شهروند| راز جنایت خانه شیشهای در ردیابیهای پلیسی فاش شد.
سیزدهم دیماه بود که مسئولان بیمارستان امامحسین(ع) مرگ مشکوک مردی ٣٥ ساله به نام جمشید را به ماموران کلانتری ١٢٨ تهران نو اعلام کردند. بررسیها نشان میداد که این فرد بر اثر اصابت جسم سخت به سرش در یک درگیری در خیابان دماوند جان باخته است.
کارآگاهان پلیس وقتی به محل حادثه رفتند در همان تحقیقات اولیه اطلاع پیدا کردند که این محل خانهای مجردی و استیجاری است که به مکانی برای تردد افراد سابقهدار و معتاد تبدیل و توسط فردی به نام «علی» اجاره شده است.
با انتقال «علی» به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ، وی در اظهاراتش عنوان داشت که جنایت توسط یکی از دوستان مقتول به نام هادی انجام شده است. «علی» به کارآگاهان گفت: جمشید و هادی هر دو نفرشان برای مصرف موادمخدر به خانه من تردد داشتند؛ روز حادثه نیز بهواسطه اختلافی که از قبل داشتند، با یکدیگر درگیری لفظی پیدا کرده بودند که ناگهان هادی با اسلحه کمری همراهش، گلولهای به سمت جمشید شلیک کرد و پس از آن نیز به سرعت از خانه متواری شد.
در ادامه رسیدگی به پرونده، کارآگاهان با بررسی سوابق مقتول و قاتل اطلاع پیدا کردند که هر دو نفر آنها از مجرمان سابقهدار در زمینه سرقت و موادمخدر هستند که بارها دستگیر و روانه زندان شدهاند. بررسی سوابق هادی نشان داد که وی دارای ١١ سابقه دستگیری به اتهام ارتکاب جرایم مختلف است و آخرینبار در سال ١٣٩٤ دستگیر و روانه زندان شده. او با تأمین قرار وثیقه در اوایل مهرماه ١٣٩٥ از زندان آزاد شد.
با شناسایی محل سکونت متهم پرونده در منطقه افسریه، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی به این محل رفتند و اطلاع پیدا کردند که هادی پس از ارتکاب جنایت، از محل سکونتش متواری شده است. تحقیقات جهت دستگیری متهم در دستور کار کارآگاهان قرار داشت تا او در مخفیگاهش در منطقه فشافویه دستگیر شد. همزمان با دستگیری متهم، محل اختفای اسلحه نیز در خانه یکی از دوستان متهم در شهر جدید پردیس شناسایی و اسلحه کشف شد. این مرد نیز به اتهام نگهداری اسلحه غیرمجاز دستگیر و به پلیس آگاهی منتقل شد. هادی درباره انگیزه جنایت به کارآگاهان گفت: «یک روز برای مصرف شیشه به خانه علی رفته بودم. داخل خانه خوابیده بودم که جمشید بدون اجازه من اقدام به برداشتن سوییچ پیکان وانتم کرد. او در ادامه با آن تصادف شدیدی کرد. خسارت ناشی از تصادف به اندازهای بود که امکان استفاده از خودرو وجود نداشت. جمشید ابتدا مدعی شد که خسارت خودرو را بهصورت کامل پرداخت خواهد کرد اما پس از پرداخت تنها یکمیلیون و ٥٠٠هزار تومان و گذشت مدت کوتاهی از زمان تصادف، عنوان داشت که حاضر به پرداخت خسارت خودرو نیست و همین موضوع زمینه آغاز درگیری ما دو نفر شد.» هادی درباره نحوه تهیه سلاح نیز به کارآگاهان گفت: «زمانی که زندان بودم، یکی از زندانیان همبند به من گفته بود که اسلحهای را نزد یکی از دوستانش در منطقه حصارک شهرستان کرج به امانت گذاشته است. چهار روز قبل از ارتکاب جنایت، اقدام به تهیه سلاح کردم و تصمیم گرفتم تا به هر شکل ممکن پول خسارت خودرو را از جمشید بگیرم.»
متهم در ادامه به کارآگاهان گفت: «برای مصرف مواد به خانه علی رفته بودم که جمشید نیز آنجا بود. اسلحه همراهم بود و جمشید و علی از آن اطلاع نداشتند. پس از مصرف شیشه، بار دیگر درخواست پرداخت خسارت از سوی جمشید را مطرح کردم و او اینبار با حالتی طلبکارانه عنوان داشت که پولی پرداخت نخواهد کرد و من نیز هیچ کاری نمیتوانم انجام بدهم. ناگهان اسلحه را بیرون کشیدم و گلولهای به سمت او شلیک کردم.» با توجه به اعتراف متهم به جنایت، وی با قرار قانونی جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.