نگاهی به چهره‌هایی که ممنوع‌الکار شدند؛ در گفته‌هایی از حسین پاکدل، تینا پاکروان و مهدی صباغ‌زاده

وقتی چند روز پیش اعلام شد که تلویزیون فقط به شرط حذف تصاویر حسین پاکدل حاضر به پخش تیزرهای فیلم خانه کاغذی مهدی صباغ‌زاده شده است؛ خیلی‌ها یاد ماجراهای یکی دو‌سال اخیر و رفتارهای عجیب گردانندگان این رسانه افتادند. رسانه‌ای که به اصرار و تأکید خود را رسانه ملی معرفی می‌کند؛ اما در سیاست‌هایش بشدت قبیله‌ای و جناحی است. رسانه‌ای با قواعد و جهت‌گیری‌های سیاسی خاص- که جای آن این گزارش نیست؛ رسانه‌ای که بخش بازرگانی‌اش صرفا به دلیل این‌که مبلغی عاید این رسانه شود، آنتن خود را با تبلیغات گاه چند دقیقه‌ای انواع کرم‌ها و صابون‌ها که حتی یک‌سری از شبکه‌های ماهواره‌ای هم به جهت حفظ شئون رسانه‌شان مایل به پخش آن نیستند، پر می‌کند؛ اما در همان زمان تصاویر یکی از فرهنگی‌ترین چهره‌های فیلمی را در تیزرهای آن فیلم حذف می‌کند. این تناقضی است که راه به از دست‌رفتن همین اندک مخاطبان باقیمانده رسانه ملی را نیز باز خواهد کرد. اتفاقی که طلیعه‌اش را همین روزها هم می‌بینیم؛ و شاهدیم که چگونه هر که مغضوب مدیران تلویزیون واقع می‌شود، در محافل فرهنگی و حتی پیش مردم عادی قدر و قیمتش فزونی می‌گیرد.
داستان یک تناقض
داستان این تناقض از دو‌سال پیش آغاز شد؛ اما می‌شود گفت که فاز جدید آن همین روزها کلید خورده است. وقتی که تقریبا همزمان با آغاز اکران فیلم خانه کاغذی ساخته جدید مهدی صباغ‌زاده، خبر آمد که مدیران صداوسیما اعلام کرده‌اند باید تصاویر حسین پاکدل به‌طور کامل از تیزر‌های این فیلم سینمایی حذف شود. اتفاقی نگران‌کننده؛ از این‌رو که فارغ از مسائل فرهنگی، حتی قواعد و قوانین یک بده بستان ساده بازرگانی را نیز نقض می‌کند. در حقیقت رسانه‌ای که زمان پخش تیزرهای چیپس و سس و پفک و کفش کاری به استانداردها و مجوزها، نهادهای مرتبط غذایی و دارویی و… ندارد و صرفا با اتکا به این انگاره ساده که «پخش آگهی یک محصول به معنای تأیید آن محصول نیست» کمترین مسئولیتی را از این نظر متوجه خودش نمی‌داند، وقتی پای پخش تیزرهای یک محصول فرهنگی- و به همان نسبت مهمتر و ارزشمندتر- وسط می‌آید، قوانین و قواعد خودساخته‌ای وضع می‌کند. آن هم درحالی‌ که تلویزیون به‌عنوان تنها رسانه رسمی در اختیار سینماگران برای اطلاع‌رسانی و تبلیغات در حقیقت دست سینماگران را زیر سنگ دارد و بیچاره سینماگران را از ترس تبعات آتی آن، توان حتی اعتراض به این روند هم نیست.
در مورد داستان اخیر ممیزی‌های تبلیغات تلویزیونی؛ نکته آزاردهنده‌تر این ماجرا نام محصول ممنوعه‌ای است که مدیران بازرگانی اطلاع‌رسانی در مورد آن را به ضرر مخاطبان رسانه ارزیابی کرده‌اند. در واقع به قول دوستی ظاهرا برای مدیران تلویزیون حسین پاکدل حتی از چیپس و پفک هم مضرتر است!
داستان هفت‌خوان
وقتی اعلام شد که باید تصاویر حسین پاکدل از تیزرهای خانه کاغذی حذف شود؛ چنین به نظر می‌رسید که این اتفاق به‌رغم تمام بی‌منطقی حاکم بر آن، با حذف تصاویر این بازیگر پایان خواهد گرفت، اما ظاهرا خانه کاغذی برای این‌که به مخاطبان بالقوه‌اش بگوید که درحال حاضر روی پرده است، باید خوان‌های متعددی را از سر بگذراند. در حقیقت بعد از حذف تصاویر پاکدل؛ در گام بعدی تلویزیون شرط گذاشت که حتی نام حسین پاکدل به‌عنوان بازیگر این فیلم هم نباید در تبلیغات خانه کاغذی دیده شود، اما جالب این‌که حتی این نیز پایان داستان نبود؛ و در جدیدترین اظهارنظر، تهیه‌کننده خانه کاغذی اعلام کرد که باید تصاویر دیگر بازیگر این فیلم، تینا پاکروان نیز از تیزرها حذف شود. تینا پاکروان که تهیه‌کننده این فیلم نیز هست؛ با انتقاد از رفتار تلویزیون داستان را چنین تعریف می‌کند: وقتی تیزرهای فیلم را برای پخش دادیم، ابتدا اعلام کردند که باید تصویر حسین پاکدل را حذف کنید، اما بعد از این‌که نسخه جدید تیزر‌ها را به آنها دادیم؛ باز هم تیزرها از تلویزیون پخش نشد. وقتی پیگیری کردیم، به ما گفتند حتی اسم حسین پاکدل را باید از تیزرهای تلویزیونی حذف کنید.
پاکروان خبر از اتفاق جدیدی نیز خبر می‌دهد: بعد از حذف نام و صدای حسین پاکدل، به ما اعلام شد که باید بسیاری از تصاویر من که به ‌صورت کلوزآپ و نمای نزدیک بوده است، حذف شود و تنها سکانسی باز و لانگ شات از فیلم در تیزر گنجانده شود. من متوجه این اعمال‌نظر‌ها و محدودیت‌ها نمی‌شوم.
این تهیه‌کننده درحالی از این محدودیت‌ها می‌دهد که حسین پاکدل در سال‌های ۶۶ تا ۷۳ مدیر پخش شبکه ۱ سیما بوده؛ و تینا پاکروان نیز هم‌اکنون با سریال سال‌های مشروطه روی آنتن است.
یک داستان تاریخی
درحالی‌ که گفته می‌شود تاکنون رسانه ملی دلیلی برای این تصمیم خود به عوامل خانه کاغذی اعلام نکرده؛ خیلی‌ها لزومی هم به این کار نمی‌بینند. در واقع تلویزیون در مواردی مشابه با این قضیه بارها و بارها نشان داده که دلیل خاصی برای تصمیماتی از این قبیل در کار نیست؛ و بارها و بارها شاهد بوده‌ایم در شرایطی که مثلا کارهایی از بازیگری در شبکه‌های مختلف سیما روی آنتن است، همان بازیگر در شبکه‌ای دیگر یا در بخش بازرگانی ممنوع‌التصویر قلمداد می‌شود.
فراموش نکرده‌ایم ماجراهای فیلم یحیی سکوت نکرد به کارگردانی کاوه ابراهیم‌پور را در ‌سال ٩٤؛ زمانی که این فیلم با بازی فاطمه معتمدآریا و تهیه‌کنندگی تینا پاکروان به همین مانع فیلم خانه کاغذی برخورد؛ و تصاویر فاطمه معتمد آریا در تیزر‌های این فیلم حذف شد؛ و فقط و فقط در تیزرهای آن فیلم تصاویر پسرک کم‌سن‌وسالی که همبازی معتمدآریا بود، پخش شد. آن زمان مدیران صداوسیما فاطمه معتمدآریا را در لیست ممنوع‌التصویر‌های خود قرار داده بودند.
