احیای گردشگری تور قوزآباد!

اینگونه نیست که تصور کنیم اگر مدرک موثر و محکمی در اختیار اسراییلی‌ها باشد، به راحتی آن را خرج کنند. کافی است شاهدی داشته باشند که بتوانند از طریق آن کوچک‌ترین آسیبی به جمهوری اسلامی ایران بزنند، اطمینان داشته‌باشید آن شاهد را آنچنان بزرگ می‌کنند که بیشترین آسیب بر اثر آن به ایران وارد شود.

سخنرانی نتانیاهو، هر چقدر هم سخیف و بی‌مایه، نهایتا باعث شد تا جایگاه روستای تورقوزآباد در افکار عمومی احیا شود. دست کم این است که رسانه‌های ایرانی می‌توانند از این فرصت استفاده کنند تا گردشگری این روستا را احیا کنند. احمد شیرزاد در یادداشتی در اعتماد نوشت: سخنرانی بنیامین نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل متحد و اشاره‌اش به انباری در تورقوزآباد، موجی از شوخی و طنز را در میان رسانه‌های فارسی زبان راه انداخته، تا جایی که دیپلمات‌های بلندپایه ایرانی هم به این موضوع واکنش نشان داده‌اند و عباس عراقچی معاون وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد ممکن است گروهی نتانیاهو را سر کار گذاشته‌باشند. فارغ از این جنبه طنز و شوخی، اگر بخواهیم از جنبه منطقی به قضیه نگاه کنیم، اگر نتانیاهو مدرکی علیه جمهوری اسلامی ایران در اختیار داشت، پیش از آنکه در مجامع عمومی و برای افکار عمومی آن را شرح دهد، از طریق سازمان‌های بین‌المللی ومتحدان قدرتمندش سیلی از اتهامات و بازرسی‌ها و جلسات بررسی و تحقیق علیه ایران راه انداخته‌بود. اینگونه نیست که تصور کنیم اگر مدرک موثر و محکمی در اختیار اسراییلی‌ها باشد، به راحتی آن را خرج کنند. کافی است شاهدی داشته باشند که بتوانند از طریق آن کوچک‌ترین آسیبی به جمهوری اسلامی ایران بزنند، اطمینان داشته‌باشید آن شاهد را آنچنان بزرگ می‌کنند که بیشترین آسیب بر اثر آن به ایران وارد شود. همین چند سال پیش بود که اسراییلی‌ها و امریکایی‌ها در رویدادی که من دقیقا از جزییات آن خبر ندارم، موفق شدند به یک لپ‌تاپ ادعایی دست‌ پیدا کنند که گفته می‌شد در آن مدارکی در مورد برنامه هسته‌ای ایران وجود دارد. همین مدارک ادعایی تا مدت‌ها بهانه پرونده‌سازی، رای‌گیری و اتهام‌زنی به جمهوری اسلامی ایران بود و سال‌ها طول کشید تا ایران بتواند ادعاهای مربوط به فایل‌های این لپ‌تاپ را از پرونده خود پاک کند و اتهام‌ها را طی کاغذبازی‌ها و بروکراسی‌های پیچیده و درازمدت از نام خود پاک کرد. در مورد انبار تورقوزآباد هم اگر مدرکی آسیب‌رسان در اختیار تل‌آویو بود یا اگر در کوچک‌ترین حالتی امکان داشت شاهدی در اختیار بدهد که جمهوری اسلامی ایران را حتی به کم‌ترین انحرافی از تعهدات بین‌المللی‌اش متهم بکند، تاکنون بارها و بارها از آن استفاده کرده‌بودند و به خاطر آن ایران را در همه مجامع بین‌المللی از آژانس بین‌المللی انرژی اتمی گرفته تا شورای امنیت سازمان ملل متحد لای منگنه قرار می‌دادند. اما به نظر می‌رسد که مدارکی که به دست نتانیاهو می‌رسد، حتی به صورت تلویحی هم نمی‌توانند ایران را متهم به اقدامی غیرقانونی کند. نتانیاهو مانند میوه‌فروش‌هایی شده است که میوه‌های پوسیده و کهنه خود را به هر شکلی با خیس کردن و چیدن زیر میوه‌های تازه می‌خواهند به مشتری قالب کنند. اگر می‌شد از این نمد کلاهی بافت، تاکنون آقای نتانیاهو آن را به تولید انبوه رسانده‌ بود. به نظر می‌رسد که مجمع عمومی سازمان ملل متحد برای نتانیاهو به صحنه‌ای تبدیل شده تا هر سال در آن مهارت‌های نمایش و بازیگری خود را عرضه کند. هر سال او سعی می‌کند نقشه و نقاشی در دست، فیلی برای مخاطبان خود هوا کند تا رهبران جهان را سرگرم کند. اما این نمایش سالانه هم از فرط تکرار اثر خود را از دست داده است. حتی دیگر به نظر نمی‌رسد شبکه‌های تلویزیونی و رسانه‌های ضدایرانی که همه سرمایه‌شان با هدف آسیب