هفته نامه زندگی مثبت: اصولا هیچ کس نیست که از آدم خسیس خوشش بیاید و همیشه خساست یکی از صفات ناپسند بوده؛ حالا فرض کنید با آقایی آشنا شده اید که بیشتر معیارهای مدنظر شما را برای ازدواج دارد اما خسیس است! یا فرض کنید بعد از یک آشنایی و نامزدی کوتاه مدت، بعد از ازدواج متوجه می شوید همسرتان خسیس است و با حسابگری هایش مدام اعصابتان را خط خطی می کند! تکلیف چیست؟ اگر خودتان شاغل هستید و درآمد دارید، شاید خسیس بودن همسر آینده تان چندان برایتان مهم نباشد اما خوب است چند نکته را در رابطه با زندگی با همسر خسیس بدانید و قبل از انتخاب همه جوانب را در نظر بگیرید.
خسیس عاطفی!
اگرچه در بیشتر موارد فردی را خسیس می نامیم که در مورد مسائل مالی (پول) و مادی (سایر دارایی ها) خساست دارد، ممکن است فرد در روابط عاطفی هم خسیس باشد. چنین فردی احساسات و هیجاناتش را با دیگران شریک نمی شود و از شادی های خود نمی بخشد. در چنین شرایطی، ترس از صمیمیت و تحت کنترل قرار گرفتن، فرد را آزار می دهد. این افراد بیشتر «گیرنده» اند تا «دهنده».
خسیس بودن یک رویکرد نسبت به زندگی است و همان طور که قبلا هم گفتم، فقط به مسائل مالی محدود نمی شود، پس محدود به مرد، به عنوان سرپرست خانواده، نیست، اما با توجه به اینکه خساست عمدتا در مورد پول و دارایی ها معنی می شود و مردان سرپرست خانواده و مدیرمالی هستند، شاید اثر خساست خانم ها کمتر از آقایان باشد، ولی در جایگاه خود به بروز مشکلات مشابهی منجر خواهدشد و زن خسیس هم می تواند به اندازه مرد خسیس، باعث به چالش کشیده شدن زندگی مشترک شود.
خساست ژنتیکی است؟!
خساست یک خصوصیت شخصیتی است. خصوصیات شخصیتی صفاتی هستند که همیشه با فرد و مشخصه او هستند. ما افراد را با صفات شخصیتی شان می شناسیم. مثلا وقتی می گوییم فردی خسیس است، یعنی خساست در بیشتر رفتارهای او دیده می شود. ژن ها بسیای از صفات شخصیتی را تعیین می کنند. یا دست کم، بر بروز و شدت صفات شخصیتی اثر دارند و اما در مورد خساست ژن مشخصی یافت نشده است.
تصور می شود ژن ها روی منش افراد (که بخشی از شخصیت آن هاست و خساست هم یکی از صفات منش فرد است) اثر زیادی ندارند، اما فرد را مستعد الگوهای رفتاری خصای می کنند که ممکن است به بروز صفات مشخصی منجر شود. مثلا ژن ها فرد را مستعد اضطراب می کنند و اضطراب با خسیس بودن مرتبط است. اخیرا مشخص شده ژنی به نام COMT که در سوخت و ساز یک ماده شیمیایی به نام دوپامین، نقش دارد، با صفت «سخاوت» مرتبط است.
بچه ها می بینند…
بیشتر نگاه ها به خساست جنبه روان شناختی دارد. در این رویکرد، خساست محصول محیطی است که فرد در آن پرورش یافته است. الگوبرداری از والدین خسیس و زندگی در فقر 2 جنبه مهم در این مورد هستند. نوع نگاه خانواده به پول و شیوه برخورد آنها با مسائل مالی بر رویکردهای مالی و اقتصادی ما اثر دارد. از طرفی، زندگی در فقر باعث می شود فرد همیشه شاهد نگرانی پدر و مادرش درباره مسائل مادی زندگی باشد و اطمینان او نسبت به آینده از بین برود. او همیشه در این تصور است که نکند به روزگار فقیرانه قبلی برگردد.
براساس این دیدگاه، فرد خسیس تلاش می کند آن چیزی را جمع کند که تصور می کند «کمبود» داشته است و هرچه پول داشته باشد، باز هم نگرانی اش برطرف نمی شود.
فرد خسیس با جمع کردن پول تلاش می کند برای خودش اطمینان خاطر بخرد. اگر خساست و دست و دل باز بودن را 2 سر یک طیف بدانیم، سمت دیگر طیف افراد ولخرجی هستند که هرگاه با تنشی مواجه شوند، مثلا عصبانی باشند، احساس تنهایی کنند یا حوصله شان سررفته باشد و حتی وقتی خیلی خوشحال باشند، به خرید می روند و معمولا دست خالی بر نمی گردند. این رفتار را هم تاحدی نتیجه سوء رفتار والدین و غفلت آنها در دوران کودکی فرد می دانند.
خساست، اختلال روان پزشکی است؟
خسیس بودن به خودی خود یک اختلال روان پزشکی نیست و بیشتر یک دیدگاه نسبت به زندگی است، اما اگر شدید باشد، به اندازه بسیاری از اختلالات روان پزشکی بر زندگی خود فرد و نزدیکان او (خصوصا همسر و فرزندان) اثر دارد. در نگاه اول و طبق متون رسمی روان پزشکی، خسیس بودن یکی از علائم مهم در تشخیص نوعی اختلال شخصیت، به نام اختلال شخصیت وسواسی- جبری است، اما توجه داشته باشیم که در این اختلال، فرد هم نسبت به خودش حساسیت دارد و هم نسبت به دیگران.
اگر فردی فقط نسبت به دیگران (مثلا همسرش) خساست داشته باشد، باید دنبال سایر نشانه های افراد خودشیفته باشیم. همچنین اگر فردی فقط نسبت به همسرش خساست نشان بدهد، اما در مورد خودش و سایر اطرافیان خسیس نباشد، باید مشکلات عاطفی و ارتباطی بین 2 نفر را درنظر بگیریم.
خسیس یا مقتصد؟!
اصولا تغیین مرز برای تشخیص «خساست» آسان نیست. آنچه مهم است تفاوت گذاشتن بین خسیس بودن و مقتصد بودن است. فرد مقتصد در زندگی هدف مشخصی دارد، اما این هدف مشخصا «جمع آوری پول» نیست. هدف فرد مقتصد ممکن است خریدن خانه یا خودرو، فرستادن فرزندان به دانشگاه، تامین هزینه های بیماری یا پس اندازد دوران پیری و بازنشستگی باشد. این هدف، هرچه باشد، برای تامین رفاه فرد یا خانواده است. هر فردی باید بتواند درآمد محدود و مشخص خود را طوری به تمام مخارج اختصاص بدهد که در هیچ مورد اساسی کم نیاورد.
این رفتار را رفتاری هوشمندانه، هدفمند و قابل درک می دانیم، اما فرد خسیس، حتی برای موارد ضروری هم خرج نمی کند. فرد خسیس پول را فقط برای فجایع آینده می خواهد. اگرچه غالبا این فجایع مبهم اند، بیشتر به صورت «اگر»هایی با احتمال اندک بیان می شوند که دیگران آن را درک نمی کنند. برخلاف فرد خسیس، فرد مقتصد خود را به بدبختی نمی اندازد یا سلامت جسمی و روانی خود و خانواده اش را به خطر نمی اندازد تا از یک بحران احتمالی در آینده جلوگیری کند.
یکی از مهم ترین وظایف سرپرست یک خانواده تامین رفاه و سلامت خانواده است. اگر فردی خود را مقتصد بداند، اما به دلیل رفتارهای مالی او، اعضای خانواده در فضایی پرتنش زندگی کنند و سلامت شان در خطر باشد، احتمالا موردی اشکال دارد. یادمان باشد خساست و دست و دل بازی به مقدار پول و دارایی ربطی ندارد. آنچه در خساست اهمیت دارد «اشتغال ذهن» با پول و جمع کردن آن است و فرد خسیس وقت و انرژی زیادی را قربانی جمع کردن پول می کند.
به طور خلاصه، تفاوت های عمده در تشخیص رفتار مقتصدانه از خساست عبارتند از: 1- هدف از جمع کردن پول یا خرج نکردن آن، 2- قابل درک بودن و منطقی دانستن آن توسط دیگران، 3- عواقب نامطلوب رفتار.
در نهایت، بد نیست به سخن شیخ اجل، سعدی اشاره کنم که در باب هفتم گلستان گفته: «مالی به مشقت فراهم آرند و به خشت نگه دارند و به حسرت بگذارند، چنانکه حکیمان گویند سیم بخیل از خاک وقتی برآید که وی در خاک رود»!
کارشناس: دکتر کاوه علوی – استادیار گروه روان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران
تنظیم: ستاره سمائی