امین فرجپور| وقتی هشتادونهسال پیش در آخرین روزهای دهه بیست داگلاس فربنکس محبوب روی صحنه آمد و در مراسمی ساده و بیهیچ زرق و برقی که فقط یک ربع ساعت طول کشید، اسامی برندگان نخستین دوره اسکار را- که البته هنوز اسکار نام نگرفته بود و فقط بهترینهای سینمای دنیا بود- اعلام کرد؛ نه خود او و نه هیچ سینماگر و روزنامه نگاری شاید فکرش را هم نمیکرد که این مراسم در سالهای بعدی تبدیل خواهد شد به باشکوه ترین، پرزرق و برق ترین، رسانهایترین و البته یکی از مهمترین رخدادهای دنیا؛ مراسمی که در تمامسال درباره آن حرف به میان خواهد آمد؛ مراسمی که نیمه اولسال از طریق نقد و بررسی و تبلیغ درباره برندگانش نامش سر زبانهاست و در نیمهدوم سال از طریق گمانه زنیهایی که برندگان احتمالی اسکار آینده را ارزیابی میکنند. بله؛ اسکار در نه دهه به اینجا رسیده است؛ از مراسمی یک ربعی بی هیچ بازتاب رسانهای به مهمترین اتفاق رسانهای دنیای سرگرمی.
امسال البته بعید نیست مراسم نودمین دوره اسکار زیر سایه بدبینی و افشاگری کمتر نشانی از آن اتفاق باشکوه همهساله داشته باشد؛ و حتی اگر هم این گونه نباشد و این خط و خشها نتواند سیمای درخشان اسکار را مکدر کند، میتوان حدس زد که بیتردید اسکار نودم تحتتأثیر حواشی گسترده رسواییهای جنسی شخصیتهای مهمهالیوود واقع خواهد شد؛ اتفاقی که طلیعهاش را از همین حالا هم میتوان دید و درحالیکه همه ساله از ابتدای پاییز انواع پیش بینیها و گمانه زنیها درباره برندگان و بازندگان احتمالی اسکار رسانهها و نشریات را پر میکرد، امسال در این دو ماه اول پاییز همه بحثها و حواشیهالیوود درباره واینستاین بوده است و زنانی که روزانه گوشهای دیگر از زوایای تاریک پیرامون این امپراتور هالیوودی را نور میاندازند…
در سایه این اتفاق است که خیلیها فکر میکنند امسال اسکار متفاوتی را نظاره گر خواهیم بود؛ و کتمان نمیتوان کرد که رسوایی آدمی در حدواندازه واینستاین نمیتواند در اسکار امسال بیتأثیر باشد. بههرحال دنیای سینما درحالی در روز چهارم مارس نخستین اسکار بی واینستاین را برگزار میکند که تا همین ماه پیش جدایی اسکار از واینستاین چیزی نبود که بشود تصور کرد. درواقع از زمانی کههاروی و برادرش باب کمپانی میراماکس و بعدتر کمپانی واینستاین را تأسیس کردند، تقریبا همهساله در تمام اسکارهایی که برگزار شد، حداقل یکی از فیلمهای این کمپانی در میان نامزدهای اصلی اسکار حضوری
پر رنگ داشته و در پرشمار سالهایی هم مجسمه طلایی بهترین فیلم در دستان امپراتور این روزهای بدنامهالیوود قرار گرفته بود. حالا با شرایطی که پیش آمده اگر چه ممکن است در بیشتر اسکارهای آن سالها تشکیک شود و گفته شود که فیلمهای واینستاین شاید استحقاق حضور در این جمع را نداشتهاند و بازیهای پشت پرده این مغول مطرحهالیوودی تنها برگ برنده شان برای جایزه بردن بود، اما در یک نگاه منصفانه که رفتار فردی و کارنامه حرفهای افراد را بیارتباط با هم تحلیل میکند، حتی رسوایی در این حد هم نمیتواند ارزش و اهمیت کارنامه این مرد کاربلد و سیاستهای روشمندانه او در درو کردن تمام جوایز مهم سینمایی را زیر سوال ببرد. در گزارش یک خبرگزاری معتبر درباره سیاستهای اسکاری او نوشته شده بود که «معروف استهاروی واینستاین برنامهریزی برای اسکار را از جشنواره بینالمللی فیلم کن هرسال آغاز میکرد و با مهمانیهای مفصلی که به صورت سنتی پر از چهرههای سرشناس در سواحل جنوبی فرانسه برگزار میکرد، حداقل برای یکشب عملا مهمترین جشنواره فیلم اروپا را به حاشیه میبرد. چرا که خبرنگاران ترجیح میدادند به گزارش میهمانی واینستاین بپردازند تا یک فیلم معمولی جریان هنری اروپا را روی پرده ببینند. حتی گاهی این مسأله با اعتراض مسئولان جشنواره نیز روبهرو میشد؛ اما هر چه بود برای کمپانی واینستاین نتیجه درخشانی داشت».
حالا اما بهنظر میرسد با اخراجهاروی واینستاین از کمپانی خودش و همینطور اخراج از آکادمی علوم و هنرهای فیلمسازی آمریکا ورق کاملا برگشته باشد. ورق برگشتنی که البته برای بسیاری از سینماگران میتواند چندان هم منصفانه نباشد. اگر این قاعده را در نظر آوریم که نامزدی در اسکار میتواند یکنفر را به صورت اتوماتیک عضو آکادمی کند، به احتمال زیاد اعضای آکادمی از وقوع اتفاقی که واینستاین را دوباره عضو آکادمی کند سرباز خواهند زد و این به معنای نادیده گرفتن عامدانه فیلمهایی خواهد بود که واینستاین در روزهایی که هنوز افشاگری و بدنامی دامنش را نیالوده بود، دستی و سهمی در تولید آنها داشته. حداقل اینکه خیلی بعید به نظر میرسد امسال این نهاد مطرح صنعت فیلمسازی جهان زیر بار انتخاب فیلمهایهاروی واینستاین در رشته بهترین فیلم برود. به عبارت بهتر در پی چنین تحلیلی است که رسانهها به این نتیجه رسیدهاند که شانس حضور فیلمهایی مثل جنگ جریان، پدینگتون ٢ و تب گل لاله در بخشهای اصلی اسکار امسال چیزی نزدیک صفر خواهد بود. اما رشتههای دیگر چه؟ مطلب زیر با نگاهی به گمانه زنیهای رسانهای انجام شده در روزهای اخیر میکوشد پاسخی باشد بر این پرسش. پرسشی که حداقل در بخش بهترین فیلم پاسخی روشن دارد و آن این است که در میان نامزدها فیلمی از واینستاین نخواهیم دید؛ و دیگر اینکه اگر طبق روالسال گذشته ۹فیلم نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم شوند بیشترین شانس نامزدی متعلق به فیلم دانکرک کریستوفر نولان است. از دیگر شانسهای نامزدی این جایزه میتوان به شکل آب گی یرمو دل تورو، پست استیون اسپیلبرگ، تاریکترین ساعت جو رایت، مرا با نامت صدا کن، سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری، برو بیرون، لیدی برد و پروژه فلوریدا اشاره کرد. با این حال باید منتظر ماند و دید در روز ۲۳ ژانویه ۲۰۱۸ اعضای آکادمی چه افرادی را برای این رقابت بزرگ نامزد خواهند کرد. منتظریم…..
اسکار موسیقی فیلم
اسکار در این بخش در عمر نودسالهاش شاهد اسطورههایی چون نینو روتا، انیو موریکونه، هاوارد شور، جان ویلیامز، هانس زیمر و… بیشمار هنرمند دیگر بوده؛ و جالب اینکه این دو آهنگساز آخری یعنیهانس زیمر و جان ویلیامز امسال هم شانس دریافت این جایزه باارزش را دارند. بهرغم سابقه خوب زیمر و ویلیامز، اما، درکل با نگاهی به فیلمهای امسال سینمای آمریکا نکتهای که درباره نامزدهای احتمالی این بخش میتوان گفت این است که امسال در بخش بهترین موسیقی هیچ آهنگسازی شانس بیشتری نسبت به دیگران برای دریافت جایزه اسکار ندارد و شاید تا آخرین لحظات اعلام نام برنده نیز کمتر تحلیلگر سینمایی بتواند برنده امسال را تشخیص دهد. در میان فیلمهای امسال علاوه بر آهنگسازان بزرگی چونهانس زیمر برای موسیقی دانکرک و جان ویلیامز در آخرین قسمت از مجموعه جنگ ستارگان با نام آخرین جِدای، آهنگسازان برجستهای چون الکساندر دسپلت برای شکل آب، داریو ماریانلی ایتالیایی برای تاریکترین ساعت و توماس نیومن برای ویکتوریا و عبدل هم ازجمله شانسهای اسکار امسال هستند؛ گرچههانس زیمر در فیلم بلید رانر ۲۰۴۹ ساخته دنی ویلنو و جان ویلیامز در فیلم پست ساخته اسپیلبرگ نیز موسیقی ساختهاند و این دو فیلم موجب شده که شانس این دو آهنگساز بزرگ نسبت به دیگر آهنگسازان ذکرشده برای نامزدی جایزه اسکار در این رشته بیشتر باشد.
