گرچه خداوند باب توبه را برای بازگشت انسان از مسیر گناه و خطا باز گذاشته است اما هستند افرادی که خدا به سبب عمل شان حتی از آنها توبه‌ای نمی‌خواهد.

 ناسازگارى‏ با دیگران و عدم مدارا با اطرافیان در اسلام مورد نکوهش بوده و برای عامل خود آثار سوئی را رقم می زند؛ چنان که حضرت امام باقر(ع) فرمودند: «آن کس که ناسازگارى بهره‌‏اش گردد، ایمان از او در پس پرده رود».

علامه مجلسى علیه‌الرحمه گوید: سرّ اینکه شخص ناسازگار از ایمان دور مى‏ شود این است که اولا: مؤمنین را آزار دهد و این مخالف ایمان است، زیرا مؤمن کسى است که مسلمانان از دست و زبانش آسوده و در امان باشند، و ثانیا بواسطه ناسازگارى از طلب دانش که به وسیله او به پایه کمال ایمان رسد محروم ماند، زیرا اسباب طلب آن برایش فراهم نگردد.

و پوشیده نماند که ناسازگارى تا آنجا نکوهیده و مذموم است که نرمش و ملایمت ممکن باشد و کار به مسامحه در دین نکشد و گرنه ناپسند و مذموم نخواهد بود؛ چنانچه امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «مدارا کن تا آنجا که نرمش سزد، و به تندى رفتار کن آنجا که ملایمت سود ندهد».

و نیز حضرت (ع) می فرمایند: «رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمودند اگر ناسازگارى دیده شود، چیزى در میان مخلوقات خدا زشت‏ تر از آن نباشد».

علاوه بر این، در آموزه‌های اسلام از بدخوئى‏ نیز پرهیز داده شده و نسبت به ترک و دوری از آن سفارش شده است و حتی آن را دلیل از بین رفتن حسنات و اعمال نیک انسان دانسته‌اند.

امام صادق (ع) در این باره فرمودند: «بدخویى کردار را تباه سازد؛ چنانچه سرکه عسل را تباه کند».

و نیز آن حضرت (ع) می فرمایند که رسول خدا (ص) فرمودند: «خداى عز و جل از صاحب خوى بد توبه نخواسته»؛ عرض شد: اى رسول خدا! این چگونه باشد؟ فرمودند: «به جهت اینکه هر گاه از گناهى توبه کند در گناه بزرگترى افتد».

مرحوم مجلسى در شرح حدیث گوید که خوى بد صاحب خود را از توبه جلوگیرى کند و اگر توبه نیز کند، از باقى ماندن بر آن ممانعت کند تا بدان جا که اگر از گناهى توبه کند، در گناه بزرگترى افتد؛ زیرا این خوى اگر معالجه نشود روز به روز بزرگتر و شدیدتر گردد. پس گناه بعدى بزرگتر از اولى است، و خلاصى از آن فقط به معالجه علمى و عملى آن حاصل شود.
همچنین، از امام صادق (ع) روایت شده است که فرموده اند: «هر که خوى او بد است خود را شکنجه دهد».

مجلسى (ره) گوید: زیرا خودش از خویشتن در رنج است چون بر آشفتگى و حرکات روحى و جسمى به تن و جانش زیان رساند، و چون غضبش فرو نشیند از کرده خویش پشیمان گردد و خود را سرزنش کند، و گذشته بدخوئیش را غالبا مردم تحمل نکنند و او را (در مقابل بدخوئیش) آزار کنند، و از او کناره‏گیرى کنند و در هیچ کارى او را کمک نکنند، و چون باعث آنها خودش بوده پس گویا خودش خویشتن را شکنجه کرده است.

و نیز حضرت (ع) می فرمایند: «خداى عز و جل به برخى از پیغمبران وحى کرد بدخوئى کردار را تباه سازد مانند سرکه که عسل را تباه کند».

منبع: قدس آنلاین برگرفته از اصول کافی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *