نگاهی به کارکرد جواهرات در عصر صفوی
کارکرد جواهرات در عصر صفوی
جدای از جواهرآلاتی که استفاده شخصی داشت، دربار و کاخهای صفوی مملو از ظروف و وسایلی بود که از زر و سیم ساخته شده و مزین به سنگهای قیمتی بود. ظروف زرین و مرصع، ظروف معمول سفره شاهان صفوی به حساب میآمد، زیرا طبق یک رسم قدیمی فلزی کمتر از طلای ناب نباید از آستانه تالار پذیرایی شاه به درون راه یابد. پادشاه ایران گرانبهاترین و بیشترین ظروف غذاخوری زرین جواهرنشان را دارا بوده است .
بهطوری که هنگامی که سیاحان وارد دربار میشدهاند، مات و مبهوت این ظروف میگردیدهاند. شاهان صفوی با استفاده از این تجملات و تشریفات سعی میکردهاندتا اعتبار و شوکت دربار خود را در چشم بیگانگان و همچنین رعایای خود بیش از پیش افزونی بخشند؛ چنانکه بیشتر سیاحان دربار صفوی درباره شکوه و جلال دربار با آب و تاب فراوان سخن گفتهاند.
ظروف غذایی که به حضور شاه میآوردهاند، همه از طلای ناب و بیش از سه پا ضخامت داشته، همچنین صندوق مخصوص غذای شاه همراه قفل زرین ظرف غذا و سرپوشهای غذا همه از طلا بوده و تخت روانی نیز که روی آن ظروف شاه حمل میگردیده، از تیغههای طلا پوشیده شده بوده است. بطریها و جامهایی که در آن شرب میریختهاند، همه از طلا بوده و بر روی آنها میناکاری و جواهرکاری با فیروزه و عقیق شده بوده است که هر گاه انسان روی خود را برمیگردانده، جز طلا نمیدیده است. این کوزهها کاملا براق و صیقلی و هنرمندانه بودهاند (4: ص 198). بعضی از جامهای شرب چنان بزرگ بوده که با یک دست هنگام پر بودن، برداشتن آن مشکل بوده و فنجانهای بزرگی به نام هزارپیشه بوده که مفهوم هزار وهم و خیال باطل را میرسانده است .
ظرفهای کوچکتر بسیار سنگین از طلا نیز با جای مخصوص دهان و حاشیه پهن به تعداد میهمانان گذارده بودند که اگر خواستند، آب دهان را در آن بیندازند . همچنین هر یک از خدمه ملاقههای بلند طلا در کمر داشتهاند که برای میهمانان غذا بکشند و شخص خوانسالار بزرگ با یک چنگال و قاشق بلند طلا که ظاهرا علامت خدمت و شغل خاص او بوده، در مجلس حضور میداشته است . همانند ایشیک آقاسی که عصایی زرین مزین به جواهر در دست میداشته است و صدر اعظم که قلمدان مرصعی به طول هفت بند انگشت و عرض 5/ 1 بند به پر شال خود میبسته است . در پایان مراسم ناهار با آفتابه لگنی از طلای مینانشان مدعوین دست خود را میشستهاند.
شاردن پس از دیدار از شیره خانه که آبدارخانه همایونی بوده، ارزش آن آثار هنری و صنعتی فوقالعاده نفیس را غیر قابل تصور و باورنکردنی میداند و میافزاید: مکرر سعی کردم که از ارزش و احصاییه آنها اطلاعات دقیقی بهدست آورم، چون در دفاتر ثبت تمام خصوصیات آنها به دقت ضبط شده است، ولی تمام مساعی من در این خصوص باطل ماند، تمام جوابها در این جملات خلاصه میشد: «مبالغ سنگینی صرف شده است و تعداد شماره ندارد.» شاردن به نقل از آبدارباشی تعداد ظروف آلات جواهرنشان شاهنشاه را چهار هزار قطعه میداند .
شاردن جایی دیگر بهای ظروف و مبلمان طلای شاه را از پنجاه میلیون افزون میداند و پس از وزن کردن قابهای بزرگ با سرپوش وزن آن را 82 مارک حساب میکند . وی به هنگام معامله جواهرات با خواهر شاه عباس دوم به جای پول، سینی ا ی دریافت میکند که ششصد اونس حدود 18 کیلوگرم طلای ناب داشته است .
کمپفرقیمت اسباب سفره و ظروفی را که در انبارها تعداد آنها به هزار میرسد و برای ضیافتهای دربار استفاده میگردد، سیصد هزار تومان (5 میلیون تالر) میداند . در کاخ چهلستون پردههایی از نقاشی صفوی بر دیوار ترسیم شده که در آنها میتوان به زیبایی البسه و زیورآلات درباریان و ظروفی که سیاحان به تفصیل از آنها سخن گفتهاند، پی برد. در یکی از این پردهها شاه عباس اول و ندر محمدخان پادشاه ترکستان به اتفاق درباریان با لباسهای باشکوهشان و ظروف گرانبهایی که بر سر خوان سلطنتی قرار داده شده، به تصویر کشیده شدهاند.
گویها و ستونهای زرین خیمه و خرگاه شاهان صفوی که بسیار مجلل و پرطمطراق بودهاند و با پارچه ابریشمی زیبا گلدوزی شده و با زر و سیم ساخته شده بودند، خود نمونه دیگری از هنرمندی هنرمندان عصر صفوی به حساب میآمده است. این خیمهها چنان وسیع بوده که در درون آنها حمامها، حوضهای آب و باغچه و گلدانهای گل وجود داشته است . هنر دوختن جواهرات بر روی ماهوت زرین بالشها و متکاها به قدری استادانه بوده است که شاردن به سبب پرکاری دوختن مروارید الماس و زمرد و یاقوت و دیگر گوهرها به روی پارچه، از تشخیص جنس و متن پارچه ناتوان مانده است . کوتاه سخن آنکه هنرمندان توانسته بودند از فرصت ایجاد شده نهایت استفاده را بنمایند و در پرتو حمایت شاهان صفوی به خلق و آفرینش آثار بینظیری بپردازند و در رشتههای گوناگون هنر خود را اعتلا بخشند.
جواهرات صفوی
اهدای جواهرات در عصر صفویان
بخش عمدهای از جواهرات موجود در خزاین صفوی توسط ماموران دولت از بازارهای معروف جواهر در اروپا و هند و عثمانی خریداری میشد و بعضی نیز توسط خود شاهان از تجار اروپایی بهدست میآمد، ولی بخش عمدهای نیز مجموعهای بود که توسط پادشاهان کشورها، سفرا، حکام و والیان به پادشاه اهدا میگردید. در این خصوص آمده است: «پادشاهان ایران به قدری به دریافت تحف و هدایا عادت دارند که این چیزها برایشان شایان توجه نمیباشد.».
پادشاهان کشورها به منظور نشان دادن قدرت و ثروت خود و ابراز ارزشی که برای روابط خود با کشور مقابل داشتهاند، هدایای گرانبهایی را ارسال میداشتند و به این ترتیب سعی مینمودند تا روابط خود را با کشورهای مورد نظر در سطح مطلوبی حفظ نمایند. کیفیت و ارزش این هدایا که بیشتر از طلا و جواهرات در آنها استفاده میشده است، بستگی به ارزشی داشت که پادشاهان کشورها برای روابط خود با دیگر کشورها قائل بودند؛ مثلا همایون به هنگام پناهنده شدنش به دربار ایران الماسی به شاه طهماسب هدیه مینماید که چهار مثقال و چهار دانگ وزن داشته است و شاه طهماسب نیز در جواب این هدیه گرانبها، جواهرات و تاج و کمر مرصع و همچنین خنجر پدرش، شاه اسماعیل اول را به جهت فتح و تصرف وشگون به او ارزانی میدارد ، اما هدایای نه چندان قیمتی که محمدرضا بیک به دربار لویی چهاردهم تقدیم میدارد، باعث میشود که در صحت سفارت او تردید ایجاد گردد.
این هدایا شامل 106 عدد مروارید ریز، 208 قطعه فیروزه ریز و درشت و دو جعبه از طلای خالص مرصع به جواهر بوده است حتی در مواقعی پیش میآمده هنگامی که پادشاه صفوی با پادشاهان دیگر روابطی خصمانه داشته است، از وسایل زرین و مرصع استفاده میکرده است؛ چنانکه شاه اسماعیل پیش از شروع جنگ چالدران جعبهای از طلا محتوی مقداری تریاک را به جهت کوچک کردن سلطان سلیم سوی او ارسال میدارد تا بدین وسیله سلطان سلیم را که عادت به خوردن تریاک داشته است، تحقیر نماید . حکام و والیان نیز با ارسال پیشکشی میکوشیدهاند تا مقام و موقعیت خود را حفظ نموده، از مقربین شاه به حساب آیند. گاه رعایای مناطق مختلف، با ارسال این هدایا میتوانستهاند خود را از ظلم و خشم دولتیان مصون بدارند.
هر یک از بزرگان هدیهای از گوهرهای گرانبها و دیگر اقلام نفیس را برحسب مقام و مقدور خویش به حضور پادشاه تقدیم میکرد. اکثر بزرگان طلا پیشکش میکردند با این استدلال که در تمام عالم تحفه مناسبی برای صندوقخانه همایونی وجود ندارد. بدین ترتیب شاه در عید نوروز ثروت سرشاری را بهدست میآورد و هم بر موجودی خزاین خود میافزود و هم یک قسمت از آن را بین اعضای بیشمار دربار تقسیم میکرد. متصدی اخذ هدایای مخصوص، پیشکشباشی نام داشت . تمام هدایا و پیشکشهایی که برای شاه میآوردند، از روی دقت تقویم میگردیدو بعد از این تشریفات هر قطعه از هدایا و تحف را میان مامورین مخصوص شاه که متصدی قسمت مربوطه بود، تقسیم میکردند. فهرست هدایا چنان با دقت به ثبت میرسید که اگر میخواستند تمام جزئیات هدایا و تحفی را که طی دویست سال به پادشاهان صفوی تقدیم شده بود، مشخص نمایند درکمال سرعت و سهولت انجام میگرفت .
در منابع به هدایا و جواهراتی که به پادشاهان صفوی تقدیم میشده، اشارههایی شده است؛ مثلا توماس هربرت در سفرنامه خود در توصیفی از هدایای حاکم شیراز میگوید که بر سیصد شتر حمل میگردیده شامل 49 جام طلا و 72 جام نقره و دیگر نوادر بوده است و ارزش آنها را 460 لاری و پنج هزار فلورین میداند . صورت هدایای کمپانی فرانسوی در یکی از منابع چنین است: 1- یک رشته زمرد و الماس؛ 2- یک قطعه انگشتر زمرد؛ 3- یک حلقه یاقوت درشت و بزرگ . همچنین بخشی از هدایایی که از طرف پادشاه اسپانیا توسط سفیر آن کشور به شاه عباس اول تقدیم شده بود، عبارت بود از چندین ظرف بزرگ، آفتابههای نقره طلا کوب، شش شمشیر و یک خنجر زرنشان با بند حمایل مرصع . تاورنیه در مورد علاقه شاه عباس اول به هدایای تقدیمی مینویسد عادت شاه این است که به جواهر و ظروف طلا و نقره و پارچههای گرانقیمت و غیره ظاهرا اعتنایی نمیکند، ولی البته باطنا به دریافت این اشیا علاقه فوقالعادهای دارد.
منتها به وسایل شکار و جنگ اگر هم واقعا زیاد توجهی نداشته باشد، خیلی اظهار علاقه میکند تا مردم تصور کنند سلیقه او چنین است و اتباع او که به سبک رفتار و کردارش آگاهی دارند و به تمایلات مخفی و آشکارش واقفند، سعی میکنند در عین حال که هدایای قیمتی برای او بیاورند، این قبیل هدایای کمقیمت را نیز که ظاهرا جلب توجه شاه را میکند، ضمیمه کنند تا حفظ ظاهر شاه را کرده باشند . توماس هربرت در سفرنامه خود به نکته جالبی اشاره میکند و مینویسد اگر به شاه عباس ظرف طلایی هدیه بشود، اگر سنگینتر و پرتر باشد، بیشتر قابل ستایش است تا اینکه سنگین و حجیم نباشد. برای او ارزش بیشتر در وزن میباشد تا هنر و سلیقه در کار انجامشده. در نقاوه آلاثار در توضیح پیشکشهای سلاطین گرجستان آمده است: «ایلچیان قاعدهدان با پیشکشهای فراوان از نفایس اجناس بیپایان و نقود ابیض و احمر و عقود جواهر بی حدو…» برای پادشاه آوردند .
در جای دیگر کتاب به توضیح پیشکشهایی که برای پادشاه صفوی آوردهاند میپردازد: «آن جماعت نیز با تحف و هدایای ملوکانه از نقود و اجناس بیقیاس، … و قطار غلامان ماه طلعت خورشید رخسار و کنیزان ناهید صورت گلعذار و کمر شمشیرهای مصریساز مرصع نیام و پیسوز و گلدانها، از طلای پخته و نقره خام به توسط امرای عالی مقام به رسم پیشکش کشیدند» .
البته این رد و بدل کردن هدایا بهصورت متقابل بوده است و هدایایی با عنوان خلعت به سفرا و بزرگان از سوی پادشاه تعلق میگرفته است. در یکی از منابع صحبت از بخشش تخم مرغهایی در عید نوروز توسط شاه میان سوگلیهایش میکند که هر کدام سه دوکا طلا ارزش داشتهاند و مستور از طلا و مزین به چهار صورت با مینیاتور بسیار نفیس بودهاند که 500 عدد از آنها را در بشقابهای بسیار نفیس پخش میکردهاند . جهانگردان غربی در موارد متعدد از خلعتهای خود صحبت به میان آوردهاند که شامل جواهرات یا اسبهایی با زین و یراق طلا و جواهر بوده است.
در سفرنامه شرلی بیان شده پادشاه چهارده دست زین و یراق هدیه میدهد که دو تای آن زردوزی شده و به فیروز و یاقوت مکلل بود شاردن با توصیف انواع خلعتها، از البسهای سخن میگوید که مزین به مروارید و جواهرات بوده و هزار تومان معادل پانزده هزار اکوقیمت داشته است و توضیح میدهد که در سال 1666 شاهد اعطای یک دست خلعت جواهرنشان به سفیر هندوستان بوده که صد هزار اکو قیمت داشته است. این خلعت گرانقیمت نشان میدهد که تا چه حد دولت صفوی برای روابط خود با کشور همسایه، هندوستان، اهمیت قائل بوده است. شاردن همچنین به شرح خلعتهای فرستاده کمپانی فرانسوی، عامل کمپانی انگلیسی و سفیر مسکوی میپردازد. پولهایی که شاهان صفوی از بابت این عطایا خرج مینمودهاند فوقالعاده زیاد بوده است و ماموران و متصدیان مخازن نیز نسبت به عطایا و هدایای شاهانه حقوقی داشتهاند، در صورتی که انعام شاهانه جواهرات بود و درصد بهای آن باید به زرگرباشی داده میشد.