بازیگری نقش اصلی
شاید بشود گفت یکی از جذابترین اسکارهای هرسال اسکارهایی است که بازیگران به خانه میبرند. اسکار در نوع خود مراسم باشکوه پر زرق و برقی است و از آنجا که در سینما بیشتر بازیگران هستند که در زندگیهای شخصی و کاری شان شکوه و زرق و برق را انتقال میدهند، از این نظر بازیگری و اسکار همخوانی بیشتری با هم پیدا میکنند؛ و شاید هم از اینروست که بازیگران بهعنوان ویترین و جذابیت سینما بار زیادی در جذابیت اسکار بر دوش میگیرند؛ و همه ساله یکی از به یاد ماندنیترین لحظات اسکار را بازیگران میآفرینند؛ که این لحظههای به یادماندنی میتواند گریههای از ته دلهالی بری باشد یا کیت وینسلت یا میمون بازیهای روبرتو بنینی؛ و بهطورکلی تمام لحظههای روی استیج آمدن ستارگان دنیای سینما…
در هرحال امسال نیز مثل تمام سالهای اخیر در زمینه بازیگری رقابتی مالامال از نامهای بزرگ در اسکار در جریان خواهد بود؛ که البته امسال گفته میشود گل سر سبدشان بازیگر کارکشتهای چون گری اولدمن است که در فیلم تاریکترین ساعت در نقش وینستون چرچیل یکی از حیرت انگیزترین نقش آفرینیهایش را به انجام رسانده است. از رقبای احتمالی گری اولدمن میتوان به دانیل دی لوییس بازیگر فیلم موضوع فانتوم، تام هنکس هنرپیشه فیلم پست و دنزل واشینگتن بازیگر فیلم رومن جی اسراییل اشاره کرد؛ که هر سه بارها سابقه دریافت مجسمه طلایی اسکار را در کارنامهشان دارند. علاوه بر این غولها البته نباید بازی درخشان جیک جیلنهال را در فیلم بیگانه و نیز ظهور پدیده جوانی به نام تیموتی شلمی را در فیلم مرا با نامت صدا کن نادیده گرفت. در این بخش اگرچه به اعتقاد بسیاری از منتقدان شانس اولدمن برای بازی در نقش وینستون چرچیل در فیلم تاریکترین ساعت به مراتب بیشتر از دیگر رقبای خود است؛ اما وجود این همه رقیب درجه یک این بخش جوایز آکادمی را دیدنیتر از سالهای گذشته کرده است. نکته جالب اینکه در شماری از سایتهای شرطبندی شانس اولدمن برای ربودن اسکار ٢ به ٣ تخمین زده شده است؛ و بهنظر میرسد او میرود تا اسکار خودش را قبل از مراسم تا حدودی قطعی کند!در بخش بهترین بازیگر زن نیز شرایطی تقریبا مشابه حاکم است و به نظر میرسد شانس برنده شدن فرانسیس مک دورمند بازیگر بزرگ آمریکایی و همسر جوئل کوئن که امسال با نقشآفرینی خیرهکنندهاش در فیلم سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری نظر اکثر منتقدان بزرگ دنیا را به خود جلب کرده است، به مراتب بیشتر از بازیگران دیگر باشد و او گامها جلوتر از رقبایش پا به سالن برگزاری مراسم بگذارد. اما علاوه بر فرانسیس مک دورمند، بازی سالیهاوکینز در فیلم شکل آب نیز مورد تحسین و ستایش فراوانی واقع شده و بسیاری از منتقدین این دو بازی را بهعنوان مهمترین نقش آفرینیهای زن امسال در سینمای جهان یاد میکنند. سیرشا رونان برای بازی در فیلم لیدی برد و مارگوت روبی دو ستاره جوان این روزهای سینمای آمریکا نیز امسال بازیهای چشمگیری از خود به نمایش گذاشتهاند و بخت بسیار بالایی برای نامزدی اسکار دارند؛ با اینحال جسیکا چستین بازیگر فیلم بازی مالی، جودی دنچ و مریل استریپ بازیگر ثابت جوایز اسکار که امسال در فیلم پست درخشیده، نیز، در میان دیگر بختهای نامزدی این جایزه پراعتبار قرار دارند.
بازیگری نقش مکمل زنان
در بخش بهترین بازیگر نقش مکمل زن دو بازیگر کمتر شناخته شده هالیوود به نامهای لوری متکاف برای بازی در فلم لیدی برد و آلیسون جانی بازیگر فیلم من، تونیا بیشترین شانس کسب این جایزه را دارند. با این وجود رقبای مشهوری چون اکتاویو اسپنسر که در فیلم شکل آب درخشیده؛ ملیسا لئو همیشه درجه یک که امسال فیلم شاگردی را دارد؛ و البتههالیهانتر بزرگ که امسال فیلم بیمار بزرگ را به کارنامه پربارش افزوده؛ نیز، شانس کمی ندارند. نکته مهم در این بین این است که هر سه این بازیگران آخر که نام شان آمد، پیش از این موفق شدهاند تندیس با ارزش اسکار را به خانه ببرند.
نقش مکمل مردان بازیگر
در بین بختهای اصلی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد امسال اگر چه بازیگرانی چون مایکل استالبارگ بازیگر فیلم مرا با نامت صداکن، سم راکول هنرپیشه مطرح فیلم سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری، ریچارد جنکینز هنرپیشه کهنه کار فیلم شکل آب و آرمیهامر دیگر بازیگر فیلم پدیده امسال مرا با نامت صداکن شانس فراوانی در قیاس با دیگران برای نامزدی جایزه اسکار دارند؛ ولی به احتمال قطع به یقین مهمترین شانس نامزدی و حتی برنده شدن این جایزه، بازیگر شناخته شده و تازه قدر دیده سینما که بهرغم سابقه پررنگش درهالیوود دهه هشتاد کمتر حضورش تحسین شده بود، یعنی ویلم دفو قلمداد میشود که در فیلم پروژه فلوریدا حضوری حیرت انگیز دارد. دفو که در دهه هشتاد با نقش آفرینیهای درخشانش در فیلمهایی چون جوخه، میسیسیپی میسوزد و آخرین وسوسه مسیح نوید استعداد بزرگی را برای هالیوود میداد بعدها با حضور در مجموعههای مرد عنکبوتی در اوایل قرن بیست و یکم، افول محسوسی در پرونده کاریش ایجاد شد تا اینکه در این سالها با فیلمهایی چون هتل بزرگ بوداپست و همین فیلم پروژه فلوریدا دوباره به عرصه سینما برگشتی موفقیت آمیز داشته است. در این رشته بسیاری بازی خیرهکننده داستینهافمن در هشتاد سالگی را در فیلم داستانهای مایروویتز تحسین کردهاند، با این وجود بعد از رسواییهای گستردههالیوود که دامن داستین هافمن نیز از آن مصون نماند شانس این بازیگر بزرگ سینما را برای هشتمین نامزدی اسکارش کمرنگ شده است.
اسکار رشتههای فنی
در زمینه فنی بیتردید هالیوود به واسطه شکوه و جلالی که میخواهد در تصاویرش القا کند، حرف اول و آخر را در دنیای سینما میزند. از این روست که نمیشود انتظار داشت در میان انبوه فیلمهای باشکوه و عظیم امسال اسکار فیلمبرداری که شاید مهمترین رشته فنی جوایز اسکار است، مثلا به فیلمی مستقل و اجتماعی برسد. تحلیلها و گمانه زنیها نشان میدهند در بخش بهترین فیلمبرداری بیشترین شانس برای نامزدی و حتی بردن این جایزه به راجر دیکینز فیلمبردار افسانهای انگلیسی برای فیلم بلید رانر ۲۰۴۹ تعلق دارد. این فیلمبردار بزرگ و افسانهای که پیش از این سیزده بار نامزد اسکار بوده، بهنظر میرسد در چهاردهمین نامزدی اسکارش این جایزه را بدست خواهد آورد. از راجر دیکینز فیلمبرداری فیلمهای مهمی چون رستگاری در شاوشنک، فارگو و جایی برای پیرمردها نیست را به یاد داریم. اگر در شب چهارم مارس اتفاق غیرمترقبهای رخ دهد و دست راجر دیکینز از اسکار خالی بماند؛ بیشک رقابت برای دریافت این جایزه بین مدیران فیلمبرداری نامداری چون هویته ون هویتما مدیر فیلمبرداری دانکرک، دن لاوسن در شکل آب، برونو دلبونل مدیر فیلمبرداری تاریکترین ساعت و سیومبو موکدیپروم تایلندی که مدیر فیلمبرداری فیلم مرا با نامت صدا کن بوده، برقرار خواهد بود. البته نباید فیلمبرداری فیلم شگفت انگیز شگفتزده را هم
نادیده گرفت…
در رشته تدوین بهعنوان دیگر رشته مهم فنی مراسم اسکار، خیلیها به این نکته اشاره کردهاند که میتوان از همین امروز لیاسمیت تدوینگر نام آشنای استرالیایی را برای تدوین درخشانش در فیلم دانکرک برنده اسکار دانست که کارش در این فیلم برای بسیاری یادآور درخشانترین فیلمهای جنگی تاریخ سینما بوده است. در شانس بالای این تدوینگر برای دریافت اسکار این نکته بس که منتقدان برجستهای چون پیتر تراورس از مجله رولینگ استون و آن تامسون از ایندی وایر فکر نمیکنند لیاسمیت در مسیر کسب جایزه اسکار امسال رقیب چندان مهمی داشته باشد. با این حال از میان رقبای احتمالی او در این بخش که البته در شانس دریافت اسکار امسال فاصلهای نجومی با لیاسمیت دارند، میتوان به سیدنی ولینسکی تدوینگر شکل آب، جو واکر برای تدوین بلید رانر ۲۰۴۹، والریو بونلی مونتور تاریکترین ساعت و گرگوری پلوتکین برای تدوین برو بیرون اشاره کرد.
اسکار بهترین انیمیشن
از آنجا که سینمای انیمیشن یکی از محبوبترین ژانرهای سینمایی و دارای تماشاگران پرشماری است؛ و به جرات میتوان گفت بیشتر برندههای این بخش از محبوبترین فیلمهای همه دورانها محسوب میشوند؛ همه ساله خیلیها منتظرند ببینند از میان انگشت شمار فیلمهای اکران شده انیمیشن چه فیلمی برنده این بخش خواهد بود. در بخش انیمیشن اسکار امسال هم این وضع همیشگی حاکم است و تقریبا از همین حالا میتوان سه فیلم را که از دیگر رقبای خود پیشی گرفتهاند بهعنوان نامزدهای نهایی شناخت. بیشترین تحسینهای امسال مربوط به انیمیشن کوکو ساخته کمپانی مشهور پیکسار و پخشکنندگی دیزنی بوده است؛ و دو انیمیشن دیگر نیز به نامهای وینسنت دوستداشتنی محصول لهستان و انگلستان که زندگی نقاش برجسته تاریخ وینسنت ونگوگ را به تصویر کشیده است در کنار انیمیشن فیلم لگو بتمن که روایت انیمیشنی از داستان مشهور بتمن و جوکر است بیشترین تحسینها را میان اهالی سینما برانگیختهاند.
