستقر در خارج برای کشور نرخ ارز و سکه تعیین میکنند و عدهای سودجو نیز در داخل قیمت اجناس مورد نیاز مردم را تا میتوانند بالا میبرند. در شرایطی که مردم گرفتار مشکلات معیشتی هستند، نیروهای سیاسی، علما و مسئولان کشور سرگرم درگیریهائی هستند که میتوانند با کنار همدیگر قرار گرفتن و شفاف ساختن موضوعات مانع بروز چنین درگیریهائی شوند. با چنین اقدامی، علاوه بر تعیین تکلیف مسائل کشور براساس مصالح ملت و نظام، جلوی هرز رفتن وقتها و امکانات گرفته میشود، فکرها و همتها صرف مقابله با توطئههای داخلی و خارجی که مشکلات معیشتی برای مردم به وجود میآورند میگردد و مردم نیز دچار سردرگمی و بیاعتمادی نسبت به نظام و معتمدین خود نمیشوند. در چنین شرایطی است که همه چیز میتواند در مسیر عادی خود حرکت کند و هر کس نقش موثر خود را در پیشبرد اهداف نظام و تعالی کشور ایفا کند.
ملاحظه میشود که بیماری به جان همدیگر افتادن که امروز کشور ما به آن مبتلاست قابل علاج است. مردم چه گناهی کردهاند که باید در اثر دعواهای مبتنی بر جنگ قدرت، سرگردان باشند و رنجهای معیشتی را هم تحمل کنند؟ این بیماری را میتوان با کنار گذاشتن خودخواهیها معالجه کرد و با عمل به فرموده قرآن و پیامبر که وحدت را تنها راه حفظ اقتدار مسلمانان دانسته اند، به تحقق اهداف متعالی نظام و عزت و رفاه ملت کمک کرد