رساندن به ایران تامین شده است هم حاضر باشند از نمایش امسال برای جذب مخاطب و اثرگذاری روی مخاطبان‌شان بهره‌برداری کنند. نمایش امسال نتانیاهو نه به کار پرونده‌سازی در سازمان‌های بین‌المللی می‌آید و نه به کار تبلیغات ضدایرانی. تغییر جایگاه جمهوری اسلامی ایران در افکار عمومی بین‌المللی و توافق هسته‌ای با پشتیبانی سازمان‌های بین‌المللی باعث شده که نفوذ چنین اظهاراتی در افکار عمومی به‌شدت کاهش پیدا کند. ممکن است بیننده‌ای با گرایش خاص سیاسی یا فکری در گوشه‌ای از دنیا چنین نمایشی را ببیند و حرف‌های نتانیاهو را باور کند، اما نفوذ و دسترسی به افکار عمومی با چنین نمایش‌های سخیف و جهت‌دار و بی‌مبنایی، روزبه‌روز کمتر می‌شود. اما به هر تقدیر سخنرانی نتانیاهو، هر چقدر هم سخیف و بی‌مایه، نهایتا باعث شد تا جایگاه روستای تورقوزآباد در افکار عمومی احیا شود. دست کم این است که رسانه‌های ایرانی می‌توانند از این فرصت استفاده کنند تا گردشگری این روستا را احیا کنند. به هر حال چه در رسانه‌ها و چه برای موسسات گردشگری فرصتی ایجاد شده است تا نه‌تنها این روستای تهران را از غربت و ناشناختگی خارج کنند بلکه حالا که نام آن در مجمع عمومی سازمان ملل متحد هم سر زبان‌های افتاده است به عنوان مقصدی توریستی برای اقتصاد محلی آن رونقی بیافرینند. دو عامل همزمان باعث شده تا عملکرد نتانیاهو در مجمع عمومی مانند گذشته برش لازم را نداشته‌باشد. از یک‌سو امضای برجام باعث شده است تا بسیاری از بهانه‌ها علیه برنامه هسته‌ای ایران که با ادعای بسته‌بودن درهای صنایع هسته‌ای ایران به روی بازرسان بین‌المللی مطرح می‌شد، برطرف شوند و امروز به اعتراف مقام‌های بلندپایه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی «سخت‌ترین و قوی‌ترین برنامه رصد هسته‌ای جهان» در خاک ایران اجرا می‌شود. اما عامل دوم شاید کمک بیشتری به اعاده حیثیت ایران بکند و آن بی‌مایگی مجری نمایش‌های ضدایرانی در مجامع بین‌المللی است. نتانیاهو با تکراری شدن اجراهایش به بازیگری بی‌مایه و بی‌هنر تبدیل شده است که حاضر است به هر قیمتی هر نمایشی را اجرا کند. امروز تل‌آویو به یک بچه لوس موذی تبدیل شده است، هر کاری می‌کند، هر سنگی که به شیشه همسایه‌ها می‌زند و هر گاه زنگ خانه مردم را می‌زند و فرار می‌کند، به لطف هیکل برادر بزرگ‌ترش از زیر بار مسوولیت آن در می‌رود. نتانیاهو، فرزند لوسی است که در نتیجه رانت‌های سیاسی و رسانه‌ای، دست به هر کاری می‌زند و کسی جرات نمی‌کند جوابش را بدهد، چرا که هر کس تردیدی در حرف‌های نتانیاهو و دیگر مقام‌های اسراییلی وارد کند، به یهودستیزی و نژادپرستی متهم می‌شود. خلاصه امر اینکه به قول جلال الدین بلخی: از قیاسش خنده آمد خلق را کو چو خود پنداشت صاحب دلق را کار پاکان را قیاس از خود مگیر گرچه ماند در نبشتن شیر و شیر بی‌احترامی و بی‌حرمتی‌های نتانیاهو تنها به ایرانی‌ها منحصر نماند، چه مقام‌های آمریکایی، چه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و رهبران کشورهای عضو سازمان ملل متحد هیچ یک دامن‌شان از اتهام‌زنی‌ها و بی‌ادبی‌های بنیامین نتانیاهو بیرون نماند. اگر چنانچه یکی از این بی‌ادبی‌ها و هجمه‌ها به سازمان‌های بین‌المللی در ابعاد خیلی محدودتر خدای نکرده توسط مقامی ایرانی مطرح می‌شد قطع به یقین تا ماه‌ها رسانه‌های بین‌المللی سرشار از بدگویی‌ها و انتقادهای تند به او بود. اما شوربختانه در فضای کنونی رسانه‌های جهان نتانیاهو و دولتمردانش از یک کارت عبور و مرور آزاد برخوردارند و با قرار دادن تیغ اتهام یهودستیزی روی گردن سیاستمداران، نویسندگان، خبرنگاران و منتقدان، به سادگی هر آنچه به زبان‌شان بیاید به دیگران می‌گویند و به سادگی از زیر بار مسئولیت آن در می‌روند
منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *