خاطرات سینمایی آیتالله هاشمی
هرازنو: یکی از یادگاریهای آیتالله هاشمی رفسنجانی، مجموعه کتابهای خاطرات اوست؛ کتابهایی که انتشارشان از سال 1378 با انتشار خاطرات روزنوشت مربوط به سال 1360 بود که با عنوان «عبور از بحران» شروع شد و از آن زمان تا به امروز تعدادشان به 17 عنوان رسیده است: دو جلد خاطرات پیش از انقلاب (با عنوان «دوران مبارزه»)، یک جلد خاطرات سالهای 57 و 58 و یک جلد خاطرات سال 59 که بعدا توسط عباس بشیری و با استفاده از سخنان هاشمی و مدارک و اسناد تکمیل شد و بالاخره خاطرات سالهای 60 تا 72 که یادداشتهای روزانه خود هاشمی است و تصویری شفاف از یک دولتمرد جمهوری اسلامی ارائه میدهد.
، «تماشاگران امروز» در ادامه نوشت: این خاطرات هم به دلیل اینکه توسط یکی از مهمترین شخصیتهای نظام جمهوری اسلامی نوشته شده، هم اینکه همه در همان ایام یادداشت شده و سوم به خاطر اینکه بدون رودربایستی روایت شدهاند، اهمیت زیادی پیدا کردهاند. طوری که انتشار هر کدام از آنها، حادثهای سیاسی تلقی میشد اما جز بحثهای سیاسی، این مجموعه خاطرات به کارهای دیگری هم میآیند. مثلا میشود از دل آنها، سبک زندگی یا علایق و سلایق آیتالله هاشمی رفسنجانی را هم فهمید.
کاری که ما اینجا کردهایم، بازخوانی سریع این خاطرات به نیت پی بردن به سلیقه سینمایی آیتالله است؛ اینکه او چه فیلمهایی دیده، کدام یکی را دوست داشته و کدامها را نپسندیده است.
علاقه به سینما در سالهای قبل انقلاب
در خاطرات آیتالله هاشمی رفسنجانی، ارجاعات سینمایی بسیار زیادی هست. آنطور که در این کتابها آمده، شروع فیلم دیدن آیتالله با این مقوله به ایام زندان برمیگردد؛ سال 1354. آنجاست که هاشمی رفسنجانی سریال «دلیران تنگستان» را میبیند و میپسندد: «در طبقه دوم زندانی که ما بودیم، یک اتاق را برای استفاده از تلویزیون اختصاص داده بودیم و هرکس هر برنامهای را که میپسندید استفاده میکرد؛ البته با رعایت حال دیگران. سهم ما روحانیون به علت آنکه تا آن زمان کمتر با برنامههای تلویزیون سر و کار داشتیم، زیاد نبود و فقط آنچه را که خالی از گناه و فساد تشخیص میدادیم و برایمان جالب بود و تازگی داشت، میدیدیم. مثلا غیر از اخبار و راز بقا، برخی از سریالها از جمله سریال دو طفلان مسلم و دلیران تنگستان را که جهاد بوشهریها علیه اشغالگران انگلیسی بود و از نمونه فیلمهای خوب و پرجاذبه بودند، تماشا میکردیم.» (انقلاب و پیروزی، ص 59 و 60)
در ایام بعد از پیروزی انقلاب اما به یکباره، ماجرای این فیلمدیدنها بیشتر میشود چرا که او عضو شورای سرپرستی صداوسیما هم میشود. برای همین است که ویدئویی تهیه میکند و در خانه، مرتب فیلم میبیند. این ویدئو بعدها اسباب سرگرمی بچهها هم میشود، طوری که مثل اغلب والدین، از فیلمدیدنهای مداوم بچهها ناراضی هم هست: «جمعه 2 مهر 1361 – بچهها تا دیر وقت فیلم تماشا میکردند. فیلم خیلی از وقت بچهها را میگیرد.» (پس از بحران، ص 260) جالب است که این علاقه بچههای آیتالله به سینما، به تولید فیلمهای آماتور هم میرسد: «چهارشنبه 9 تیر 1361 – شب در مجلس ماندم و مهدی هم ماند. فیلمی تهیه کرده بود که با دستگاه ویدئوی مجلس تماشا کردم.» (پس از بحران، ص 165)
هاشمی در نقش میانجی
بهجز این، آیتالله هاشمی به واسطه مسئولیتهایش، محل رجوع اهالی سینما هم هست. مثلا عبدالحسن محمدزاده، واردکننده فیلم «محمد رسولالله (ص)» وقتی که از اکران بیاجازه فیلمش در تلویزیون شکایت دارد، سراغ او میآید: «پنجشنبه 28 خرداد 1360 – امروز تعطیل است و در خانه استراحت میکنم … اول وقت، آقای محمدزاده امتیازدار فیلم حضرت محمد (ص) آمد و از اینکه سیمای جمهوری میخواهد بدون موافقت ایشان فیلم را از تلویزیون نمایش دهد، شکایت داشت. امام فتوایی دارند که حق امتیاز را برای مؤلفان و … از اعتبار انداخته و چارهجویی میکرد. مدعی است چهارده میلیون تومان خرج کرده و بیش از هفت میلیون تومان هنوز وصول نکرده است.» (عبور از بحران، ص 160)
چند وقت بعد، همین محمدزاده، اولین اکران فیلم «عمرمختار» در ایران را برای آقای هاشمی ترتیب میدهد: «پنجشنبه 14 آبان 1360 – شب، آقای محمدزاده آمد. پیشنهاد همکاری تجاری با کمپانی بزرگ هندی – هندوجا – را میداد و فیلم عمر مختار لیبیائی را آورد که من ببینم.» (عبور از بحران، ص 359) که البته هاشمی فیلم را شش ماه بعد میبیند: «جمعه 31 اردیبهشت 1361 – عصر فیلم عمر مختار را در خانه تماشا کردم.» (پس از بحران، ص 108)
هاشمی در جریان این فیلمدیدنهایش، بسیاری از آثار معروف سینمایی را دیده است. نام و نشان بعضی از این فیلمها در خاطراتش ذکر شده: «چهارشنبه 4 شهریور 1360 – بعد از اخبار، فیلم دو سه ساعته «ده فرمان» را از ویدئوی پاسداران تماشا کردیم. خیلی با قرآن تفاوت دارد. لابد از روی تورات تهیه شده، زیاد جالب نیست.» (عبور از بحران، ص 256) یا «جمعه 10 دی 1361 – شب فیلم [آهنگ] برنادت را دیدم. جالب بود.» (پس از بحران، ص 351) یا «جمعه 12 فروردین 1362 – فیلم «روزهای خوش» ژاپنی را تماشا کردم؛ خیلی جالب است. ترویج خوبی برای کار، نظم، وطندوستی و وظیفهشناسی است.» (آرامش و چالش، ص 19)
«میلاد را غیرمذهبیها ساختند؛ ولی خوب است»
آیتالله در ایام جشنواره هم فیلمهای بیشتری میبیند. مثلا در بهمن 1363 دو فیلم ایرانی دیده است؛ اول فیلم محمدرضا هنرمند: «دوشنبه 15 بهمن 1363 – [شب] فیلم «مرگ دیگری» را تماشا کردم؛ خیلی خوب نبود.» (به سوی سرنوشت، ص 498) و بعد فیلم ابوالفضل جلیلی: «جمعه 19 بهمن 1363 – در منزل مطالعه میکردم و کتابخانهام را مرتب نمودم. فیلمی هم به نام «میلاد» تماشا کردم؛ فکر میکنم غیرمذهبیها ساختهاند؛ ولی خوب است.» (به سوی سرنوشت، ص 501)
نظر آیتالله در مورد چند فیلم معروف سینمای ایران را هم ببینید: «یکشنبه 6 مرداد 1364 – شب برای شام و خواب به مجلس رفتم. بخشی از فیلم کمالالملک را دیدم؛ بد نیست.» (امید و دلواپسی، ص 204) «پنجشنبه 19 مهر 1369 – عصر فیلم خواستگاری [فخیمزاده] را تماشا کردم؛ جالب است.» (اعتدال و پیروزی، ص 329) «پنجشنبه 26 مهر 1369 – سر شب فیلم «هامون» را با خانواده تماشا کردیم.» (اعتدال و پیروزی، ص 335) «دوشنبه 2 فروردین 1372 – عصر فیلم جدید «از کرخه تا راین» را دیدم. کارگردان آن نیز توضیح میداد. جالب است اما اشکالاتی هم دارد.» (صلابت سازندگی، ص 39) و این هم درباره فیلم جنجالی مسعود کیمیایی یعنی خط قرمز: «سهشنبه 15 آبان 1363 – شب، دو فیلم «خط قرمز» و «خانه عنکبوت» را دیدم که علیه ضدانقلاب ساخته شده است. اولی را چپیها ساختهاند؛ فیلم خوبی نیست. دومی، بد نیست.» (به سوی سرنوشت، ص 370)
بهجز اینها، بخشی از ماجراهای پشت پرده مربوط به فیلمها و سینمای ایران هم در این خاطرات هست. مثلا سریال طنز «اشک تمساح» در سال 1362 به روایتی از زندگی پهلویها میپرداخت.
این سریال با اعتراضهایی مواجه شد که تبلیغ «فساد و روحیه کاخنشینی» میکند و برای همین پخشش متوقف شد. حالا نظر امام را ببینید: «دوشنبه 2 خرداد 1362 – احمدآقا آمد و … گفت امام با سریال تلویزیونی «اشک تمساح» موافق بودهاند، نبایست آن را حذف میکردند.» (آرامش و چالش، ص 97) یا در مورد سریال «سربداران»، اختلاف نظری بین مقام معظم رهبری با آیتالله هاشمی بوده است: «چهارشنبه 12 بهمن 1362 – رئیسجمهور ایرادی به سریال «سربداران» داشتند که من رد کردم؛ ایشان ناراحت شدند و من پشیمان.» (آرامش و چالش، ص 472) در یک مورد دیگر، یعنی فیلم «سفیر» اما نظر رهبری و هاشمی یکی بوده. جالب اینکه خبر ساخت این فیلم را رهبری دادهاند: «یکشنبه 21 آذر 1361 – ظهر با آقای رئیسجمهور تلفنی صحبت کردم. ایشان خبر دادند که فیلمی از قیس تهیه شده است و قرار شده چهارشنبه ببینم.» (پس از بحران، ص 332)
نظر درباره فیلم هالیوودی
اما همه ماجراهای سینمایی این دوران، مربوط به داخل نیست. یک بار پخش سریالی به درخواست وزارت خارجه متوقف شده است: «شنبه 10 آذر 1363 – آقای ولایتی، تلفنی با پخش سریال مربوط به اشغال مجارستان توسط شوروی مخالفت کرد؛ به خاطر مصالح مقطعی که به خاطر شرایط جاری جهانی داریم و قرار شد [پخش سریال] لغو شود و به وقت مناسب موکول گردد.» (به سوی سرنوشت، ص 412) یا در مورد دیگری، آیتالله هاشمی به ترکیه اعتراض میکند: «جمعه 1 تیر 1369 – ساعت هشت و نیم صبح با [آقای تورگوت اوزال] رییسجمهور ترکیه، به تقاضای او تلفنی صحبت کردیم … گفت وزیر خارجهاش به ایران میآید. گفتم قبل از سفر، درباره فیلم «اسلحه عریان» اقدامی بشود که هنگام سفر به ایران تلخ نباشد.» (اعتدال و پیروزی، ص 171) ماجرا از این قرار بود که در فیلم هالیوودی اسلحه عریان (1988)، چارلز گراردای نقش حضرت امام (ره) را بازی کرده و در صحنهای از فیلم، لسلی نیلسن بازیگر نقش اول که یک کارآگاه است سیلی به صورت گراردای میزند. برای همین اکران فیلم با اعتراض شدید وزارت خارجه ایران مواجه شده بود و آقای هاشمی از تورگوت اوزال خواسته اکرانش در استانبول را متوقف کند.