مرحوم نراقی در این خاطره از نقش کتاب اسناد لانه جاسوسی در حذف رقیب فدریکو مایور از مدیر کلی یونسکو می گوید…
حلقه اصلی اشغال کنندگان آن روز اکنون تفکرات مداراجویانه دارند و از تعامل با دنیا و « دموکراسی در داخل، دیپلماسی در خارج» حمایت می کنند و به همین سبب چندان تمایلی ندارند در این باره گفت و گو کنند.
هم به خاطر این که سخن تازه ای در میان نیست و هم این که به هر رو هویت سیاسی خود را نمی توانند انکار کنند و اگر سخنی متفاوت بگویند به مخالفان مردم سالاری سوژه داده اند تا آنان را تجدید نظر طلب بدانند و بخوانند.
خواننده این سطور طبعا می پرسد پس این گفتار در پی چیست؟
واقعیت آن است که این نویسنده نیز نمی خواست بنویسد و ترجیح می داد خاطره خود از حضور در مقابل دانشگاه تهران در 13 آبان 1357 به عنوان دانش آموز نوجوان را بازگوید که تحت الشعاع انفاق سال بعد قرار گرفته حال آن که 13 آبان 57 از نقاط عطف انقلاب است خاصه این که خبر درگیری همان شی از تلویزیون و بدون سانسور پخش شد و آتش سوزی ها و تخریب مشکوک روز بعد زمینه را برای مستقر کردن دولت نظامی فراهم ساخت و باز این نکته کمتر گفته شده که قرار بود تیمسار اویسی فرماندار نظامی تهران نخست وزیر شود اما در نهایت تیمسار ازهاری نخست وزیر دولت نظامی شد و باز عجیب این که شاه پیام داد صدای انقلاب شما را شنیدم ولی دولت نظامی روی کار آورد و گمان می کرد بازداشت چهره هایی چون هویدا و همایون و نصیری کفایت می کند.
انگیزه این نوشته سخنان روز چهارشنبه ( 12 آبان 1395) آیت الله خامنه ای درباره «اسناد لاله جاسوسی » است:
« 70 جلد کتاب از اسناد لاله جاسوسی منتشر شده است اما چرا هیچ نشانه ای از این کتاب ها در مدارس و دانشگاه ها نیست؟ چرا این اسناد در کتاب های دانش آموزان نیست تا جوانان بدانند و بفهمند در کشور چه گذشته است؟»
نکته مهم درباره اسناد به دست آمده از سفارت که غالبا رشته رشته شده و بازسازی شدند این است که هیچ یک تکذیب نشده است.
ممکن است پاره ای تفسیرهای دانشجویان از کلمانی مانند dear در مخاطب قرار دادن برخی چهره ها نادرست بوده باشد یا این انتقاد وارد است که بنا به مصالحی اسناد مربوط به اشارات به بعضی شخصیت ها منتشر نشده یا گزارش مامور سفارت درباره یک نفر دیدگاه اوست و الزاما به معنی رابطه نیست اما طی این همه سال اصالت اسناد زیر سؤال نرفته و این پرسش که در عالی ترین سطح سیاسی مطرح شده واقعا قابل تأمل است که « چرا هیچ نشانه ای از کتاب های اسناد لانه جاسوسی در مدارس و دانشگاه ها نیست؟»
در اهمیت و تأثیرگذاری این اسناد نقل خاطره ای از مرحوم احسان نراقی کفایت می کند:
«یکی از داوطلبان مدیر کلی یونسکو در سال 1987 وزیر خارجه پاکستان بود که برای مدت 6 سال انتخاب می شد و نامزد مورد حمایت آمریکا و کشورهای غربی بود. نامزد دیگر ” امبو” بود که از سوی کشورهای آفریقایی حمایت می شد…
در میان کاندیداها فدریکو مایور هم بود که در رای گیری های اولیه بیش از 5 رای نیاورده بود و وزیر خارجه پاکستان هم اکثریت مطلق را به دست نمی آورد…
یادم افتاد که در زندان اوین گزارش های دانشجویان خط امام ( اسناد لانه جاسوسی) را خوانده بودم اسم وزیر خارجه پاکستان هم بود که وقتی در مسکو سفیر بوده گزارش دیدار خود با رهبران شوروی را به رییس سیا در سفارت آمریکا می داده است. این گزارش ها در اسناد بود .
به سفارت ایران در پاریس رفتم و این کتاب را گرفتم و فورا به دست نویسنده ضد آمریکایی روزنامه لوموند رساندم.
او روزنامه نگاری بود به نام پروسل هوگو و او قبل از جلسه یونسکو در روزنامه لوموند به چاپ رساند. ساعاتی بعد تا جلسه شورای اجرایی یونسکو تشکیل شد خانم ژیزل هلیمی گفت : چون دولت فرانسه به من توصیه کرده به این آقا رأی بدهم در حالی که چنین سوابقی دارد استعفا می کنم.
در نتیجه وزیر خارجه پاکستان ناگزیر از کناره گیری شد و راه برای فدریکو مایور هموار شد به گونه ای که با اکثریت آرا مدیر کل یونسکو شد. جالب این که در حالی ماموریت مرا تمدید کرد که از نقش من بی خبر بود و از روزنامه نگار لوموند پرسید چگونه به این اسناد دست پیدا کردی و او گفت : توسط مشاور شما احسان نراقی! روز بعد با من تماس گرفت و من کتاب اسناد لانه جاسوسی را برای او بردم…»
اینها ادعاهای یک نیروی انقلابی نیست. سخنان احسان نراقی است که در جمهوری اسلامی دو بار به زندان افتاد و طرفدار رابطه با غرب و البته وطن دوست بود.
شگفت آور این که با هر یک از چهره های اصلی دانشجویان پیرو خط امام که صحبت کردم از نقش اسناد در انتخاب مایور به مدیر کلی یونسکو که به لحاظ فرهنگی و هنری به سود ایران تمام شد به کلی بی خبر بودند و برای اولین بار چنین موضوعی را می شنیدند.
توجه به اسناد لاله جاسوسی از این نظر اهمیت دارد که گاه در بزنگاه ها چنین نقش هایی ایفا کرده و به کار تاریخ پژوهان می آید و درست است که گفتمان رسمی میانه ای با احسان نراقی ندارد اما نقل این موضوع از جانب چهره هایی مانند او اتفاقا تاثیر گذاری بیشتری دارد.
( منبع نقل قول از احسان نراقی: ماهنامه شوکران – شماره 28- مهر 86- ویژه نامه 80 سالگی احسان نراقی- صفحه 43)