هراز نیوز – سید هادی مصطفوی – «وقتی داشتم به روی صحنه می‌آمدم، به این فكر می‌كردم كه چه باید بگویم. این‌كه از پدر و مادرم، دخترم، همسر مهربانم یا عوامل این فیلم صحبت كنم. اما اكنون ترجیح می‌دهم از مردم كشورم بگویم؛ مردم کشور من مردمانی صلح جو هستند.»

این متنِ صحبتِ اصغر فرهادی پس از دریافت جایزه‌ی گلدن‌گلوب بود. جایزه‌ای که همه می‌دانیم دریافتش کار هر کسی نیست. آن شبی که فرهادی جایزه‌ی گلدن‌گلوب را از آنِ خود کرد بسیاری از رسانه‌ها و وبلاگ‌ها علیه او و «جدایی نادر از سیمین» که موفق‌ترین فیلم جشنواره‌ی فجر شده بود موضع‌گیری نمودند تا به نوعی دریافت آن جایزه را با دست‌دادن وی با چند نامحرم و شیطان‌پرست و هم‌جنس‌بازِ هالیوودی زیر سؤال ببرند. عده‌ای هم متعادل‌تر برخورد کردند و وی را به خاطر سیاه جلوه‌دادن اوضاع فرهنگی و اجتماعی کشور در فیلم‌هایش و این‌که مسلّماً به این فیلم‌ها در آن طرفِ دنیا خرس و اسب و سایر حیوانات نقره‌ای و بلورین و طلایی اهدا می‌شود، مورد نقد قرار دادند.

آن‌گاه که خبرها حاکی از دریافت جایزه‌ی اسکار فیلم اصغر فرهادی بود نیز خیلی‌ها در داخل کشور، در مطبوعات و وب‌سایت‌ها و رسانه‌ها و بعضاً در محافل دانشگاهی، حمله به فرهادی را شروع نمودند تا این‌که بالاخره آتش این جنگ پس از دریافت جایزه‌ی اسکار بهترین فیلم خارجی توسط فیلم «جدایی نادر از سیمین» بالا گرفت؛ فیلمی که البته جای نقد و تأمل بسیار دارد؛ فیلمی که می‌توانست ایرانی را مانند آنچه فرهادی در صحبت‌هایش گفته بود نشان دهد.

فرهادی پس از دریافت جایزه‌ی اسکار گفت:

«سلام به مردمِ خوب سرزمینم. در این لحظه بسیاری از ایرانیان در سرتاسر جهان دارند ما را نگاه می‌کنند. فکر می‌کنم آن‌ها بسیار خوشحال‌اند. آن‌ها تنها به خاطر این جایزه‌ی مهم یا یک فیلم یا فیلم‌ساز خوشحال نیستند. آن‌ها خوشحال‌اند چون در این زمان که صحبتِ جنگ و تهدید و حمله بین سیاست‌مداران، رد و بدل می‌شود، این‌جا صحبت از فرهنگ غنی کشورشان ایران است. یک فرهنگ غنی و قدیمی که زیر گرد و غبار سیاست پنهان مانده است. من با افتخار این جایزه را تقدیمِ مردم سرزمینم می‌کنم. مردمی که برای همه‌ی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها احترام قائل‌اند و با نفرت و خشونت سر سازگاری ندارند.»

حال خودتان قضاوت کنید؛ او می‌توانست به مردم کشورش سلام نکند. او می‌توانست از فرهنگ غنی کشورش صحبت نکند. فرهادی می‌توانست ایرانیان را مردمانی صلح‌طلب معرفی نکند. می‌توانست فقط از پدر و مادر و همسرش تشکر کند…

اما او این کار را نکرد! او از کل ملت ایران تشکر کرد. او از اوباما تشکر نکرد. از کلینتون و ایهود باراک هم تشکر نکرد. حتی از صدام و بن‌علی و حسنی‌مبارک هم تشکر نکرد. او از مردم کشوری تشکر کرد که رسمیتی برای اسرائیل قائل نیستند و چهره‌ی خوبی از دشمنانِ قسم‌خورده‌اش در ذهن ندارند.

او گفت که مردم ما صلح‌طلب هستند. او گفت مردم ما با نفرت و خشونت سرِ سازگاری ندارند. پس پیداست کسی که خود و مردمش را مخالفِ نفرت و خشونت می‌داند از قتل و غارت و ترور نیز بیزار است. آری او از تروریست‌ها هم تشکر نکرد.

هرچند دست خیلی از آن‌ها را فشرد، هرچند گونه‌ی خیلی از آن‌ها را بوسید و خیلی از آن‌ها را در آغوش گرفت که ای کاش این کار را نمی‌کرد؛ چرا که اگر منظورش از فرهنگ ایرانی، همین حرکت است ما آن را نمی‌خواهیم و ارزشی برایش قائل نیستیم. اما مطمئنم منظور فرهادی این‌ها نبود.

درست است که این‌ها کمی از ارزش‌های اسکارش را پایین آورده، اما ما آن باقیمانده‌اش را غنیمت می‌شماریم.

ما، آوردنِ نام ایران و ایرانی را از پشت تریبونی که اکثر مردم دنیا آن را تماشا می‌کنند غنیمت می‌شماریم.

اقرار به صلح‌طلب بودن ایرانیان را در سراسر جهان غنیمت می‌شماریم.

به راستی چه خوب است از امکاناتی که دشمن به خیالِ خودش برای ما فراهم کرده است به سود خودمان استفاده کنیم.

چه خوب است نام ایران را در سراسر جهان پُرآوازه کنیم.

و البته فرهادی هم به اندازه‌ی خودش این کار را کرد…

 

 

شاید بهتر از این هم می‌توانست بگوید اما ما همین را هم به فال نیک می‌گیریم. شاید می‌توانست مادر ترمه را انقدر نسبت به کشورش بدبین نکند، شاید می‌توانست عاقبت خوشی را برای ترمه رقم بزند. شاید می‌توانست پرستارِ پیرمردِ فیلم را دروغ‌گو نشان ندهد. شاید می‌توانست فیلمش را بهتر بسازد و …

و البته این را می‌دانیم که ضریبِ سیاه‌نمایی این فیلم انقدر نبوده که عنوانِ یک جایگاه اپوزوسیون و ضد انقلاب را به خود بگیرد.

هرچند ما ارزشی برای فرهنگ هالیوودی و ضد اسلامی و ضد ایرانی آن قائل نیستیم، اما این را که بتوانیم در محفلی که بانی‌اش یک ضد ایرانی است سخن از فرهنگ غنی ایران به زبان آوریم به فال نیک می‌گیریم.

آن‌قدر فرهادی‌ها را در داخل، تحویل نگرفتیم و حمایتشان نکردیم که وقتی در آن طرف دنیا از دست دشمن، جایزه‌ی اسکار می‌گیرند تازه به خودمان می‌آییم که اگر این استعدادها تماماً به نفع ایران صرف می‌شد الآن اوضاع بهتری داشتیم.

یادمان باشد

مبادا به گُلشیفته شدنِ فرهادی کمک کنیم…

2 thoughts on “مبادا به گلشیفته‌شدنِ فرهادی کمک کنیم!”
  1. درررررررررررررررررررررررررررود بر اصغر فرهادی بااخلاق

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *