سالار عقیلی که طی سال‌های اخیر همواره در مناسبت‌های مختلف سیاسی آثارش یکی از موسیقی‌های ثابت برنامه‌های مختلف بوده و هست از این نوع استفاده‌ها ابراز بی‌اطلاعی می‌کند و معتقد است؛ فرادی می‌خواهند آثارش را سیاسی جلوه دهند و این کار همواره بدون اجازه او صورت گرفته است.

به گزارش هرازنیوز، ایلنا، طی نظرسنجی که یکی از نشریات کشورمان درباره برترین آلبوم‌های موسیقی سنتی سال ۹۵ انجام داد، آلبوم”از تنهایی گریه مکن”سالار عقیلی بالاتر از آثار موزیسین هایی چون محمدرضا شجریان و پرویز مشکاتیان در رتبه اول قرار گرفت. این تاکیدی بر پرمخاطب بودن صدای سالار عقیلی در میان مردم است. هر چند او از محمدرضا شجریان به عنوان مرد اول موسیقی آوازی ایران یاد می کند اما این روزها به واسطه کنسرت‌های متعدد و پخش مکرر صدای سالار عقیلی از رادیو و تلویزیون، عملا آثار او بیشتر از شجریان به گوش مردم می‌رسد. با سالار عقیلی که این روزها یکی از پرمخاطب‌ترین موزیسین‌های موسیقی سنتی ایران است پیرامون موضوعاتی چون”بهره‌برداری سیاسی از آثارش”، “کسب رتبه اول برترین آلبوم سال ۹۵” و برخی مسائل دیگر گفتگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

جایگاه استاد شجریان بالا و دست‌نیافتنی است

آلبوم «از تنهایی گریه مکن» با صدای شما در نظرسنجی ماهنامه تجربه به عنوان بهترین آلبوم موسیقی سنتی سال ۹۵ انتخاب شد؛ در واقع این آلبوم بالاتر از آلبوم‌های «طریق عشق» از محمدرضا شجریان و پرویز مشکاتیان، آلبوم «مست و هوشیار» اثر حمیدرضا نوربخش و داریوش پیرنیاکان گرفت؛ نظر شما درباره این انتخاب و اتفاق چیست؟

مسلم است که از انتخاب این آلبوم به عنوان اثر برگزیده سال ۹۵ خوشحال هستم. اما این نکته حائز اهمیت است که این اساتید از پیشکسوتان من هستند ؛ به ویژه استاد شجریان که برای من و همه فعالان عرصه موسیقی ایرانی در دوره معاصر، نقش استادی دارند. استاد شجریان در جایگاه استادی من هستند از همین‌رو این عنوان را با ارادت بسیار برای ادای احترام و بجا آوردن رسم شاگردی به استاد تقدیم کنم و امیدوارم به برکت سال جدید و دعای دوستان، خسروی آواز ایران سلامتی‌ کامل‌شان را به دست بیاورند و برای ما دوباره آواز بخوانند.

 عنوان خسرو آواز ایران را با ارادت بسیار برای ادای احترام و بجا آوردن رسم شاگردی به استاد تقدیم می‌کنم و امیدوارم به برکت سال جدید و دعای دوستان، سلامتی‌ کامل‌شان را به دست بیاورند و برای ما دوباره آواز بخوانند

زمانی که متوجه شدم نامم در کنار نام بسیاری از بزرگان موسیقی ایران به چشم می‌خورد در ابتدا دو دل بودم و اگر دست من بود و برگزارکنندگان محترم اجازه می‌دادند ترجیح می‌دادم که در این رده‌بندی تغییر ایجاد کنم تا نام خسرو آواز ایران آنطور که زیبنده است مثل همیشه در صدر قرار داشته باشد. جایگاه آقای شجریان بسیار بالا و دست نیافتنی است و این جایگاه و آلبوم «میهن» را که اخیرا در همکاری با استاد محمدجلیل عندلیبی منتشر شده به استاد تقدیم می‌کنم و این برایم افتخار و سربلندی است.

در مجموع سال ۹۵ سال بسیار بدی به دلیل از دست دادن بسیاری از هنرمندان بود؛ هنرمندانی مانند حسن جوهرچی، علی معلم، حبیب محبیان، خسرو شجاع‌زاده و برخی دیگر از بازیگران خوب سینما و تئاتر و همچنین افشین یداللهی عزیز که در سانحه تصادف فوت شدند و هنوز باورش برای من سخت است و نمی‌توانم با این موضوع کنار بیایم. از خداوند متعال خواستارم قدرتی به من اعطا کند تا بتوانم مجددا آثار او را روی صحنه برای مردم اجرا کنم چراکه واقعا برایم سخت است و نمی‌توانم کلمه زنده‌یاد را برای افشین یداللهی عزیز به کار ببرم.

راه را صحیح رفته‌ام

 سال ۹۵  از لحاظ حرفه‌ای در کارنامه شما سال مهمی بود؛ در شرایط کنونی شما ازجمله خوانندگانی هستید که از صدایتان در بین مردم پذیرفته شده و حتی مجموعه دولت و رسانه ملی نیز به شما و آثارتان کاملا اعتماد دارند. خوددتان دلیل این حس اعتماد را چه می دانید؟

این موضوع می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد. اما مهمترین دلیل آن این است که من راه را درست و صحیح رفته‌ام و همیشه سعی کرده‌ام با مردم روراست باشم و یک رنگی را پیشه کردم. یک رنگ بودن با مردم و در واقع همان که هستی را به مردم نشان دادن، بسیار مهم است؛ بخصوص اینکه ما کارهای ملی، میهنی و حماسی بسیاری انجام داده‌ایم و مردم هم عاشق وطن و کشورشان هستند و به کارهای ملی و میهنی علاقه دارند و این اتفاق باعث شده که در سلیقه و قلب مردم شریک و سهیم باشیم.

مردم عاشق وطن و کشورشان هستند و به کارهای ملی و میهنی علاقه دارند و این اتفاق باعث شده که در سلیقه و قلب مردم شریک و سهیم باشیم

مردم همیشه به ما لطف داشته‌اند و با آثارم ارتباط برقرار کرده‌اند و از طرفی من‌هم همیشه مردم را دوست داشتم و به آن‌ها احترام گذاشته‌ام و اگر کاری خواندم  برای این ملت بوده و سعی کردم آن را به نحو احسن انجام دهم؛ من معتقدم هنرمندی که با مردم نباشد از بین خواهد رفت و باید در همه کارها اول به مردم فکر کرد.

هنر یک ذات پاک می‌خواهد؛ اگر اشعار مرحوم یداللهی در قلب مردم رخنه کرده به دلیل این است که ذات، نهاد و سرشت این فرد پاک بود و وقتی هنرمند ذاتش پاکش باشد در تمامی رشته‌های هنر کاری که انجام می‌دهد لاجرم بر دل مردم می‌نشیند و با آن ارتباط برقرار می‌کنند. . اگر با مردم یک رو و یک رنگ باشی مردم هم تو را می‌پذیرند، فردی که وارد هنر می‌شود پس از چندی مسیرش مشخص می‌شود و مردم این را متوجه می‌شوند. تمام کارهایی را که از آثار مرحوم افشین یداللهی خوانده‌ام، در دل مردم رخنه کرده و ماندگار شده و این نشان دهنده ذات پاک مرحوم افشین یداللهی است.

ای‌کاش رفتن مرحوم یداللهی یک شوخی بود

باوجود اینکه بخشی از منتقدان موسیقی ایرانی از اینکه این موسیقی کاملا در خدمت شعر است، ناراضی هستند اما به‌نظر می رسد مثلث شعر، صدای شما به عنوان خواننده و ملودی در اجراهایتان همگونی خوبی دارند. این همگونی تا چه حد فکر شده است؟

شعر و موسیقی مکمل یکدیگرند؛ ما نمی‌توانیم هیچ‌کدام را بالاتر و برتر از دیگری بدانیم. گاهی اوقات یک شعری را به خاطر شعر بودنش می‌سرایید و شاعر فقط به خاطر اینکه یک شعر را خلق کند، شعر را سروده است. اما گاهی اوقات شاعر شعری را می‌سراید که روی یک موسیقی کار شود؛ وقتی شعری برای موسیقی گفته شده موسیقی باید در خدمت آن باشد؛ برای مثال ما قرار است در منزل از ده مهمان پذیرایی کنیم و منزل را برای پذیرایی از این مهمانان آماده و مرتب می‌کنیم اما زمانی هم هست که مهمان ندارید اما منزل را مرتب می‌کنید.

اگر شعری برای موسیقی گفته می‌شود مسلما در اینجا موسیقی بر شعر ارجح‌تر است. گاهی اوقات نیز موسیقی برای شعر آماده می‌شود و معمولا در گذشته هم به این صورت بوده که در ابتدا شاعری شعری را می‌سروده و بعد آهنگساز براساس آن شعر موسیقی را تنظیم می‌کرده است. اشعار حافظ و سعدی را ببینید یک وزن خاصی در آن‌ها مستتر است و ریتم دارد؛ یعنی براساس وزن شعر می‌توان ملودی برای آن آماده کرد.

اما زمانی‌که یک ملودی برای شعری آماده شود قطعا پشت آن  فکری وجود دارد و این بسیار مهم است. به هر حال معتقدم شعر و موسیقی مکمل یکدیگرند و هرکدام اگر نباشد یک جای این چرخه ایراد دارد. اما برای من بسیار جالب بود وقتی ترانه‌های زنده‌یاد افشین یداللهی را اجرا می‌کردم اولین سوال شنونده و مخاطب این بود که شاعر این ترانه‌ها کیست و خیلی ساده از کنار آن نمی‌گذشتند.

بعد از دکتر شفیعی کدکنی برای من دکتر افشین یداللهی از شعرای بنام این مملکت بود و نمی‌دانم بعد از این ما چه باید بکنیم و چه کسی می‌آید که این شعرها را برای‌مان بگوید

بعد از دکتر شفیعی کدکنی برای من دکتر افشین یداللهی از شعرای بنام این مملکت بود و نمی‌دانم بعد از این ما چه باید بکنیم و چه کسی می‌آید که این شعرها را برای‌مان بگوید. من ۱۶ اثر از مرحوم یداللهی را اجرا کردم و الان یک ضلع مثلث ما درهم شکسته و از این موضوع بسیار ناراحت هستیم و به بابک زرین می‌گویم، رفتن افشین یک شوخی است!!

موسیقی پاپ را وارد کارم نکرده‌ام

آثار شما در فضای موسیقی ایرانی با حال و هوای حماسی، عاشقانه و عارفانه بسیار شنیده شده؛ اما بسیاری معتقدند موفقیت شما با وجود اینکه کارتان در حوزه موسیقی سنتی قرار دارد به سمت موسیقی پاپ متمایل است، و در کنار غنا و هنر و تکنیک موسیقی ایرانی از برخی المان‌های موسیقی پاپ نیز استفاده می کنید. برخی از همین منتقدان بر این باورند که شاید استفاده از این پارامترها در کنار یکدیگر یکی از رموز ماندگاری سالار عقیلی است. نظر شما در این باره چیست؟

من موافق این نظرات نیستم و به هیچ‌وجه موسیقی پاپ را وارد موسیقی خودم نکرده‌ام و آنچه شما می‌شنوید موسیقی تیتراژ است. موسیقی تیتراژ یک نوع از موسیقی است که نه پاپ محسوب می شود و نه سنتی؛ و برای خود یک ژانر مخصوص به حساب می آید که برای سریال و تیتراژ است. متاسفانه این نکته‌ای است که خیلی‌ها به آن توجه نمی‌کنند. ما گذشته از ژانرهای مختلف موسیقی مانند کلاسیک، جز و راک یک موسیقی پاپ و یک موسیقی سنتی هم داریم که میانه این دو چیزی وجود ندارد، اما ما یک نوع موسیقی به نام موسیقی تیتراژ فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی هم داریم.

به هیچ‌وجه موسیقی پاپ را وارد موسیقی خودم نکرده‌ام و آنچه شما می‌شنوید موسیقی تیتراژ است. موسیقی تیتراژ یک نوع از موسیقی است که نه پاپ محسوب می شود و نه سنتی؛ و برای خود یک ژانر به حساب می آید

این موسیقی تیتراژ موسیقی پاپ نیست. البته ممکن است یک موسیقی تیتراژ در ژانر موسیقی پاپ هم اجرا شده باشد اما آثاری که من به عنوان تیتراژ اجرا کرده‌ام پاپ نیستند و به هیچ‌عنوان دوست ندارم موسیقی پاپ را وارد کارم کنم و تمامی آنچه که می‌شنوید تحریرهای موسیقی سنتی و لحن سنتی در آن وجود دارد.

اگرچه کارهای ملی و میهنی بسیاری دارم اما صرفا یک خواننده موسیقی حماسی نیستم. قطعا این قطعاتی را که در قالب موسیقی تیتراژ کار کرده‌ام هیچ گاه آن‌ها را برای یک آلبوم اجرا نمی‌کردم و چون برای سریال بوده آنها را خوانده‌ام؛ به غیر از تیتراژ سریال‌ها، سایر آثارم هیچ‌کدام رنگ و بوی پاپ را ندارند و تمام ۲۶ آلبوم من در ژانر موسیقی سنتی هستند.

علاقه‌ای به سیاست ندارم

 آیا از نگاه شما موسیقی می‌تواند در بازتاب موضع‌گیری‌های سیاسی یا اجتماعی سهیم باشد؟

من همیشه برای مردم ایران خواندم و اگر از آثارم برای موضع‌گیری‌های سیاسی استفاده شده من هیچ نقشی در آن نداشته‌ام. شاید افرادی بودند که می‌خواستند این آثار من را سیاسی جلوه دهند و بدون اجازه من این کار صورت گرفته وگرنه علاقه‌ای ندارم که کار سیاسی انجام دهم. معتقدم هنر باید از سیاست جدا باشد. البته به هر چیزی می‌توان نگاه  سیاسی داشت.

یک جواهرفروش هم که کارش فروش جواهر است می‌تواند نگاه سیاسی به کارش داشته باشد و انگ سیاست را می‌توان به هر قشری چسباند. اما من هیچ‌گاه نخواسته‌ام آثارم رنگ و بوی سیاسی داشته باشد و موسیقی را به خاطر موسیقی کار می‌کنم. آن زمان که وارد موسیقی شدم نمی‌دانستم سیاست با چه «سین»ی نوشته می‌شود و معتقدم کسی کار سیاسی انجام می‌دهد که برای این کار تربیت شده باشد و همه اجدادش در این راه باشند.

من از ۷ سالگی که وارد موسیقی شدم تا همین امروز این کار را به خاطر خود موسیقی انجام دادم و هیچ تغییری در نگاهم ایجاد نشده اگرچه عده‌ای خواسته‌اند که آثارم را سیاسی جلوه دهند اما من ممانعت کردم و هیچ علاقه‌ای هم ندارم. من برای مردم و برای وطنم می‌خوانم و دیگر هیچ.

اگر از آثارم برای موضع‌گیری‌های سیاسی استفاده شده من هیچ نقشی در آن نداشته‌ام. شاید افرادی بودند که می‌خواستند این آثار من را سیاسی جلوه دهند و بدون اجازه من این کار صورت گرفته وگرنه علاقه‌ای ندارم که کار سیاسی انجام دهم

معتقدم وظیفه هر هنرمندی است که در شرایط سخت و بد به همنوع خود کمک کند ما هم با موسیقی سعی می‌کنیم در مسائل و مشکلات اجتماعی به مردم کمک کنیم و این را وظیفه خود می‌دانم که در شرایط سخت در کنار مردم باشم چراکه مردم به حمایت معنوی ما نیاز دارند و این کمترین کاری است که ما می‌توانیم برای مردم انجام دهیم.

برخی‌ می‌خواهند بعد از  ۱۰ جلسه میلیاردر شوند

طیف گسترده از جوانانی که به کار کردن در حوزه موسیقی علاقه دارند موافق آن هستند که تمام چارچوب‌های موجود شکسته شود و از قید ساختارها بیرون بزنند و هرگونه مقاومت در برابر این موضوع را نیز ترس از تغییر و تعصب تعبیر می‌کنند. به اعتقاد شما چگونه می‌توان با این نسل که از قضا روز به روز بیشتر از گذشته تنوع پیدا می‌کنند، گفتگو برقرار کرد؟ بخشی از این نسل حتی تن به آموزش نمی‌دهند و فقط به تجربه‌های خود تکیه دارند؟

من تا ۹ سال پیش موسیقی تدریس می‌کردم و شاگردان مختلفی هم سر کلاسم می آمدند که نداشتن صبر و تحمل در همه آن‌ها مشترک بود و ردیف‌ها را به پایان نرسانده می‌خواستند به سرعت خواننده شوند. در حالی‌که من در زمانی که شاگر استاد صدیق تعریف بودم به مدت ۸ سال فقط ردیف کار کردم و بعد از آن ۸ سال وارد عرصه کار حرفه‌ای شدم.

من از سال ۷۲ تا سال ۸۰ در محضر استاد صدیق تعریف تلمذ می‌کردم؛ درحالی‌که اکثر شاگردانم دوست داشتند بعد از ۵ جلسه خواننده شوند و بعد از ۱۰ جلسه میلیاردر باشند و از این کار پول دربیاورند. متاسفانه جوانان ما تحمل نداشته و از آنجا که موسیقی پاپ اندکی سهل‌الوصول‌تر از موسیقی سنتی است همه به آن گرایش دارند. شاید اگر موسیقی سنتی سهل‌الوصول‌تر بود همه به موسیقی سنتی گرایش پیدا می‌کردند.

درباره موسیقی تلفیقی نیز باید بگویم که تلفیق بسیار خوب است اما به شرطی که بدانیم چگونه تلفیق کنیم نه اینکه بدون علم، یک کاری را در کنار کار دیگری قرار دهیم و بگوییم تلفیق انجام دادیم. نوآوری داریم اما باید بدانیم چگونه این نوآوری را انجام دهیم.

برای نسل آینده موسیقی نگرانم

البته در میان نسل جوان که بسیار هم عجول هستند بازهم می‌بینیم عده‌ای طرفدار موسیقی سنتی هستند…

مردم به کارهای ملی و میهنی علاقه‌مند هستند و من ۱۲ کار میهنی خوانده‌ام. در میان بیش از ۲۰۰ اثری که تاکنون اجرا کرده‌ام این آثار بسیار موردتوجه مردم بوده است. مخاطب من از ۳ساله تا ۹۰ ساله هستند و این تلورانس سنی برایم بسیار باعث افتخار است.

اگر بخواهیم مردم همچنان طرفدار موسیقی سنتی باشند باید یک موسیقی درست را به مردم ارائه دهیم تا آن را پس نزده و به آن علاقه‌مند شوند و از آثاری استفاده کنیم که فاخر باشند. یک سری آثار در موسیقی سنتی هستند که هر کسی می‌خواهد موسیقی سنتی کار کند باید این تصنیف‌ها را یاد بگیرد. درست همانند ردیف که باید یاد بگیرند و این‌ها سرمایه‌های موسیقی ما هستند. اما متاسفانه جوانانی را در موسیقی سنتی داریم که حتی یکبار هم این آثار به گوششان نخورده است.

موسیقی سنتی جزئی  از میراث فرهنگی ماست

آیا شما نگران آینده موسیقی هستید یا فکر می‌کنید موسیقی راه خود را پیدا خواهد کرد؟

گاهی برای نسل آینده نگران موسیقی می‌شوم، ما به هر حال کارمان را انجام داده‌ایم اما برای دو سه نسل بعد از خودم نگرانم چراکه ورود و پیشرفت برای آن‌ها بسیار سخت شده است. زمانی که در سال ۱۳۷۲ ما آمدیم دو یا سه خواننده سنتی در نسل ما و یکی و دوتا خواننده پاپ بیشتر نبود. اما الان ۲۰۰ خواننده پاپ داریم که هرکدام مخاطب خود را دارند و ۲۰۰ خواننده سنتی داریم که مشغول به کار هستند،. این تعداد هنرمند، کار را برای جوانی که می‌خواهد تازه وارد این عرصه شده و به جامعه هنری معرفی شود سخت کرده است. اما مطمئن باشید موسیقی ما هیچ‌گاه از بین نمی‌رود چراکه از پیشینه فرهنگی عمیق برخوردار است.

موسیقی ما مانند تخت جمشید و سی و سه پل اصفهان است و جزئی از فرهنگ ما محسوب می‌شود که ریشه در فرهنگ و سنت ایران زمین دارد و از بین نمی‌رود. موسیقی مانند تخت جمشید، از آثار باستانی ما محسوب می‌شود

موسیقی ما مانند تخت جمشید و سی و سه پل اصفهان است و جزئی از فرهنگ ما محسوب می شود که ریشه در فرهنگ و سنت ایران زمین دارد و از بین نمی‌رود. موسیقی مانند تخت جمشید، از آثار باستانی ما محسوب می‌شود. موسیقی ما در واقع مانند فرش دستباف است که هر چه پا بخورد بیشتر نمایان می‌شود.

گفتگو: نجمه رحمتی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *