پنج شنبه سیاه تاریخ
تحـریف عظیم درزندگــانی پیامبر
هرازنیوز: يکی ازمصيبت های بزرگ اسلام در طول تاريخ،غربت ومظلوميت رسول خدا صلی الله عليه وآله بوده که متأسفانه مدعيان اسلام درعصر ما ،خود رابه بی خبری وبی اطلاعی ازحوادث آن ايام می زنند غافل از اينکه خورشيد روزی از پس پرده ها بيرون و حق ازباطل شناخته خواهد شد.
پيامبر اسلام صلی الله عليه وآله در سال يازدهم هجرت،چهار روز پيش از شهادت خويش تصميم گرفت ، سندی زنده
درباب موضوع خلافت و تثبيت
موقعيت و جانشينی صديق اکبراميرالمؤمنين
علی عليه السلام، به يادگار گذارد ،چرا که ازتوطئه هايی که به دور ازچشم ايشان برای غصب مقام خلافت حضرت صورت می گرفت ، به خوبی آگاه بود .
به همين دليل روزی که سران صحابه برای عيادت ايشان آمده بودند ، خطاب به جمع حاضران فرمود :
(کاغذ و دواتی برای من بياوريد تا برای شما چيزی بنويسم که پس از آن گمراه نشويد)
ولی خلیفه دوم عمربن خطاب به مخالفت با اين فرمايش رسول خدا(ص) برخاست وبا تهمت هذيان گویی به رسول خدا مانع نوشتن اين نامه شد .
لذا اين واقعه در تاريخ به حديث
(قلم و دوات ) مشهور شد ،نقل شده که ابن عباس بعد از شهادت رسول خدا(ص) درحالتی که اشک می ريخت باخود می گفت :
يوم الخميس و ما يوم الخميس
یعنی: پنج شنبه و چه روزی بود پنچشنبه.
از اوسؤال می نمودند علت اين حالت چيست?!
میگفت : در روز پنج شنبه زمانی که حضرت قلم و دوات طلبيد
خلیفه دوم با جسارت تمام گفت:
اين مرد هذيان ميگويد
پس ازدرخواست رسول خدا صلی الله عليه و آله برای مهيا ساختن قلم و دوات ،برخی گفتند : قلم و دوات را حاضرکنيد و برخی گفتند: نيازی نيست و خلیفه دوم به مخالفت برخاست و گفت إنّ النبي غلب عليه الوجع و عندکم القرآن، حسبنا کتاب الله یعنی :
بيماری بر پيامبر(ص) چيره شده است
که چنين سخنانی می گويد قرآن نزد شماست و کتاب خدا ما را کافی است
(و به وجود مقدس پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم تهمت هذیان گویی داد )
اين ماجرا را بخاری چندین بار در کتاب صحيحش ، کتاب العلم ، ج 4 باب 39و کتاب الجهاد و السير، ج 1 باب 175و کتاب الجزيه ، ج 2 باب 6
و کتاب المغازی ، ج 4 باب 84 (باب مرض النبي و وفاته)و کتاب المرضی ، ج 1. باب 17و مسلم نیشابوری سه بار صحيح مسلم کتاب الوصيه ، ج 6 باب 6و ج 7 باب6 و ج 8 همان باب در کتاب خود آورده اند
از اين احاديث متوجه مي شويم که بعد از مخالفت خلیفه دوم، بعضی به حمايت از او و جمعی به مخالفت با او برخاستند ؛ البته بسياری از بزرگان اهل سنت نيز درکتابهای خود به اين ماجرا پرداخته اند.
چگونه میتوان درباره پيامبر(ص)که فرستاده خدا و رابط ميان خدا و خلق شمرده میشود،اين کلمات و سخنان را بر زبان جاری کرد؟! در حاليکه قرآن در شأن او می گويد : ( و ماينطق عن الهوی) او هرگز از روی هوای نفس سخن نمی گويد.
علاوه بر اين سخنان ناروا ، بعضی از صحابه در محضر رسول خدا(ص)به نزاع وکشمکش پرداختند ، جمعی با عمرهمراهی کردند و گروهی به مخالفت با او برخاستند و میگفتند :
بگذاريد رسول خدا(ص) وصيت نامه اش رابنويسد بنابراين حضار با هم به درگيری و خصومت پرداختند، برخی از آنها می گفتند:قلم و دوات را حاضر کنيد تا برای شما نامه ای بنويسدکه پس از آن هرگز گمراه نشويد و برخی نيز سخن خلیفه دوم(که بيماری بر پيامبر غلبه کرده ) را میگفتند.
عکس العمل پيامبر (ص) عکس العملی که رسول خدا در برابر برخوردهای ناروای جمعی از صحابه و نزاع و درگيری آنان از خود نشان داد ، نيز قابل توجه است .
مطابق روايات تاريخی ، دو نوع عکس العمل از ان حضرت نقل شده است :
1- فرمود :قوموا عنّي و لاينبغي عندي التنازع از نزد من برخيزيد (و دور شويد) که در محضر من نزاع و کشمکش سزاوار نيست.
اين روايت مشخص می نمايد که رسول خدا(ص) تا چه اندازه از اختلاف و سخنان جسارت آميز آنان ناراحت
شده است .
2 – هنگامی که نزاع و کشمکش پيش آمد و حرف های زشتی به آن حضرت زده شد ، فرمود : (ذروني فالذّي أنا فيه خير ممّا تدعوني إليه ):یعنی مرا به حال خودم واگذاريد! چراکه اين حالتی که من در آن هستم ، بهتر از چيزي است که مرا بدان فرا می خوانيد.
حضرت صديقه شهيده ، فاطمه زهرا(سلام الله علیها) درباره تهمت ناروايی که عمر بن خطاب به رسول خدا زد که پيامبر هذيان می گويد و عقلش را از دست داده است فرمود : وَ اُزيلَتِ الحُرمَة عِندَ مَماتِه. فَتِلكَ وَاللّه النازِلَة الكُبرى، وَالمُصيبَةِ العُظمى
یعنی :همان لحظه بود که حرمت رسول خدا از بين رفت و به خدا سوگند اين حادثه اى است عظيم و مصيبتى است بزرگ و ضایعه ای جبران ناپذیر.
سید مصطفی سیار کارشناس مذهبی هراز نیوز