سال بعد هم این بلا سر فیلم سینمایی شنل آمد و مدیران تلویزیون اعلام کردند که در تیزر‌های این فیلم سینمایی تنها باید یک پلان از باران کوثری وجود داشته باشد.
اما فاطمه معتمدآریا، باران کوثری و حسین پاکدل تنها مغضوبان صداوسیما نیستند. هنوز چند روزی از حذف برنامه‌های گفت‌وگو با ناصر ملک‌مطیعی نمی‌گذرد یا بازیگری چون پگاه آهنگرانی و نویسنده‌ای چون مهراب قاسمخانی را می‌توان مثال زد که حتی نام بردن از آنها هم در تلویزیون تابو محسوب می‌شود و این در حالی است که همین قاسمخانی نویسنده شماری از موفق‌ترین سریال‌ها و نودشبی‌های سال‌های اخیر بوده است.
یک داستان تکراری
ستاره‌ها و به عبارت بهتر چهره‌ها مهمترین ابزارهای رسانه‌ها برای جلب توجه مخاطبان هستند؛ اما در حالی ‌که تلویزیون ایران از کمبود شدید مخاطب رنج می‌برد، در این زمینه نیز مسیری متفاوت از بقیه رسانه‌ها و حرکتی معکوس را پیش گرفته و در حالی ‌که در تمام دنیا روی چهره‌های سرشناس مانور می‌دهند، این‌جا تلویزیون روزبه‌روز بر شمار ممنوع‌الفعالیت‌ها افزوده و دست خود را خالی‌تر از همیشه می‌کند. به همین دلیل هم هست که دیگر تلویزیون جذابیت چندانی برای مخاطب داخلی ندارد؛ چرا که چهره‌ای نمانده تا مخاطب به خاطر او هم که شده پای تلویزیونش بنشیند.در داستان ممنوع‌الفعالیتی شاید بشود گفت مجریان بیشترین قربانیان را داده‌اند که از میان‌شان می‌شود به آزاده نامداری، فرزاد حسنی، رضا رشیدپور، جواد یحیوی، ژیلا صادقی، محمود شهریاری، محمدرضا شهیدی‌فرد، احسان علیخانی و… اشاره کرد. درواقع بیشتر مجریان تاکنون صابون ممنوع‌الکاری به تنشان خورده است. شاید مهمترین دلیلش هم این باشد که در تلویزیون ایران که وظیفه الگوبودن را بر دوش چهره‌ها گذاشته، هر کسی با هر بهانه‌ای می‌تواند با رفتارهایی خارج از قواعد تنگ تلویزیون خود را از دایره محدود الگوهای مد نظر مدیران بیرون اندازد و این شتری است که در خانه هر کسی خواهد خوابید.
اما بازیگران نیز در این قضیه قربانیانی داشته‌اند. دو نفر از بازیگران که نام‌شان به‌کرات در فهرست‌های ممنوع‌الکار و ممنوع‌التصویرها آمده، باران کوثری و پگاه آهنگرانی هستند که بیشتر این اتفاق به دلیل موضعگیری‌های سیاسی آنها صورت گرفته است. یا مهران مدیری که این روزها با دورهمی سوگلی تلویزیون است، فراموش نکرده‌ایم چهار پنج سالی را که راهش از تلویزیون جدا شده بود. سحر قریشی در این بین مورد عجیبی بود که گفته می‌شد به خاطر مسائل شخصی و خانوادگی به این بلیه دچار آمده است. نمونه‌های دیگر زیادند. جواد یحیوی، مهراب قاسمخانی، پیمان قاسمخانی، بهاره رهنما، فرزاد جمشیدی، پریناز ایزدیار و ده‌ها نفر دیگر که همه‌شان حداقل برای چند ماه مغضوب شده و نکته جالب این‌که بعد از آن چند ماه عمری سود این مغضوب‌شدن را برده‌اند. در حقیقت، به دلایلی خاص، وقوع این اتفاق در کارنامه بازیگران به جای این‌که پوئنی منفی به باشد، تبدیل به عاملی برای تفاخر می‌شود و این نشان می‌دهد یک جای کار می‌لنگد. جدیدترین نمونه این تفاخر را در اتفاق مربوط به ناصر ملک‌مطیعی کهنه‌کار می‌بینیم که پخش‌نشدن گفت‌وگویش در تلویزیون او را به محبوبیتی رساند که اگر سوار ماشین زمان به روزگار قیصر سفر می‌کرد، نیز، شاید به آن درجه از محبوبیت نمی‌رسید.

