«فكر كردیم كه چه مهمونهایی دعوت كنیم برای این برنامه؛ بالاخره شبكه یك و ملی است و خیلی مهم است. گفتیم مهمون سیاسی دعوت كنیم. گفتند رفتهاند نود! گفتیم آخه نود-فوتبال-سیاسی، چه ربطی داره؟ گفتند شما تا حالا نشنیدهاید كمیسیون اصل نود! گفتیم مهمونهای فرهنگی بیاد، گفتند همه رفتهاند نود، آخه باشگاه فرهنگی ورزشی داریم دیگه. بعد كار رسید به اینكه مهمون سینمایی دعوت كنیم، گفتند اتفاقاً اون هم رفته نود. دیگه گفتم شاعر دعوت میكنیم، شاعر كه دیگه ربطی به فوتبال نداره. گفتند رفته نود! همون لحظه زنگ زدم عادل جان، گفتم شاعر دیگه چرا؟ گفت: داداش من اصلاً «فردوسی»پور هستم. شاعر باید توی برنامه من بیاد…» این مطایبه-كنایه علی ضیاست كه حدود نیم ساعت قبل از برنامه نودِ شب یلدا روی آنتن شبكه یك رفت اما كبریتِ این انبار باروت (با هدف پخش نشدن آیتم گفتوگو با وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران) از جای دیگری روشن شد. آتشی كه تا الان هم ادامه دارد و حتماً نود این هفته را هم تحت تأثیر قرار خواهد داد.
این بخش ماجرا را همه میدانیم كه وقتی عكس مصاحبه ظریف و فردوسیپور در فضای مجازی دست بهدست گشت و با استقبال بسیاری مواجه شد، ترس از محبوبیت توأمان نود و ظریف، تأثیرگذاری بر انتخابات سه ماه آینده و شاید مواردی از این دست، باعث شد تا روزنامهای، یادداشتی دلسوزانه خطاب به مدیر سازمان منتشر كند و بخواهد كه این مصاحبه پخش نشود. در مدیریت سابق سازمان و در اختلافنظرهایی اینچنینی (همانند اختلاف با تربیتبدنی دولت قبل یا نمایندگان مجلس)، رسم بر این بود كه سازمان بیخیالی طی میكرد یا واكنشش را تا پخش برنامه و سنجش افكار عمومی، عقب میانداخت، اما گویا اینبار اوضاع فرق داشت و در نتیجه پازلی طراحی شد.
موجی كه با یادداشت یك روزنامه كمتیراژ راه افتاد، در شبكههای مجازی و گروههای تلگرامی به شكل گستردهای پخش شد و نقد و نظرهای بسیاری گرفت. فشارها آغاز شد و به ریاست سازمان هم رسید. شایعه پخش نشدن این آیتم، كانال به كانال منتشر شد و سرانجام در ساعت 22 و 12 دقیقه بهطور رسمی در كانال معاونت سیما منتشر شد: «گفتوگوی محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه در برنامه نود امشب پخش نمیشود. با آماده و نهایی شدن، این گفتوگو در برنامههای آینده پخش خواهد شد.» عادل هم تقریباً چنین مضمونی را (با افزودن عبارت «صلاح ندانستند») در همان ابتدای برنامهاش گفت تا همه چیز از حالت ظن و گمان خارج شود.
اما لحظاتی پس از اعلام رسمی پخش نشدن آیتم مصاحبه و قبل از پخش نود، ضیا بیسروصدا به تلویزیون بازمیگردد، برنامه شب یلدای شبكه یك را به عهده میگیرد و همان جملات ابتدای متن را میگوید. طبیعی است كه بازگشت مجری محبوب به قاب تلویزیون، مخاطبان بسیاری را برای این برنامه دستوپا میكند و بهترین فرصت است تا علی ضیا قدردان [شما بخوانید: مجری حرف گوشکن] مدیرانی باشد كه او را بخشیدهاند و اجازه اجرای چنین برنامه پرمخاطبی را صادر كردهاند. پس پازل معاونت سیما تكمیل میشود و او همكار خود را با طنز خوب و اجرای خوبتری مینوازد: «گفتیم مهمون سیاسی دعوت كنیم، گفتن رفتهاند نود… »
دوستان ما در برنامه شب یلدای علی ضیا میگویند این متن یک شوخی معمولی است و بیاطلاع از ماجرای ظریف، یكی دو شب قبل از این اتفاقات نوشته شده بوده. همین منابع میگویند شوخیها با عادل فردوسیپور هم هماهنگ شده ولی اطلاعات خبرنگار «تماشاگران امروز» چیزی خلاف این را تأیید میكند. آنچه مبرهن است، طعنههایی است كه رشته آن را در اطلاعیه معاونت سیما میتوان پیدا كرد و اینكه فردوسیپور از هیچكدام از این شوخیها خبر نداشته است.
علی ضیا دروغ هم نمیگوید؛ او برای دعوت از مهمانان برنامهاش به شدت در ضیق وقت بوده و البته گزینههای معدودی هم داشته. آنطور كه به گوش ما رسیده، دعوت از بازیگران سریال شهرزاد به هر شكل ممنوع است (اگر گزارش صفحه 11 را بخوانید، متوجه موضوع میشوید)، دعوت از ستارههایی چون بهرام رادان، مهتاب كرامتی و مهناز افشار به دلیل حاشیههایی كه برای سازمان میسازند، شدنی نیست و طبیعی است كه این همه فشار و محدودیت، بالاخره از یكجایی سر باز كند! اما آیا همدلی با مدیران سازمان صداوسیما آنقدر میارزد كه به خاطرش متنی به ظاهر شوخطبعانه فراهم کنیم و همكاری را (در ازای کریخوانی برای پرویز مظلومی!) بنوازیم؟ این سؤالی است كه پاسخش را تنها علی ضیا میداند…