بازتاب غدیر در شعر فارسی
در آثار کهن و کلاسیک شعر فارسی و همچنین در اشعار شاعران معاصر، بسیاری از قطعات در باب غدیر نوشته شده است.
محمد صحتی سردرودی در این باره مینویسد: “ایرانیان مسلمان را از همان نخست به علی و آل پاکش گرایشی دیگر و برتر، ارادتی فزونتر و بهتر بود و شاعران بزرگ و بیدار هم که همیشه زبان گویای ملّت و مردم بوده اند مردمان مسلمان را به همین گرایش سفارش می کردند چنان که معروفی بلخی از سرآمد شعرای ایران رودکی سمرقندی چنین حکایت کرده است:از رودکی شنیدم استاد شاعران/کاندر جهان به کس مگرو جز به فاطمی.”
مروری بر آثار شاعران بزرگ ایرانی بیش از همه اشارههای شاعران ما به غدیر خم را نشان میدهد.
منوچهری دامغانی:
آهنی در کف، چون مرد غدیرخم /به کَتِف باز فکنده سر هر دو کُم
یا
کس را خدای، بی هنری مرتبت نداد/بیهوده هیچ سیل نیاید سویِ غدیر
باشد همو بزرگ و چنو روزِ او بزرگ/باشد شقی حقیر و چنو روزِ او حقیر
ناصر خسرو قبادیانی:
شرف مرد به هنگام پدید آید از او /چون پدید آمد تشریف علی روز غدیر
بر سر خلق مر او را چو وصی کرد نبی/این، به اندوه در افتاد از او، آن به زحیر
حسد آمد همگان را ز چنان کار از او/برمیدند و رمیده شود از شیر، حمیر
او سزاید که وصی بود نبی را در خلق/که برادرش بُد و بِنْ عم و داماد و وزیر
سنایی غزنوی:
نامش از نام یار مشتق بود/هر کجا رفت همرهش حق بود
آل یاسین شرف به او دیده /ایزد او را به علم بگزیده
نایب مصطفی به روز غدیر/ کرده در شرع مر، ورا، به امیر
بهرِ او گفته مصطفی به اِلاه /کای خداوند “والَ من والاه”
هر که تنْ دشمن است و یزدانْ دوست/داند “الرّاسخون فی العلم” اوست
دل او عالمِ معانی بود/لفظ او آب زندگانی بود
تنگ از آن شد بر او جهان سترگ/که جهان تنگ بود و مرد، بزرگ
فرید الدین عطّار نیشابوری:
رونقی کان دین پیغمبر گرفت از امیرمؤمنان حیدر گرفت
قلبِ قرآن، قلب پر قرآن اوست /”وال من والاه” اندر شأن اوست
سعدی:
به آن روزی که وحی آمد نبی را/که از پالان اشتر ساخت منبر
که بعد از مصطفی در کلّ عالم/نَبُدْ فاضلتر و بهتر ز حیدر
پس از احمد امام حق علی دان /که بود او نفس معصوم مطهّر
بابا فغانی:
قسم به خالق بی چون و صدر بدر انام/که بعد سیّد کونین، حیدر است امام
امام اوست به حکم خدا و قول رسول /که مستحقّ امامت بود به نصّ کلام
امام اوست که قایم بود به حجّت خویش/چراغ عاریت از دیگری نگیرد وام
امام اوست که داند رموز منطق طیر /نه آن که رهزن مردم شود به دانه و دام
نظیری نیشابوری:
فراز منبر یوم الغدیر، این رمزیست /که سر زحبیب محمّد، علی برآورده
حدیث “لحمک لحمی” بیان این معنی ست/که بر لسان مبارک پیمبر آورده
خدای از آدمشان تا به آل عبد مناف/به صلب پاک و به بطن مطهّر آورده
نهاده وقت ولادت به خاک کعبه جبین/نیاز و بندگی از بطن مادر آورده
هزار شاهد صادق به مجمع اسلام /به دعوی “انا صدّیق اکبر” آورده
قاآنی شیرازی:
قاآنی شیرازی چندین غدیریه دارد که در یکی از آنها گوید:
گفت که فردا مگر نه عید غدیر است/عیدی بادش چو بوی عود معطّر
در به چنین روزی از جهاز هیوبان /ساخت نشستنگهی رسول مطهّر
گرد وی انبوه از مهاجر و انصار /فوجی چو فوج بحر بی حد و بی مر
خرد و کلان، خوب و زشت، بنده و آزاد/ پیر و جوان، شیخ و شاب، منعم و مضطر
بر شد و گفتا: “الست اولی منکم”/گفتند: آری، زما به مایی بهتر
دست علی را سپس گرفت و برافراخت/ قطب هُدی را پدید شد خط محور
گفت که ای قوم بنگرید تناتن/گفت که ای قوم بشنوید سراسر:
هر کس مولا منم، علی اش مولاست/اوست پس از من به خلق سید و سرور
سید محمد حسین شهریار:
نه با آن خطبه “من کنت مولاه” /علی را بُرد بر اعلا و اعلن؟
نه خود فریادِ “بخّاً بخ” کشیدید /من اینها شور خوانم یا که شیون؟
چه شد عهد خدا بر من شکستید /الا ای حاسدان عهد بشکن …
منبع:هنرآنلاین