ناصرخان شما تو قلب مایی

وقتی گفت‌وگوی ناصر ملک‌مطیعی روی آنتن نرفت و پس از آن نیز روزنامه کیهان به تندی از ناصر ملک‌مطیعی به‌عنوان بازیگری یاد کرد که در برخی از فیلم‌های مستهجن به ایفای نقش پرداخته، ستاره‌های سینما ازجمله امیر جعفری، نوید محمدزاده، امیر جدیدی، پریناز ایزدیار، ساعد سهیلی، ارژنگ امیرفضلی و خیلی‌های دیگر یک‌صدا به انتقاد از مدیران صداوسیما و حمایت از ناصر ملک‌مطیعی پرداختند.
نوید محمدزاده در صفحه اینستاگرام خود نوشت: ناصرخان ملک‌مطیعی، ما هر وقت بخوایم شما رو ببینیم، به قلبمون نگاه می‌کنیم. فرصت حضور شما رو اونا از دست دادن. شما که تاج سرین!
امیر جعفری هم نوشت: اسم مرد آمد! ناصرخان شما تو قلب مایی.
ارژنگ امیر فضلی اما نگاه متفاوتی داشت و نوشت: همان كاری كه حدود بيست‌سال پيش هنرمندی در راديو با علی تابش كرد و روح او را شكست و خيلی‌ها نفهميدند، امروز هنرمند ديگری همان كار را در تلويزيون با ناصر ملک‌مطيعی كرد و باز خيلی‌ها نفهميدند. چقدر عجيب و جالب كه همه چيز مثل آن روزها تكرار شد. ايرادی به مسئولان سازمان نيست. ايراد بر دوستان وارد است كه برای خودنمايی و خاص نشان‌دادن خودشان دل نازک اين كهن‌مردان را می‌شكنند وگرنه حريم و قانون تلويزيون را كه سال‌هاست می‌دانيم و مشخص است؛ خصوصا برای ما دست‌اندركاران. اصلا اين همه رسانه در فضای مجازی است كه می‌توانستيد آن‌جا برای ايشان برنامه درست كنيد و از ايشان ياد كنيد، چرا آن‌جاها نبرديد؟ يعنی می‌خواستيد بگيد آقای ملک‌مطيعی رو من داشتم می‌آوردم تلويزيون و سازمان صداوسيما نگذاشت؟ من به‌فكر بودم و خاص هستم و بقيه نه!؟ من اين قدرت را داشتم و دست‌های پشت پرده نگذاشتند؟ من سلطان عصر حاضرم؟ من پدر خوانده‌ام؟ به چه قيمتی؟ به قيمت شكستن دل؟ به قيمت ناراحت‌كردن يك قلب كهن؟ هنرمند دوست دارد ديده شود ولی امان و داد از روزی كه هنرمند بخواهد پادشاه شود. جناب ملک‌مطيعی بزرگ من از شما معذرت مي‌خواهم و ببخشيد از اين ناراحتي كه برای شخص شخيص شما پيش آوردند.
امیر جدیدی، پریناز ایزدیار، ساعد سهیلی و پرستو صالحی هم با انتشار عکسی از ناصر ملک‌مطیعی در صفحه اینستاگرام خود به قدردانی از زحمات او برای سینمای ایران اشاره کردند. امیر جدیدی نوشت: ناصرخان! سلطان شمایی. پیش از این مسعود کیمیایی و سعید سهیلی نیز از این بازیگر تقدیر کرده بودند.

امین فرج‌پور- شهروند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *