قبل از پانزده خرداد سال هزار و سیصد و چهل و دو که در تهران مشغول تدریس بودم، شنیدم حضرت آیت الله العظمی امام خمینی(قدس سـرّه) روحانیانی را که برای ایام محرّم جهت تبلیغ به اطراف و اکناف میروند موظف نموده اند که مسایل اجتماعی و سیاسی عالَم اسلام و مشکلات جـامعه مسلمین و خصوصا اوضاع ایران را به گوش مردم برسانند و مردم را دراین زمینه آگاه نمایند، لذا بنده که برای ایام محرّم عازم آمل بودم احســاس کردم این وظیفه متــوجه من نیز می باشد و باید در انجام آن بکوشم، بدین جهت قبل از آنکه بسوی آمل بروم خود را به قم رسانیدم. قمی که با هیچ یک از خیابانها و کوچه هایش آشنا نبودم، سراغ منزل امام را گرفتم و به حضورشان شرفیاب شدم و به محضرشان عرضه داشتم که بنده حسن حسن زاده آملی هستم و فعلا در حوزه علمیه تهران مشغول تحصیل و تدریسم. اساتید من عبارتند از حضرت علامه میرزا ابوالحسن شعرانی و …شنیدم که حضرت عالی روحانیون را مکلف کرده اید تا مسائل سیاسی و مشکلات اجتماعی مسلمین را برای عموم مردم بیان کنند. لذا من که یکی از طبای سرشناس آملم و جهت تبلیغ عازم آن دیارم، آمده ام به شما بگویم من هم مانند دیگران در خدمتم و شما نیز ان شاء الله در اهدافتان موفق خواهید شد و همه با هم دست بدست هم می دهیم و انشاءالله تعالی کشور را از دست فسقه و فجره نجات می دهیم و دین خدا را پیاده می کنیم … .
? منبع: کتاب «جمال سالکین»شرح حال حضرت علامه حسن زاده آملی/ص175