او در باره اتفاقی که برای او افتاد میگوید پدر و مادرش با هم مشکلات جدی داشتند و پدر او دائمالخمر بود. به همین علت آنها از هم جدا شدند. بعد از مدتی او و مادرش تصمیم میگیرند، برای تنوع و تغییر آب و هوا به یونان مسافرت کنند.
در یونان مادرش به خاطر مشکلاتی که داشت در حال خوشگذرانی بوده و کاری با مگان نداشت و او هرکاری میخواست انجام میداد بدون اینکه از راهنماییهای بزرگتری بهرمند شود.
مگان که در حال خوش گذرانی بود از مادرش میخواهد مدت زمان بیشتری در یونان سپری کنند، مادرش هم موافقت میکند. در یونان با فردی آشنا میشود و به او اعتماد میکند. او در ابتدا از مگان خواست در جایی مشغول به کار شود تا خرج مادر بیمارش را درآورد. مگان هم قبول کرد. پس از مدتی مادر مگان یونان را به مقصد انگلیس ترک میکند اما مگان همراه او نمیرود. پس از چند وقت، یک روزدوست مگان، او را به فردی معرفی میکند که از آن به بعد مگان برای او کار کند، در ابتدا مگان قبول میکند اما بعد از مدتی متوجه میشود او قاچاقچی انسان است.
اودر حالی که بسیار ناتوان بود، دست به دست میچرخد. او از اتفاقات وحشتناکی که برایش افتاده میگوید و این که چطور 110 مرد ظرف 22 ساعت به او تجاوز کردند.
اکنون که او در مورد گذشته حرف میزند میگوید اگر دوباره به آن زمان برگردم کاری میکنم حداقل تمام تلاشم را میکنم تا از آن شرایط فرار کنم اما در آن زمان بسیار تنها بودم و کسی را نداشتم که مرا راهنمایی کند، مادرم هم که مرا ترک کرده بود.
در سن 20 سالگی بالاخره او توانست از آن شرایط بگریزد. اما او دست به خودکشی زد چرا که آنها اجازه نمیدادند او جایی برود و یا کاری کند. اما بعد از این کارآنها مجبور میشوند او را به بیمارستان منتقل کنند.
بعد از گذشت سه ماه بستری شدن در بیمارستان، سرانجام او به انگلیس پیش خانوادهاش باز میگردد. و در آنجا با همسرش آشنا شده و صاحب زندگی میشود. اما او همچنان با مشکلات جدی روحی دست و پنجه نرم میکند.
باید مراقب بود و هوشیار، راه پیشگیری، روشن و واضح است.
با کمی تأمل خواهید فهمید که در زندگی چه مسیری را باید برگزید و پیش رفت تا با این قبیل مشکلات روبرو نشد.
بهترین راه حل، ایمان است، تقویت تقوا و پرهیز کاری است. اینکه سبک درست زندگی را بر اساس آموزه های اسلامی در زندگی پیاده کنیم. چگونه در خانواده رفتار نماییم، با فرزندان چه رفتاری داشته باشیم، چه مواردی را در تربیت فرزندان مدنظر قرار داده و مراعات نماییم.
اینگونه خبرها بسیار دردآور است. حوادثی از این دست، به طور فراوان در گوشه و کنار دنیا به وقوع می پیوندد. در هند، آمریکا، عراق، افغانستان، ایران و بسیاری از کشورهای دنیا شاهد بروز چنین اتفاقات ناگواری هستیم.
اکثر قربانیان دچار بیماری های سخت روحی روانی می شوند و تقریبا تا آخر عمر باید با آن کنار بیاند. اما اگر آگاهی های لازم را داشتند، و می دانستند نحوه رفتار در بیرون از خانه با افراد غریبه و حتی آشنای نامحرم چگونه باید باشد، شاید هیچگاه دچار چنین سرنوشت تلخ و شومی نمی شدند.
مقصر اصلی کیست؟
علل و عوامل زیادی دست به دست هم می دهند.
کم کاری مسئولین
نابسامانی های فرهنگی
رواج تفکرات جدید در شیوه زندگی و رابطه با دیگران
تغییر سبک زندگی از اسلامی به غربی
…
سرچشمه همه ی موارد موارد ذکر شده یکی است.
دوری از معنویت اصیل
فرض کنید، دو لیوان شیشه ای که مایعی بیرنگ (مثلا آب ) درون آن قرار دارد را در مقابل شما گذاشته اند و شما برای رفع تشنگی باید یکی از دو لیوان را بنوشید، و نمی دانید که یکی از آنها آب و دیگری شراب است، و به قصد رفع تشنگی یکی از آنها را می نوشید که لیوان شراب است، آیا قصد شما از خوردن این لیوان، شراب بوده است؟ یعنی شما می خواستید که شراب بنوشید؟ یا اینکه برای رفع تشنگی شدید، یکی از آنها را انتخاب کرده بودید. اینکه برای رفع تشنگی به جای آب، شراب نوشیدید دلیل نمی شود که خاصیت شراب بر بدن شما اثر نگذارد و شما را مست نکند، زیرا خاصیت شراب مست کنندگی است.
حال اگر به جای شراب لیوانی پر از سم را به اشتباه می نوشیدید، چون نیت شما سم نبوده، اثر سم از بین میرود؟
تصور امتحانش هم رعشه بر اندام می اندازد. زیرا سم خاصیت خود را از دست نمی دهد و هر که مقداری هرچند بسیار کم از آن بخورد باید برایش فکر قبر نمود.
حال در تجسم این مثال با وضع فرهنگی موجود در برخی خانواده ها، آنچه در انتظار اینگونه خانواده می باشد، همان است که سم با ما میکند.
اینکه من در خانه ماهواره داشته باشم، ولی شبکه های فلانِ آنرا قفل کنم، دلیل نمی شود، که بتوانم اثر مخرب و ذاتی ماهواره را از خانه و خانواده خود دور نگه دارم.
اگر کودکم با آموزه های دینی آشنا نشود، و پرورش نیابد و بزرگ نشود، و راه و روش زندگی درست را بر پایه اسلام، فرا نگیرد، چطور می تواند در مواجهه با مشکلات و ناهنجاریهای خطرناک اجتماع از خود و از دین خود دفاع نماید و به خطر نیافتد؟
…
والسلام
مهدی@