اهتزاز آخرین پرچم زندگی
این هم یکی دیگر از جذابترین بخشهای امسال است با رقبایی پر تعداد؛ که در بخش بهترین فیلمنامه اقتباسی، جیمز ایوری سینماگر کهنه کار آمریکایی در آستانه نود سالگی با فیلمنامه جوان پسندانه خود به نام مرا با نامت صدا کن براساس داستانی نوشته آندره آسیمن میتواند برای یکی از آخرین فیلمهای کارنامهاش حسابی مورد تجلیل و تحسین قرار بگیرد و بخت زیادی برای نامزدی این جایزه دارد؛ و در بخش بهترین فیلمنامه اریژینال نیز فیلمنامه سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری نوشته مارتین مک دونا کارگردان مشهور انگلیسی که بسیاری او را با فیلم در بروژ میشناسند. اما علاوه بر مرا با نامت صدا کن که چون بسیاری از کارهای شاخص یک دهه اخیر سینمای جهان به موضوع دگرباشی جنسی میپردازد؛ در بخش فیلمنامه اقتباسی بازی مولی نوشته آرون سورکین مهمترین فیلمنامه نویس یک دهه اخیرهالیوود، اهتزاز آخرین پرچم نوشته ریچارد لینکلیتر، مادباند نوشته دی ریس و ویرجیل ویلیامز و هنرمند فاجعه نوشته مایکل اچ وبر و اسکات نیوستادتر نیز شانس دریافت اسکار را دارند. در بخش بهترین فیلمنامه اریژینال نیز علاوه بر سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری؛ اگر برو بیرون نوشته جوردن پیل، لیدی برد نوشته گرتا گرویگ و شکل آب نوشتهگی یرمو دل تورو و ونسا تیلور هم در شب اسکار بهعنوان برنده معرفی شوند، نباید تعجب کرد. بیماری بزرگ و تاریکترین ساعت را هم نباید در این بخش نادیده گرفت.
بهترین کارگردان
بهنظر میرسد امسال در بخش کارگردانی شاهد اسکاری متفاوت باشیم و
گمانه زنی رسانهها این پیشبینی کلی را موجب شده است که یک زن امسال نامزد جایزه اسکار بهترین کارگردانی خواهد شد؛ و نیز گفته میشود برنده اعلام شدن او نیز گویا کار چندان دشواری نیست. گرتا گرویگ بازیگر جوان فیلم معشوقه آمریکایی برای نخستینبار روی صندلی کارگردانی نشسته و تجربه درخشانی را با ساخت فیلم لیدی برد پشتسر گذاشته است و نوید یک کارگردان بزرگ در آینده را میدهد. گرویگ در این فیلم داستان دختری در دوران مدرسه را روایت میکند و به گونهای گفته میشود که نسخه دخترانه فیلمهای پسر بچگی ریچارد لینکلیتر و ۴۰۰ضربه فرانسوا تروفو را به نمایش گذاشته است. علاوه بر این کارگردان جوان دی ریس دیگر کارگردان زنی است که شانس نامزدی جایزه اسکار کارگردانی را برایش قائلند. او امسال با فیلم بسیار کم هزینه مادباند نظر بسیاری از منتقدان را به خود جلب کرده است. اما فارغ از این دو بانوی کارگردان که در نامزدیشان برای اسکار امسال تردید چندانی وجود ندارد، به عقیده بسیاری از کارشناسان در برنده این بخش هم تردیدی وجود ندارد و این برنده به احتمال قریب به یقین کسی نیست جز کریستوفر نولان کارگردان محبوب انگلیسی که با فیلم دانکرک اکثر تماشاگران و صاحب نظران سینما را تحتتأثیر قرار داده است؛ و آنها هم که تحتتأثیر این فیلم پر هیاهو قرار نگرفتهاند، زیر سایه سنگین هواخواهان افراطی این فیلمساز در رسانهها نظرشان چندان دیده نشده است. بههرحال نولان کارگردان دانکرک فیلمی ساخته که به عقیده تاد مک کارتی منتقد برجسته هالیوود ریپورتر یک شاهکار امپرسیونیستی است؛ فیلم جنگی کمنظیری که ممکن است به ظاهر با خرج فراوان ساخته شده باشد اما بیش از هر چیز، نمایانگر لحظههای انزوای مطلق و اغلب در خلوت انسان است. بعد از کریستوفر نولان گی یرمو دل تورو و استیون اسپیلبرگ دو کارگردان نام آشنای دیگر سینمای جهان هستند که احتمال نامزدی جایزه اسکارشان بالاست. دل تورو بعد از کسب شیر طلای جشنواره ونیز بسیاری را قانع کرده که میتواند یکی از بختهای اصلی جایزه اسکار امسال باشد و موفقیت هزارتوی پن را دوباره تکرار کند و اسپیلبرگ نیز چون اکثر سالهایی که فیلم ساخته شانس جدی جایزه اسکار محسوب میشود. البته از شانس لوکا گوادانینو با فیلم تحسین شده مرا با نامت صدا کن، مارتین مکدونا با فیلم سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری و جو رایت با فیلم تاریکترین ساعت نیز نمیتوان به راحتی گذشت.