اگرچه برخی از فرزندان هاشمی علیه انقلاب و نهادهای قانونی اظهارات خلافی از خود نشان داده‌اند، ولی هاشمی رفسنجانی آن‌ها را مخلص انقلاب و مظلوم خطاب می‌کند.

هاشمی رفسنجانی در اوایل دهه هشتاد، درباره عملکرد دخترش درروزنامه زن امروز که احکام اسلامی را زیر سؤال می‌برد، به نکات جالبی اشاره می‌کند.

آنچه در ادامه می‌آید، سؤال و جواب هاشمی در مصاحبه با خبرنگار است:

خبرنگار: در حوزه مطبوعات، نشریاتی داشتیم که ازنظر ما ناسالم تلقی می‌شدند که مختصری بحث کردیم و دیگر ادامه نمی‌دهیم، اما در این میانه نشریه زند که متعلق به صبیه حضرت‌عالی است وضع متفاوتی دارد که مایلیم اختصاصاً دراین‌باره صحبت کنیم و نظر شما را بدانیم؛ روزنامه زن را جزو نشریات ناسالم می‌دانیم که بعضی از احکام مسلم اسلامی را زیر سؤال برد … اگرچه گفته می‌شود با اشاره شما این نشریه تعطیل شد، ولی نمی‌توانیم قبول کنیم که روزنامه‌ای با آن جهت‌گیری بدون حمایت غیرمستقیم شما توانسته باشد برای یک مدت نسبتاً طولانی دوام بیاورد. درباره عملکرد این روزنامه نظرتان چیست؟

هاشمی رفسنجانی: … فائزه کارش را با ورزش خانم‌ها شروع کرد که کار درستی هم بود. یکی از اشکالات از اول انقلاب این بود که به زن‌ها در ابعاد نیازهایشان توجه نمی‌کردیم و او به خاطر اینکه این نیاز را فهمیده بود، به دنبال کمک رفت… او مخلص انقلاب است…

وقتی می‌خواست روزنامه زن را دربیاورد، به او نصیحت کردم و گفتم اگر می‌خواهی روزنامه درست کنی، یکی از روزنامه‌ها را مثال زدم و گفتم این‌گونه باشد.

گفتم تو باید در موضع دختر رئیس‌جمهور سابق و کسی که می‌خواهد در متن انقلاب باشد، باشخصیت‌های انقلابی و جریان مسلمان انقلابی همراه باشی. خانواده ما از لحظه شروع مبارزات تا امروز همیشه در متن و پیشتاز مسائل انقلاب بود. مدتی که کارکرد، دیدم افرادی که مناسب نیستند، در روزنامه‌اش کار می‌کنند. گرچه کنترل می‌کرد، ولی آن‌ها کارشان را می‌کردند. من دیگر مصلحت ندیدم که ادامه پیدا کند.

خبرنگار: فائزه خانم برای راه‌اندازی روزنامه زن از آقای عمید نائینی، مسعود بهنود، ابراهیم نبوی و چند نفر دیگر که عمدتاً سوابق منفی در کارنامه فعالیت‌هایشان وجود دارد استفاده کرد!

هاشمی رفسنجانی: به‌هرحال آن موقع به‌ناحق طردش کرده بودند؛ وقتی‌که دید چیزی که می‌خواست نشده، او هم پذیرفت و عکس‌العملی نشان نداد.[1]


[1] بی‌پرده با هاشمی رفسنجانی، قدرت الله رحمانی، تهران، کیهان، 1382، صص 223-224، چاپ دوم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *