پس از اتمام فراز و نشیب ها، لیست امید افرادی را در خود جای داد که شاید عقبه آن ها از فعالیت های اصلاح طلبان فاصله بسیاری داشت . تمام این کاندیداها زیر پرچم لیست امید و جریان نزدیک به دولت شعار ها و فعالیت هایی همسو سر میدادند و مردمی که به لیست 30 نفره رای دادند احتمالا تصورشان بر این بود که تمام آن ها پس از ورود به مجلس نیز به سیاست های مورد قبول این لیست ادامه خواهند داد.
البته برخی معتقدند که لیست امید اصلاح طلبی نبود بلکه ائتلافی از افراد اصولگرایان معتدل و حامیان دولت بوده است.
در نهایت و پس از جلسات متعدد ، هزینه ها و البته لابی های فراوان، اعضای دو لیست در تهران به صورت قطعی مشخص شد. روز موعود فرار رسید و برخی به تک نمایندگانی که صلاحیت آن ها برایشان به اثبات رسیده بود رای دادند و برخی نیز ترجیح دادند به لیستی که متعلق به جریان مورد اعتمادشان بود رای دهند.
اگر شرایط را بر اساس مسائل اخلاقی پی بگیریم، افرادی که پذیرفته اند در یک لیست واحد قرار بگیرند در حقیقت پرچم دار یک تفکر سیاسی خاص شده اند و مردم برای اعتماد و علاقه به همان جریان به آن ها رای داده اند و این موضوع ارتباطی به عملکرد گذشته آن ها نخواهد داشت، شاید این افراد سال ها پیش متعلق به جریان اصولگرای معتدل بودند و حالا تصمیم گرفته اند در طیف اصلاحات قرار بگیرند و وقتی این تغییر جهت را می پذیرند به مردم جامعه القا می کنند از این پس پیرو سیاست های لیست جدید خواهند بود و مردم هم شاید براساس برداشت های خود از همین رویکرد به آن ها رای می دهند.
اما طبق شنیده ها به نظر میرسد برخی از منتخبان استعداد بیشتری از خود در هواشناسی بروز داده اند! سناریو آن طور که همه تصور میکردند پیش نرفت و پس از مشخص شدن تمامی اعضای بهارستان در دوره دهم، برخی از نمایندگان که در لیست اصلاح طلب ها قرار داشتند چهره واقعی خود را نشان داند و از سیاست های جمعی پیروی نکردند .گویا آن ها فقط به دنبال رای آوردن بودند و حال که کارشان انجام شده، ندای فعالیت های فردی سر میدهند.
جسته و گریخته خبر ها از محافل سیاسی درز میکرد که علی رغم دعوت، این اشخاص حاضر به حضور در جلسات هماهنگی با اعضای لیست امید و یا حتی فراگیر ها نشدند و میخواهند فراکسیون جدیدی در مجلس تشکیل دهند که طی روزهای آتی قطعا مشخص خواهد شد.
شرایط مذکور در حال حاضر به خوراکی برای رسانه های مخالف و موافق تبدیل شده است. موافق ها این کار را بی اخلاقی میدانند و مخالف ها از آن به عنوان انشقاق و درگیری در جناح مقابل یاد میکنند و خود را پیروز میدان معرفی میکنند.
گذشته از تحلیل این که چه جریانی پیروز میدان سیاست در مجلس است، خلف وعده در زندگی عادی هم خوشایند نیست. حالا وقتی در این موضوع حساس پای حق الناس که همان رای مردم است به میان میآید موضوع حساس تر میشود. کاندیدایی که با نقاب یک جریان خاص اعتماد گروهی از مردم را به دست میآورد و پس از ورود به مجلس رنگ عوض میکند آیا حق الناس را احیانا پای مال نکرده اند؟